امیرابراهیمی صحبتهایش را در این نشست با کتاب و کتابفروشی شروع کرد. او گزارشی تصویری و تشریحی از کتابفروشی معروف پاریس با نام «شکسپیر و شرکا» ارائه داد و تاریخچه جالب آن را برای حاضران تعریف کرد.
به گفته او، این کتابفروشی پس از پایان جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۹ به دست زنی کتابدوست به نام «سیلویا بیچ» افتتاح شد. این کتابفروشی خیلی زود پاتوقی شد برای نویسندگان و هنرمندان بزرگ دهههای ۲۰ و ۳۰؛ نویسندگانی مثل همینگوی و والری که اغلبشان در دهه ۱۹۵۰ به شهرت رسیدند. بیچ مدتی کار کرد و از هیچ تلاشی برای معرفی نویسندگان زمانش دریغ نکرد، تا جایی که کتابفروشی او محلی شد برای معاشرت نویسندگان بزرگ.
امیرابراهیمی افزود: کتابفروشی «شکسپیر و شرکا» آنقدر با نوینسدگان در ارتباط بود که به پاتوق نویسندهها تبدیل شد. او در یک دوره بحران مالی، پیشنهاد کرد هرکس که به کتابفروشیاش میرود، در هر جلسه مبلغی را بپردازد تا کتابفروشی از ورشکستگی نجات یابد. به همین جهت او با کمک مردم و نویسندگان توانست تا بعد از اشغال نازیها کتابفروشی را اداره کند ولی نازیها برای مدتی آن را تعطیل کردند.
این نقاش اضافه کرد: پرده دوم حیات این کتابفروشی به سال ۱۹۴۶ برمی گردد. در این زمان یک امریکایی به نام جورج ویتمن وارد پاریس شد و به فکر گشایش یک کتابفروشی افتاد. او با سیلویا بیچ آشنا شد و توانست پیش از مرگش تمام کتابها و نیز مجوز استفاده از نام کتابفروشیاش را در اختیار بگیرد. این چنین شد که «شکسپیر و شرکا» سرپا ماند و همچنان به میزبانی از شاعران و نویسندگان ادامه داد. حتی در پارهای اوقات، محل کتابفروشی به محل اقامت برخی ادبای جوان تبدیل میشد که در ازای دو ساعت کار روزانه در کتابفروشی و خواندن یک کتاب، میتوانستند برای مدتی در آنجا بمانند.
وی در ادامه افزود: دوره سوم کار این کتابفروشی به مدیریت فرزند جورج ویتمن در آن برمی گردد. پدرش او را سیلویا بیچ نامید و این سیلویا نیز همچون سیلویای سابق به اداره کتابفروشی پرداخت و از سال ۲۰۰۳ تاکنون آن را اداره میکند و همان سنت گذشته را ادامه میدهد.
ثمیلا امیرابراهیمی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: مقصود من از ذکر این ماجرا، هم پرداختن به اهمیت کتابفروشی بود و هم اینکه بگویم تغییرات، همیشه لازم و بهتر نیستند. من معتقد نیستم که نوت بوک و آی پاد میتوانند جایگزین کتاب کاغذی شوند. هر چیزی در دنیا میتواند جایش را به پدیدهای نوین بدهد ولی هنوز خیلی از آدمها هستند که فقط شکل قدیمی و سنتی کتاب را قبول دارند و لذت آن را با هیچ فناوری جدیدی معاوضه نمیکنند.
او در ادامه گفت که امیدوار است مکانهای فرهنگی و نمایشگاههایی برپا شود تا صنعت نشر و مولفان حمایت شوند و بتوانند در جاهایی همدیگر را ملاقات کنند و فعالیتهایشان را با یکدیگر در میان بگذارند.
او درباره سرعت تغییرات اجتماعی و فرهنگی در کشورمان گفت: بعضی از مردم در برابر موج تکنولوژی مقاومت میکنند و دوست دارند کتاب را به عنوان یک دستاورد جاودان بشری حفظ کنند. اما متاسفانه صنعت نشر روز به روز ضعیفتر میشود و قیمت کاغذ و تیراژ پایین، مولفان را هم میآزارد. بعضی از کتابها نیز به موقع به انتشار نمیسند و به نوعی جوانمرگ میشوند.
وی در تشریح شرایط فرهنگی امروز گفت: تغییرات در زمان ما خیلی زود به زود اتفاق میافتد و نسلها زودتر از گذشته عوض میشوند. تغییرات در شهرها نیز سرسام آور شده و شاید اگر یک سال دیگر بخواهید به خیابانی در تهران بروید، آن را پیدا نکنید. این تغییرات متاسفانه سلایق ما را هم به شدت تغییر داده است. ما در حال اشباع شدن از کالاها و اطلاعات هستیم. کالاهایی که چه بسا ضروری هم نیستند. این تنوع و تکثر، میتواند حس تشخیص و حس زیبادوستی ما را کم کند و قدرت تشخیص را در ما از بین ببرد. نیازها و تقاضاها از بیرون تولید میشوند و ما تنها مصرف کنندهایم و در این چرخه گرفتار شدهایم. این وضعیت ما را کم کم به سمت بنجل گرایی سوق میدهد و سلیقههایمان به خرید کیچها کشیده شده است.
وی در توصیف پدیدههای «کیچ» گفت: کیچها همان محصولات مبتذل، پیش پا افتاده و تکراریای هستند که شاید لفظ عادی و عامیانه آن «امل» باشد. کیچها کالاهای شبه هنری مبتذل، خرت و پرتها و کالاهای زینتی خرد و ریزی هستند که متاسفانه در منطقه خاورمیانه و میان اعراب طرفداران بسیاری دارد. این کالاها به زندگی طبقه متوسط ایرانی نیز راه یافته و سلایق را به سمت مدها و تجملات سوق داده است.
ثمیلا امیرابراهیمی با نقد این شرایط افزود: معمولا فکر میکنیم چون یک سلیقه همگانی میشود، ما نیز باید از آن سلیقه تبعیت کنیم و مثل بقیه باشیم. اینجاست که کیچ غالب میشود بدون اینکه خودمان فهمیده باشیم. ما تنها به زیبایی و جذابیت ظاهری فکر میکنیم درحالی که نباید از وقار و کیفیت دور شویم.
این هنرمند نقاش، در ادامه، تصاویری از آثار و کتابهایش را برای حاضران مرور کرد و یک به یک توضیح داد و آموختهها و تجربههایش را از دوره جوانی تا امروز برای حاضران تشریح کرد.