ایران: ترجمه چیست؟ آیا تنها برگرداندن واژهها از زبان مبدأ به زبان مقصد
است. یکی از ویژگیهای ترجمه خوب آن است که دل مخاطب را برباید. ترجمههای صفدر
تقیزاده ازجمله آثار شاخص در ادبیات ایران به شمار میآید. مترجمی که نهتنها در
برگردان آثار از انگلیسی به فارسی بلکه ترجمه فارسی به انگلیسی نیز ذهن و قلم توانایی
دارد.
او از نسل مترجمانی همچون نجف دریابندری و محمدعلی صفریان است که بدون
شک نسلی کمنظیر در ادبیات ایراناند. باید سالیان سال به انتظار نشست تا همانند
آنها در عرصه ادبیات این سرزمین پدیدار شود.
نخستین بار او را در جشنواره فیلم آبادان دیدم. باوجوداینکه سالها از
آبادان رفته بود اما خونگرمی مردمان این منطقه در وجودش موج میزد. با دیدن سینما نفت
خاطرات خوش قدیم و لذت تماشای فیلم در آن سینما در دلش زنده شد و گفت:
«آن زمان در این شهر ۱۹ سینما وجود داشت که مهمترین آن سینما نفت بود و در طول هفته حداقل
دو یا سه فیلم انگلیسی و امریکایی به زباناصلی نمایش میداد. آنها همزمان در
امریکا و انگلیس نمایش داده میشد. ما بهصورت دائم این فیلمها را میدیدیم و این
امر تأثیر فوقالعادهای در یادگیری زبان انگلیسی ما داشت.»
با ناصر تقوایی که سالیان درازی است ارادت و علاقه بسیاری به هم
دارند در خیابانهای آبادان راه میرفتند و از خاطرات خود میگفتند. من هم بافاصلهای
اندک از آنها قدم میزدم تا مزاحم خلوتشان نباشم. دو نفر از ستونهای سینما و
ادبیات ایران در کنار یکدیگر گام میزدند و از گذشته و حال میگفتند. تقیزاده
درباره زندگیاش در آبادان میگفت: «من در آبادان به سال 1311 متولد شدم. تحصیلات
ابتدایی را در مدرسه فرهنگ آبادان گذراندم. بعد به دبیرستان رازی رفتم و یکی دو
سالی در دبیرستان رازی بودم و ازآنجا پس از گذراندن امتحانی در آموزشگاه فنی
آبادان به تحصیل ادامه دادم. اما در دبیرستان رازی بود که با دنیای هنر و ادب آشنا
شدم. وقتی به دانشکده نفت آبادان رفتم با عالم دیگری آشنا شدم. دبیران آنجا بیشتر
دبیران انگلیسی بودند که از طرف شرکت نفت به آبادان آمده بودند. فضای حاکم بر
شهرهای جنوب بخصوص آبادان که ما در آن زندگی میکردیم، فضایی مساعد برای فعالیتهای
فرهنگی و هنری بود.»
مدتی بعد دیدار ما در اصفهان بود هنگام برگزاری جایزه ادبی اصفهان؛
آنجا هم بهاتفاق همسر و بانوی گرامیاش آمده بود که همیشه بهرسم مهربانی در
کنارش است در جایزهای که به همت علی خدایی عزیز وزنده یاد زاون قوکاسیان برگزار
میشد. آنجا نیز درباره داستان کوتاه گفت:«یکی از ویژگیهای داستان کوتاه خوب آن
است که در همان بار اول خواندن، دل خوانندهاش را برباید.»
ترجمه چیست؟ به گفته صفدر تقیزاده «یک ترجمه خوب ادبی ترجمهای است
که خواننده هنگام خواندن آن از هر یک از جملهها و پاراگرافهایش لذت ببرد. همانطور
که وقتی یک اثر داستانی از یک نویسنده خوب میخواند لذت میبرد. در یک ترجمه خوب
یک خواننده اهل میفهمد که ظرافتهای نوشته اصلی بازآفرینی شده یا خیر.
خلاقیتی در ترجمه بهکاررفته یا خیر. همین ریزهکاریها و تردستیهای
به کار گرفتهشده در زبان ترجمه است که آن را بهصورت یک کار خلاقه ادبی درمیآورد.
هرقدر که قریحه ذاتی مترجم قویتر باشد، کیفیت زبان ترجمه دلنشینتر از کار درمیآید.
به نظر من همین قریحه ذاتی است که خلاقیت هنری و ادبی میآفریند اما حاصل ترجمه
مکانیکی که در آن بدون زحمت فکری فقط به انتقال مفاهیم بسنده شده باشد، غالباً خشک
و بیروح است.»
و همه اینها مرا به یاد گفته سیفالله داد میاندازد که درگذر از
خیابانی در آبادان با شوق و افتخار میگفت من همینجا با چشمان خودم کارگری را
دیدم که کتابی را گشوده بود و میخواند. اینگونه است که میتوانیم به رمز و راز
کار نویسندگان و مترجمانی که آثاری پدید آوردهاند که هم آحاد گوناگون جامعه میتوانند
با لذت آنها را بخوانند و هم این ویژگی رادارند که در حافظه تاریخی نخبگان یک
سرزمین ماندگار شوند پی ببریم.