کد مطلب: ۱۸۶۸۶
تاریخ انتشار: دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۸

جداافتادگی روشنفکران از مردم چه پیامدهایی دارد؟

دکتر علی مرشدی‌زاده استادیار علوم‌سیاسی

ایران آنلاین: ۱. اینکه اهالی فکر و اندیشه با عامه مردم چقدر ارتباط برقرار می‌کنند، پرسشی است که کمابیش اکثر جوامع در سطوح متفاوتی با آن مواجه هستند اما برای پاسخ به آن باید دو گروه را از هم متمایز کرد؛ «دانشمندان» و «روشنفکران». رسالتی که دانشمندان برای خود در نظر گرفته‌اند «تعهد به علم» است. در کنار دانشمندان در عصر مدرن، گروه دیگری به نام  روشنفکر بوجود آمد که افرادی هستند که در عین تعهد به علم، با جامعه هم ارتباط دارند.

۲. مفهوم «روشنفکر» در غرب شکل گرفت و متفکران روس از آن جهت که دارای سنت چپ و عمدتا خواهان تغییر بودند، نمونه بارز این متفکران به شمار می‌آیند. مفهوم «روشنفکری» در سنت غربی از آنجا که برآمده از فرهنگ‌شان بود، تا حدودی بین «طبقه متوسط» کارایی داشت و روشنفکران ارتباط خوبی با طبقه متوسط جامعه برقرار می‌کردند. اما آیا مسئولیت اجتماعی روشنفکر صرفا محدود به ارتباط با طبقه متوسط است؟ پس طبقات پایین چه سهمی در این بین دارند؟ هم در غرب و هم در کشورهای دیگر ارتباط با طبقات پایین دشوار است و عموما فاصله‌ای بین روشنفکران و طبقات پایین وجود دارد، از این رو، معمولا جریان‌ها و گروه‌های چپ به اعضای خود توصیه می‌کنند که با طبقات پایین حشر و نشر داشته باشند، زندگی و دردهای آنان را بشناسند تا بتوانند مشکلاتشان را به زبان آورند و برج عاج‌نشین خطاب نشوند.

۳. اما در این میان، پدیده دیگری هم شکل گرفت و آن اصطلاحی تحت عنوان «روشنفکران عمومی» است. روشنفکران عمومی کسانی هستند که مشاغل متفاوتی دارند به عنوان مثال هنرپیشه یا خواننده هستند یا در حوزه‌های خاصی از هنر تبحر دارند، آنان زبان جامعه می‌شوند و اغلب درد جامعه را بهتر از روشنفکرانی که تحصیلات آکادمیک دارند، درک می‌کنند و نقش رابط را با جامعه ایفا می‌کنند.

۴. اما در جامعه خودمان چه مشکلی وجود دارد که روشنفکران ارتباط کمتری با متن جامعه برقرار می‌کنند؟ نخستین دلیلی که برای آن می‌توان اقامه کرد این است که سنت و اندیشه‌ای را که برخی روشنفکران حمل می‌کنند، داخلی نیست، اندیشه آنان از جای دیگری نشأت گرفته است. بنابراین، وقتی با آن اندیشه به جامعه ما می‌آیند اغلب دغدغه‌ها و گفتارشان برای عموم جامعه قابل فهم نیست و از این رو ارتباط مؤثری با جامعه نمی‌توانند برقرار کنند.

 دوم آنکه طبقه متوسط در جامعه ما بسیار ضعیف شده است و کسانی که حداقل درکی هم از سنت روشنفکری داشتند، یا مهاجرت کرده‌اند یا خود به طبقات پایین سقوط کرده‌اند و درگیر معیشت شده‌اند، بنابراین، دیگر برایشان دغدغه‌های روشنفکری، موضوعیتی ندارد. همه این عوامل دست به دست هم داده‌اند تا میان مردم و روشنفکری فاصله‌ای بیش از پیش رخ دهد.

۵. جدا افتادگی روشنفکران از مردم پیامدهای بسیاری می‌تواند برای یک جامعه داشته باشد؛ نخست، محروم ماندن جامعه از یک سرمایه فرهنگی است، نیروهایی که باید جامعه را از لحاظ فکری تغدیه کنند و به پیش ببرند، توانایی و کارایی لازم را از دست می‌دهند. دوم اینکه، این روشنفکران در دوره ثبات می‌توانند در خدمت دولت قرار گیرند، خصوصا دولتی که تصمیم دارد توسعه ایجاد کند. بیشترین تبعات فاصله میان مردم و نخبگان این است که جامعه حس نمی‌شود و سرمایه اجتماعی از بین می‌رود. حرف‌های مهم برای توسعه و پیشرفت انتقال داده نمی‌شود و بحران نفوذ شکل می‌گیرد.

۶. به منظور جبران این خسارت‌ها و ایجاد ارتباط مؤثر بین مردم و روشنفکران، ابتدا باید طبقه متوسط، دانشگاهی و شهرنشین هم به لحاظ فکری هم به لحاظ معیشتی تقویت شوند و روشنفکران ما سعی کنند تا با نگاه به جامعه خودشان بیاندیشند، مسائل جامعه خود را ببینند چنانکه مردم احساس کنند روشنفکران‌شان بی‌اطلاع و فارغ از درد آنان نیستند و درد جامعه را می‌شناسند و دغدغه‌مند حل آن هستند. قطعا چنین رویکردی دیوار میان روشنفکران و مردم را فرومی‌ریزد.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST