ایران: «فلیچتا فرارو» چهرهای شناختهشده برای اهالی ادبیات
ایران که تلاش زیادی برای پیوند فرهنگ ایران و ایتالیا انجام داده بود چند هفته
پیش بعد از گذراندن یک دوره بیماری در فلورانس ایتالیا درگذشت. او رایزن اسبق
فرهنگی ایتالیا در تهران و مؤسس انجمن فرهنگی «سی و سه پل» در ایتالیا بود. بعد از
درگذشت او چند مراسم برای بزرگداشت او در تهران و ایتالیا برگزار شد. در ایتالیا و
در رم این مراسم با عنوان «فلیچتا فرارو: عمری برای ایران»، به همت رایزنی فرهنگی
ایران در ایتالیا، انجمن بینالمللی مطالعات مدیترانه و شرق «ایزمئو» و مؤسسهی جشنواره سالانه فیلم در فلورانس «میدل ایست نآو» در
سالن دانشگاهی مقر ایزمئو، در حضور جمع کثیری از فرهیختگان ایرانی و ایتالیایی برگزار
شد. در ابتدای مراسم پروفسور آدریانو روسی، رئیس ایزمئو، از حضور میهمانان تشکر
کرد و خیرمقدم گفت. اولین سخنران این شب دکتر اکبر قولی، رایزن فرهنگی ایران در
ایتالیا بود که ضمن ابراز تسلیت به همسر و دختر فلیچتا، ماریو ویتالونه و فیدان و
همچنین دکتر بیانکا ماریا فیلیپینی دوست و همکار پایهگذار مؤسسه سی و سه پل فقدان
این چهره فرهنگی را ضایعهای جبرانناپذیر برای جامعه فرهنگی دو کشور دانست. زیرا
وی در زندگی پربارش خدمات شایانی در ایجاد روابط فرهنگی و شناخت متقابل بین دو ملت
ارائه کرده است.»
در ادامه پیامی از سفیر سابق ایتالیا در ایران و رئیس
کنونی مرکز تحقیقات چین معاصر، آلبرتو بِرادینینی توسط مدیر برنامه قرائت شد که با
این جملات شروع میشد: «در بهار ۲۰۰۸ و در فردای انتسابم به سفارت ایتالیا در تهران، با او آشنا
شدم. او به تازگی دوران خدمتش را در ایران به پایان رسانده بود. در آن سالها به
گونهای بینظیر از هر فرصتی برای نزدیکی دو فرهنگ استفاده میکرد و اساس آن را بر
پایه دورنمای همزیستی مسالمتآمیز و با احترام به تاریخ و تفاوتهای هرکدام بنا
نهاده بود. او در بازگشت به ایتالیا در کنار همسرش ماریو شروع به ترسیم مسیرهای
جدید نمود. شور و شوق او، موانع بسیاری را از سر راه برداشت و دستاوردهایی با خود
به ارمغان آورد که دیگران، با منابع کم موجود، حتی جرأت دست یازیدن به آن را
نخواهند داشت.»
دومین سخنران، پروفسور کارلو چرتی، استاد زبان شناسی،
مذاهب و تاریخ ایران در دانشگاه ساپنتزای رم بود. وی پس از خانم فرارو هشت سال بهعنوان
کاردار فرهنگی سفارت ایتالیا در ایران خدمت کرده و حدوداً یکسال پیش در پایان
مأموریتش به دانشگاه بازگشته بود. او در سخنرانیاش گفت: «من فلیچتا را از دوران
دانشگاه میشناسم، اگرچه او تمام مراحل را قبل از من طی کرد. بعدها زمانی با
فلیچتا برخورد کردم که بهطور غیرمنتظرهای از من خواسته شد که بهعنوان کاردار
فرهنگی به ایران بروم. به من توصیههای مفیدی کرد. او به من آنچه را خودش انجام
داده بود دیکته نکرد؛ بلکه توضیح داد هر دورهای مسائل خودش را دارد. کسانی که
اورا میشناسند میدانند چه میگویم. این ارثیهای بود که فلیچتا برایم به جا
گذاشت و من همواره قدردان او هستم.» وی در ادامه سخنرانیاش افزود: «طی سالهای
بعد از خدمت در ایران بهعنوان مشاور برای بم، پاسارگاد خدمات شایانی انجام داد.
نکته مهمی که باید در مورد او گفت این است که در کنار پیشبرد برنامههای مورد علاقهاش،
که در مورد همه صدق میکند، برنامههای فرهنگی را در سیستم کشوری پیش میبرد و
نهادینه میکرد.»
سومین سخنران این مراسم، خانم دکتر بیانکا ماریا، استاد
زبان و ادبیات فارسی و بنیانگذار انجمن «۳۳پل» به همراه خانم فرارو بود: «متأسفم که دیگر نمیتوانم از
راهنماییهای درخشان و شور فلیچتا بهرهمند شوم. مفتخرم که او در این مسیر طولانی
مربیام بوده است. با او در کلاس درس تاریخ دانشگاه آشنا شدم، من در نقش دانشجو و
او درمقام استادی. او با روح حساسش اولین کسی بود که متوجه بحران شخصیام در آن
دوران شد و مرا برای برون رفتن از آن یاری داد.» دکتر بیانکا ماریا در ادامه
سخنرانیاش افزود: «کشف لذت فکری و خویشتنسازی از طریق مطالعات فرهنگ فارسی نیز
به لطف درسهای فلیچتا امکان پذیر شد. در پایان تحصیل برنده کنکور دکترا شدم و
فلیچتا بهعنوان کاردار فرهنگی سفارت ایتالیا مرا به تهران فراخواند و در مدت
اقامتم او و ماریو از هیچگونه کمکی دریغ نکردند. در سال ۲۰۱۰ به همراه ایرنه چلیینی و فلیچتا که
دیگر به ایتالیا برگشته بود تیم انتشاراتی تشکیل دادیم و نامش را «سی وسه پل»
گذاشتیم... فلیچتا «تصویر
ایتالیایی از ایران» باقی خواهد ماند؛ کسی که صدها نفر را از روی پل عبور داد و به
شیوهی شگفتآوری برای آن سرزمین بیهمتا که او بهترین جنبههایش را ترسیم کرده
شیدایی آفرید. از شما میخواهم در زمانی که در خانه به یاد او میافتید «تولدی
دیگر» فروغ فرخزاد را که مورد علاقه فلیچتا بود، بخوانید.»
برنامه این شب یادبود با پیام ویدئویی دکتر علی اصغر محمدخانی،
معاون فرهنگی شهرکتاب ادامه یافت: «ما امروز خیلی متأسفیم که خانم فلیچتا فرارو در
میان ما نیست. او یکی از رایزنهای فرهنگیای بود که در سالهای مأموریتش در ایران
فعالیتهای گستردهای انجام داد و در برگشت به ایتالیا هیچگاه این فعالیتها قطع
نشدند و تداوم یافتند. فرارو بخوبی ایران را میشناخت و در فرهنگ آن ممزوج شده بود
و رابطه گستردهای با نویسندگان، هنرمندان، سینماگران و تمام کسانی که در حوزه
فرهنگ و هنر کار میکنند برقرار کرده بود. بهنظر من یکی از ستونها و پایههای
محکم و یک پل فرهنگی بین ایران و ایتالیا بود.» محمدخانی همچنین درباره ویژگیهای فرارو
افزود: «دو ویژگی خانم فرارو همیشه در ذهنم است؛ یکی ذوقی که در کار فرهنگی داشت.
آن را بهعنوان کار اداری نگاه نمیکرد. برخلاف برخی کارداران کشورهای دیگر در برگشت
به وطنش گذشته را فراموش نکرد و به رابطه با آن ادامه داد. دومی، کوشش او در
انعکاس واقعیتهای فرهنگی جامعه ایران بود. بیشتر آثاری که خانم فرارو در معرفیشان کوشید از نویسندگان زن بود و با زنان
نویسنده، هنرمند و فیلمساز ایران رابطه خوبی داشت. در نمایشگاه بینالمللی کتاب
تهران همواره شاهد شوق و ذوق و فعالیتهای او در معرفی فرهنگ ایتالیا در ایران
بودیم. ناشران دیگری جدیداً شروع به ترجمه آثار ادبی ایران کردهاند، ولی فقط
ترجمه آثار کفایت نمیکند بلکه این گفتوگوهای ادبی، این پل فرهنگی بین ایران و
ایتالیا و حضور و ظهور کسانی مانند خانم فراروست که تأثیرگذار است.»
چهارمین سخنران حاضر، دکتر روبرتو روتا، یکی از مدیران
هنری جشنواره «میدل ایست نآو» بود. وی پس از تشکر از دست اندرکاران برگزاری این شب
یادبود، اظهار داشت تصمیم گرفتهاند که از میان بیش از ۴۰۰ پیغام رد و بدل شده با فلیچتا فرارو
در طی ۸ سال گذشته، تعدادی از آنها را برای
حضار بخوانند، که اولین آنها در تاریخ ۲۰۱۱/۱۱/۹و آخرینشان در۲۰۱۹/۳/۱۱
به این مضمون بود: «این نوشته در مورد ایران است. لطفاً خوب آن را بخوانید. چون
متوجه شدهام که مغزم کمی «لق میزند». لطف بزرگی میکنید اگر لیست فیلمهای
ایرانی را برایم به ترتیب نمایش بفرستید، اینطوری خودم را برای معرفیشان آماده
میکنم.» او در آخر اعلام کرد که تصمیم گرفتهاند از برنامه آتی جایزهای بهنام
فلیچتا فرارو اختصاص دهند تا او همواره در داخل جشنواره به حیات خود ادامه دهد.
پنجمین سخنران هم، ریکاردو سِسا، سفیر اسبق ایتالیا در
تهران بود. وی در ابتدای سخنانش گفت: «امروز هم زیبا و هم حزنانگیز است. زیبا به
خاطر جمعشدنمان به یاد فردی خارقالعاده و غمانگیز چون از فردی صحبت میکنیم که
دیگر در بین ما نیست. در هنگام گفتار دیگران به عکس او در برابر خود نگاه میکردم
و فلیچتایی را میدیدم که لبخند میزد. از همه میخواهم او را اینچنین به یاد
داشته باشند. با فلیچتا در ابتدای مأموریتش آشنا شدم و مسئولیت ورود او به دنیایی
که تعلق نداشت را من به عهده گرفتم. فلیچتا را نمیشناختم و دربارهاش سفیر قبل از
من، لودوویکا اورتونا گفته بود «خواهی دید چه نعمتی نصیبت شده. داشتن زنی مثل
فلیچتا در گروه همکارانت». توصیههای او در مدت اقامتم در ایران بسیار سودمند بود
و کمک بزرگی نیز به من در زمینه روابطمان با افغانستان کرد. آرزو دارم و تمام
کوششم را خواهم کرد تا انستیتوی فرهنگی ایتالیا در ایران دوباره افتتاح شود و
سالنی را به نام فلیچتا اختصاص دهند.»
در ادامه پیام ویدئویی روبرتو توسکانو، سفیر ایتالیا در ایران
در دوره رایزنی فرهنگی فلیچتا فرارو پخش شد. او در پیام خود گفت:
«امروز برایم مشکل است به خودم بقبولانم که فلیچتا دیگر
در میان ما نیست. عشق او نسبت به ایران شکلی ویژه داشت
که روی ساختارهای کشور سایه نمیانداخت ولی او هرگز نگذاشت که آنچه برای خارجیها
طبیعی به نظر میرسد، حتی آنهایی که ایران را میشناسند، یعنی کاریکاتورسازی و
ساده کردن امور، بر او غالب شود. فلیچتا توهمی نسبت به ایران نداشت. دیدش روشن
بود، تاریخ این کشور را، مردمش را همه جانبه، چه خوب و چه بد میشناخت. از اینرو غیرقابل
جانشین است. غیبتش برای خانوادهاش و همچنین ما سنگین است.»
آخرین سخنران این مراسم هم پروفسور آدریانو روسی، رئیس
ایزمئو - انجمن بینالمللی مطالعات مدیترانه و شرق بود که بهعنوان میزبان و استاد
مستقیم فلیچتا فرارو درباره او صحبت نمود: «هرگز فکر نمیکردم مجبور شوم در مورد کسی
صحبت کنم که شاهد ورودش در هجده سالگی به دانشگاه اورینتال ناپل بودهام؛ همانطور
که پدرها هرگز مرگ فرزندانشان را نمیپذیرند. شاید بیش از هر حاضری در سالن مراحل
مختلف زندگی فلیچتا را میشناسم، چه از جنبه درسی و چه زندگی شخصی او بهعنوان زن،
مادر، دوست. علاقه اولیه او به تاریخ و مردمشناسی بود و بعدها به ادبیات ختم شد.
راه او در نهایت به نشر ترجمه آثار ادبی معاصر فارسی با پیریزی مؤسسه «۳۳پل» منتهی شد.»