وینش: «چای با فروید» جدیدترین اثر استیون بی ساندلر، روانپزشکی در مرکز پزشکی آلبانی در ایالت نیویورک است که فرصت گوش دادن به گفتوگوی واقعی بین درمانجو و درمانگر را در اختیار خوانندگان خود میگذارد. نویسنده با حفظ حریم خصوصی، داستان زندگی و رنجهای سه مورد از درمانجوهای خود را شرح میدهد و ریشهی انزوا، رنجها، هیجانات منفی و مشکلات روابط خصوصی آنها را شرح میدهد.
چای با فروید
نویسنده: استیون بی ساندلر / ترجمهی: علیرضا منشی ازغندی
نشر بینش نو، چاپ دوم: ۱۳۹۷/
۳۶۸ صفحه / ۴۰۰۰۰ تومان
ترجمهای از: Tea with Freud
چای با فروید دعوتنامهای است برای ورود به اتاق درمانگران برای فهم آنکه آنها چگونه از راهبردهای درمانی استفاده میکنند و چطور با استفاده از آن عمیقترین گرههای روانی را باز میکنند. چه چیز روی کاناپهی مرموز اتاق رواندرمانگرها میگذرد و آنها چگونه مراجعانشان را به سفر به کودکی میبرند تا با تلخترین حوادث و عواطف زندگی خود روبه رو شوند.
جدیدترین اثر استیون بی ساندلر، روانپزشکی در مرکز پزشکی آلبانی در ایالت نیویورک فرصت گوش دادن به گفتوگوی واقعی بین درمانجو و درمانگر را در اختیار خوانندگان خود میگذارد تا هم کنجکاوی عمومی مخاطبان درباره آنچه در اتاق درمانگران بازگو میشود ارضا شود، هم بتوان از نگاه درمانگران به مشکلات درمانجوها و ریشههای آن نگریست. ساندلر در آثار خود تلاش میکند به پرسشهای همیشگی دربارهی ناکامیها پاسخ دهد: چرا تا این حد مضطرب و نگران هستید؟ چرا تا این حد از خود انتقاد میکنید؟ چرا همیشه با افراد نادرست معاشرت میکنید؟
فصول کتاب یکی در میان، بین اتاق کار فروید در وین و اتاق درمان نویسنده در مرکز پزشکی آلبانی در رفت و آمد است. کتاب حول گفتوگوی خیالی نویسنده و زیگموند فروید شکل میگیرد و در خلال آن رویکرد «درمان روانپویشی کوتاه مدت» که بر پایه روانکاوی استوار است معرفی میشود. ساندلر با فروید اواخر قرن نوزده به گفتوگو مینشیند و بر سر اصول درمان روانکاوی و تغییرات آن تا به امروز به بحث و جدل میپردازند.
این کتاب که با هدف تشریح رواندرمانی برای عامهی مردم نوشته شده است، در حین توضیح برخی مبانی درمانی به زبانی ساده، داستانی را نیز پیش میبرد که به جذابیت اثر میافزاید. او نگاهی گذرا به مفاهیمی چون «من»، «فرامن»، «مقاومت»، «عقده اودیپ» و «انتقال» دارد و تشریح آنها را تا آنجا ادامه میدهد که سادگی کتاب حفظ شود. داستان کتاب با تاریخ روانکاوی آمیخته شده و از اسامیای چون ژان مارتین شارکو، ژوزف بروئر، لو آندرئاس سالومه و آنا فروید که هریک سهم مهمی در پیدایش و گسترش روانکاوی داشتهاند نام برده میشود و روایتهایی کوتاه از زندگی خصوصی و فعالیت حرفهای آنها بیان میشود. در این میان نام بردن از «حبیب دوانلو» به عنوان پیشگام در معرفی رویکرد رواندرمانی پویشی کوتاه مدت میتواند خواننده ایرانی را به وجد آورد خصوصاً که فروید خیالی نویسنده او را با شارکو، تاثیرگذارترین استاد فروید مقایسه میکند و وی را با جملاتی چون: «شما در همایش دوانلو با شارکوی خود ملاقات کردهاید. همه باید در زندگی خود یک شارکو داشته باشند.» میستاید.
نویسنده با حفظ حریم خصوصی، داستان زندگی و رنجهای سه مورد از درمانجوهای خود را شرح میدهد و ریشهی انزوا، رنجها، هیجانات منفی و مشکلات روابط خصوصی آنها را شرح میدهد، او درباره سازوکار هیجانی یکی از درمانجوهای پرخاشگر و مضطرب خود چنین مینویسد: «انبساط و انقباض چه از لحاظ فیزیولوژیک و چه روانشناختی، حالتهایی متضاد هستند، بنابراین «کارلا» میتواند در هر لحظه تنها در یکی از این حالت باشد. او نمیتواند در آن واحد در حال انبساط و انقباض باشد. به زبان سادهتر، او نمیتواند در آن واحد بسته و باز باشد. هنگامی که او مضطرب و نگران است، نمیتواند هیجانهایی همچون شادی، غم یا شفقت را تجربه کند و اگر هیجانهای مربوط به انبساط را تجربه میکند، نمیتواند مضطرب و نگران باشد. یک لاکپشت یا میتواند سر و دست و پاهای خود را برای اکتشاف محیط اطراف از لاک خارج کند یا آنها را به درون لاک خود فرو ببرد. یک آمیب میتواند پای کاذب خود را برای غذا خوردن دراز یا آن را به شکل یک توپ جمع کند. در تمامی طبیعت، در هر لحظه اوضاع به یکی از این دو شکل است.»
زیگموند فرویدی که در این کتاب، به گفتوگو با نویسنده مینشیند شباهت چندانی به شخصیت واقعی فروید که ملایمترین انتقادها را حملهای بیرحمانه به خود و نظریهاش تلقی میکرد ندارد. فرویدی که نزدیکترین دوستانش را به دلیل بدعتگذاریهایی هرچند کوچک از حلقه بینالمللی روانکاوان بیرون میکند، چطور میتواند در مقابل فردی که بنیادیترین اصول درمان روانکاوی را به چالش میکشد بنشیند؟ چطور میتواند تاب بیاورد روانپزشکی که مدعی است رویکرد درمانیاش برپایههای روانکاوی تئوریزه شده، روبهروی بیمار خود قرار بگیرد و بی آنکه به تداعیهای آزاد وی گوش بسپارد، کنترل جلسه را بدست بگیرد و با او برسر مکانیسمهای دفاعیاش یکی به دو کند؟ استیون بی ساندلر با روانشناس نابغه خودشیفته که اندیشه غرب را متحول کرد گفتوگو نمیکند، فروید خیالی او مهربانتر و انعطفپذیرتر است و مشتاق شنیدن اندیشههای بعد از خود است حتا اگر درمانهای جدید «عقده ادیپ»، تأکید او بر میل جنسی و نقش درمانگر خنثی را به اندازه او جدی نگیرند.
ساندلر که پیش از این نیز کتابی دیگر درباره رواندرمانی پویشی کوتاه مدت نوشته است در چای با فروید توصیف دقیقی از تکنیکها، راهبردهای درمانی و پایههای نظری این رویکرد شرح میدهد، او به توصیف رویکردی میپردازد که برخی از ایرادات وارد به روانکاوی را برطرف میکند. درمانگر نقش فعالتری در گفتوگو با درمانجو دارد و با تعداد جلسات کمتری، نشانههای بیماری را رفع میکند اما رویکردهای رقیب را در توصیف رواندرمانیهای بعد از فروید نادیده میگیرد. او به برخی نظریات مهم روانشناسی بعد از فروید همچون نظریه دلبستگی بالبی اشاره میکند اما صحبتی از نظریات رقیب خود به عمل نمیآورد، گویی رویکرد مدّ نظر او تنها بازمانده زنده روانکاوی است.
علیرضا منشی ازغندی، مترجم این کتاب که خود نیز رواندرمانگر پویشی است و سالها به تدریس مباحث روانشناسی اشتغال داشته است، ترجمهی سلیس و خوشخوانی از کتاب برای خوانندگان فراهم کرده است اما به نظر میرسد در ترجمهی برخی اصطلاحات تخصصی روانکاوی چندان دقیق عمل نکرده است، چنانکه ترجمهی Traumatic hysteria به «هیستری آسیب زا»، ego به «خود» و superego به «فراخود» درست به نظر نمیرسد. (خود در واژگان روانکاوی معادل Self است)