ایران: هیأت داوران جایزه ادبی «بوکر» در اقدامی کم سابقه بهطور همزمان از مارگارت آتوود برای تألیف رمان
«وصیتها» و از برناردین اِواریستو برای خلق رمان «دختر، زن، دیگر» به عنوان
برندگان نهایی سال ۲۰۱۹
تقدیر کردند. پیتر فلورنس رئیس هیأت داوران این دوره از جایزه بوکر دلیل انتخاب
همزمان دو اثر به عنوان برگزیده را ناتوانی هیأت داوران از انتخاب یکی از این دو
آثار خوانده است.
حدود پانزده سال پیش به سراغ ترجمه آثار مارگارت آتوود
رفتم و تا جایی که میدانم تا پیش از من کسی ترجمهای از نوشتههای او ارائه نکرده
بود. یکی از مهمترین نکاتی که علاقه مندیام به ترجمه آثار این نویسنده کانادایی
را برانگیخت مضامینی بود که او در کتابهایش مدنظر قرار میداد که از آن به مضامین
آپوکالیپتیک یا آخرزمانی تعبیر میشود. اگر توجه کرده باشید در سینمای هالیوود هم
با فیلمهایی از این دست و همچنین فیلمهایی به اصطلاح «آخرالزمانی» روبهرو هستیم. فیلمهایی که در تلاشند آینده تیره و تاری را که
پیش روی انسان است به تصویر بکشند. اغلب نوشتههای «آتوود» هم در چنین حال و
هوایی خلق شدهاند. هر چند که او برخلاف سینمای هالیوود به دنبال القای یک
امیدواری دروغین به مخاطبان نیست و برعکس در تلاش است تا بگوید زندگی به روال فعلی
چه آیندهای را پیش روی ما میگذارد. در نوشتههای آتوود خبری از آن خوشبینی
هالیوودی نیست. مخاطبان در نوشتههای «آتوود» با سیاهی مطلق روبهرو میشوند. بگذارید مثالی بزنم. نه تنها در
رمان«زندگی پیش از انسان» بلکه حتی در رمان «سرگذشت ندیمه» هم با جهانی روبهرو میشوید
که هیچ امیدی به آن نیست؛ به گمانم مهمترین پیامی که آتوود درصدد انتقال آن به
مخاطبان برآمده این است که بگوید مسیر زندگی انسان امروز رو به سیاهی مطلق است.
آنقدر که به آن بارقههای هرازگاهی امیدواری آن هم نمیتوان دل خوش کرد. اغلب
منتقدان ادبی معتقدند که او نویسندهای منفی نگر است که من به هیچ وجه آن را قبول
ندارم و برعکس تأکید دارم که به دنبال جلب توجه انسان امروز به آسیبی است که متوجه
زندگیمان شده است. مضمون کارهای او به گونهای است که فقط شامل ساکنان کشور خودش
کانادا و حتی امریکا نمیشود. البته جذابیت نوشتههای «آت وود» تنها به مضامینی که
در خلق کتابهایش از آنها بهره گرفته محدود نمیشود چرا که یکی دیگر از ویژگیهای
داستانهای او را میتوان در زبانی دید که در خلق داستانهایش از آنها بهره گرفته
است. ساختار زبانی او بیشتر کلاسیک است، با این حال «آتوود» سعی میکند همچون سنگتراشها کلمات و جملات را کنار یکدیگر بچیند.
او به موجزنویسی هم علاقه بسیاری دارد و استفاده مکرر از فلشبک به گذشته هم از
دیگر علاقه مندیهای اوست که آن را در نوشتههایش میبینیم. نکته دیگری که بد نیست در این فرصت اندک به آن اشاره شود تأثیر مشهود تجربههایی
است که در کودکی از سفر به کشورهای مختلف پشت سر گذاشته است. او در اغلب نوشتههایش
جهانی تک حزبی را به تصویر کشیده، با این حال دنیایی که پیش روی مخاطب میگذارد
همانقدر برای انسان غربی قابل درک است که برای مخاطب شرقی. با وجود جایگاه جدی
زنان در نوشتههای آتوود او به زنان و مردان نگاهی فراجنسیتی دارد و میتوان گفت
که از چنین مرزبندیهایی عبور کرده است.هر چند که در دوگانه «سرگذشت ندیمه» و
«وصیت نامهها» با سرکوب مردانهای روبهرو میشوید که قربانی آن زنان هستند. نکته
جالب توجهی که میتوان درباره آتوود به آن اشاره کرد این است که او بیش از آنکه
تحت تأثیر ادبیات یاغی امریکا باشد تحت تأثیر ادبیات کلاسیک انگلیس با بزرگانی همچون
دیکنز است، به عبارتی او وامدار سنت ادبیات اروپایی است. با وجود آنکه ما آتوود
را به فعالیت در بخشهای مختلف رمان، داستان کوتاه، شعر، ادبیات کودک و حتی ادبیات
غیرداستانی میشناسیم اما به گمانم او بیش از همه در رمان درخشیده است. او هیچگاه
بهطور مستقیم درگیر فعالیتهای سیاسی نشده با این حال نسبت به اتفاقات جهان
پیرامونش هم فردی منفعل نبوده و نیست که البته از یک نویسنده چنین انتظاری هم میرود.