ایران: مرحوم جمشید مشایخی دربارهاش گفته بود او را بهدلیل
شباهت شعرش با شعر حافظ (از نظر ارتباط تنگاتنگ با مردم) «حافظ گیلان» میداند.
چنین نقل قولی آنچنان بیراه نیست. مخصوصاً اگر پا از ادبیات فارسی معاصر کمی
فراتر بگذاریم و سری به استان گیلان بزنیم و پای حرفهای گیلکها بنشینیم. حضور او
در شعر معاصر ایران باعث شد که نه فقط در شعر فارسی معاصر، بلکه در ادبیات بومی و محلی
نیز کاری کرد کارستان که شعرهای گیلکیاش به عمق جان و زبان و دل آن خطه سبز نشست
و از طرفی شعر بومی و محلی که داشت کمکم به محاق فراموشی میرفت امروز حتی پا از
مرزهای استان و کشور هم بیرون گذاشته و خاطرهای جدید شده در دل خاطرات همیشگی.
میر احمد سیدفخرینژاد یا همان شیون فومنی (۳ دی ۱۳۲۵ - ۲۳شهریور ۱۳۷۷) در شعر فارسی هم با انتشار مجموعههای شعر فارسی و ارائه قالبهای
معمول و مرسوم شعر فارسی از شاعران تأثیرگذار و توانای شعر معاصر بهشمار میرود و
در کنار فن درخشان شاعریاش در بخش تحقیق و پژوهش در زمینه فرهنگ و ادب گیلان و
ارائه مجموعه اشعار گیلکی در قالب غزلیات، منظومهها و دو بینیهای محلی از جمله
درخشانترین چهرههای استان گیلان و البته شعر معاصر فارسی است. اما در کنار این
دو بُعد، ترانهسرایی را هم باید یکی از شاخصههای کاری پرونده فومنی به حساب آورد
که با مهارت، چیرگی و تسلط بر موسیقی، آواها و ملودیهای محلی و فارسی از او بهعنوان
موفقترین شاعر ترانهسرا در فرهنگ و ادبیات بومی میتوان نام آورد ترانههایش را
خوانندگان سرشناس گیلکی با آوایی خوش خوانده و ماندگارتر کردهاند. او اما فقط به
همینها خلاصه نمیشود او در طول عمرش برای کودکان و نوجوانان شعر و قصه نوشت و
داستان کوتاه و فیلمنامه برای بزرگسالان. پس بیراه نیست، مردی با کارنامهای این
چنین ادبی که چادر خیمهاش را در دل و روح مردم روز و روزگار خود زده است را همقطار
با گلچین دانست و از مطرحترین شاعران بومی سرای و از شاعران شمالی ایران که تمام عمر
خود را روی این دغدغه طی طریق کردند که منعکسکننده عناصربومی زادگاهشان در شعر
باشند و با همین جهانبینی، استعداد و البته دغدغه دریچهای تازه باشند در پنجره
تماشا. فومنی در غزل بیشتر دنبالهرو سبک هندی است و عاشق استعاره و تشبیه و
تصویرسازی و ترکیبسازیهای آن سبک.
با اینحال تصاویر و زبان امروزی این غزلنویسیها وقتی
با تمثیلها، ترکیب سازیها، خلاقانه در کنار عناصر بومی و حتی اصطلاحات و ترکیبات
زبانی گیلک، مثل: این سفر (این دفعه)، وعده خلافی، خرسخواری، تن شده، چموش پا تاوه
و... میآید، شعری باشکوه حاصل میشود که عصاره دست و ذهن این شاعر است.
شاعری با قافیههای نرم و طبیعی و بهجا و استفاده از
وزن و ردیف و عروضی که اصلاً به رخ کشیده نمیشود مگر در متن و بستر حرف.