کد مطلب: ۱۸۹۹۹
تاریخ انتشار: شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۸

صفای محضر مصفا

دکتر محمد دهقانی

اعتماد: من دانشجوی زنده‌یاد مظاهر مصفا بودم اما آشنایی‌ام با ایشان به قبل از آن برمی‌گردد. آنچه باعث آشنایی من با نام مظاهر مصفا شد، اولاً شعرهایی بود که به طور پراکنده از ایشان منتشر می‌شد و بعد روایاتی بود که درباره ایشان می‌شنیدم. قبل از اینکه دانشجوی دکترای دانشگاه تهران شوم و حضور در کلاس‌های دکتر مصفا را تجربه کنم از دیگران و به ویژه استادانم که خود از شاگردان زنده‌یاد بودند، بسیار از خصایل فردی و ادبی ایشان شنیده بودم. من قبلاً جایی از معلمانی نوشته‌ام که خودشان از موضوعی که تدریس می‌کنند، مهم‌ترند. در اینجا بار دیگر به همان نوشته برمی‌گردم و یادآوری می‌کنم که دکتر مظاهر مصفا در مقام مدرس و استاد دانشگاه، یکی از برجسته‌ترین مصداق‌های این معلمان بود. ما به عنوان دانشجویان ایشان بیش از آنکه به خاطر موضوع درس برویم سر کلاس، به خاطر شخص ایشان می‌رفتیم. نمی‌رفتیم که مثلاً شاهنامه بخوانیم یا گلستان سعدی و مثنوی و... بلکه می‌رفتیم به محضر ایشان تا از حضور استاد حظ کنیم. استاد، شاعری کلاسیک‌سرا بود با ذائقه‌ای که شعر از نیما به بعد را برنمی‌تابید. با این حال و با اینکه تنها قالب‌های قدمایی را می‌پسندید و به اصطلاح ذائقه کلاسیک داشت اما محتوای شعرهایی که در همان قالب‌های کلاسیک می‌سرود، محتوایی کلاسیک نبود و مدرن بود. همه می‌دانیم که زنده‌یاد مظاهر مصفا قصیده‌سرای قهاری بود و کسی نیست که بتواند منکر توانایی خاص و منحصربه‌فرد ایشان در سرودن قصیده شود. من حتی معتقدم که قصاید ایشان بی‌همتا بود و زبان فارسی قصیده‌سرایی مانند ایشان به خود ندیده است. برای رصد اندیشه مدرن جاری در شعرهای ایشان، نمونه‌های فراوانی وجود دارد. مثلاً می‌توان به قصیده معروفی که با ردیف هیچ نوشته‌اند به عنوان نمونه‌ای بسیار مدرن اشاره کرد. قصیده‌ای با این مطلع: «جان از نتاج هرگز و تن از تبار هیچ/ مردی ز شهر هرگزم از روزگار هیچ». تأسف می‌خورم از اینکه کتاب «نسخه اقدم» استاد زمانی منتشر شد که توش و توان چندانی برایشان نمانده بود که بتواند آن را تصحیح کند. جدای از قصیده‌ها، چهارپاره‌های استاد مصفا هم شعرهای به لحاظ محتوایی مدرن هستند و این مدرن بودن محتوا در عین کلاسیک بودن قالب‌های شعری، ویژگی شعر مظاهر مصفا بود. در بعد فردی زندگی استاد هم خصلت‌هایی دیده می‌شد که ایشان را به انسانی خاص در نگاه دیگران تبدیل می‌کرد. آن‌ها که بیشتر دکتر مصفا را می‌شناختند، می‌دانند که بسیار مردمدار بود و همواره با مردم و در کنار مردم زندگی می‌کرد. اگرچه در شعری آزادی را دروغی بزرگ خوانده بود اما به شکلی پارادوکسیکال، شاعر آزادی بود؛ اما نه آزادی به معنای سیاسی کلمه بلکه آزادی در وجه فلسفی آن. استاد مصفا همواره در جست‌وجوی آزادی بود و این جست‌وجو را موجب معنادار شدن زندگی می‌دانست. به عبارتی دغدغه‌اش در قبال آزادی، دغدغه‌ای existential بود، نه political . من همیشه تصور می‌کردم که ایشان در زمان حیاتش خیلی دوست داشت مجموعه اشعار خود را منتشر کند که به هر دلیلی میسر نشد. به نظرم از این به بعد شاهد چاپ آثار او خواهیم بود. مظاهر مصفا ایراندوست بود، اگرچه حزبی و سیاست‌زده نبود و این کم خصلتی نیست.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST