اعتماد: ارسطو فیلسوف بنیانگذار یونانی (۳۸۴-۳۲۲ پیش از میلاد) در رساله مشهور «اخلاق نیکوماخوسی» مینویسد همگان اعم از عوامالناس و نخبگان و تربیتیافتگان برترین خیری را که از طریق عمل میتوان به آن دست یافت، «سعادت» (ائودایمونیا) مینامند، اما در اینکه سعادت چیست، اختلافنظر دارند. او خود سعادت را نهاییترین غایات انسان میداند؛ غایتی که برای خودش خواسته میشود و نه چیز دیگر.
سعادت از دید ارسطو، فعالیتی است منطبق با والاترین فضیلتها (ویرچو) که باید توام با لذت باشد، آن هم لذیذترین فعالیتها که از دید او فلسفهورزی است، زیرا لذتی برای خود و در خود و به تعبیر دقیقتر «خودبسنده» است و محتاج کسی یا چیزی دیگر نیست: «فیلسوف حتی در تنهایی میتواند خود را وقف نظر در حقیقت کند و هر چه فیلسوفتر باشد بهتر و عمیقتر». او در پایان بخش هفتم از کتاب دهم (درباره لذت و نیکبختی) کتاب مذکور مینویسد: «زندگی منطبق با عقل بهترین و لذیذترین زندگی برای آدمی است زیرا عقل بیش از هر چیز دیگر خود حقیقی آدمی است و چنین زندگی، سعادمندترین زندگیهاست». از منظر آنچه به اختصار از حکیم نامدار یونانی نقل کردیم، اسماعیل سعادت، مترجم دقیق و وفادار برخی از مهمترین آثار ارسطو از جمله «خطابه»، «در آسمان»، «آثار علوی» و «در کون و فساد»، نه فقط به نام که به حقیقت نیز «سعادت»مند زیست، چرا که عمر طولانی (۹۵ سال) و به راستی پربارش را با خردورزی و فلسفیدن سپری کرد. نگاهی کوتاه به کارنامه درخشان آثاری که تالیف و ترجمه کرد، نشان میدهد که در زندگی بیش از همه با ارسطو و اسپینوزا و مونتنی و جورج ادوارد مور و فیشته و... سر و کار داشته و عمر گرانمایه را صرف لذیذترین لذتها یعنی تعقل و خردورزی کرده. استاد سعادت، به دقیقترین و ارسطوییترین معانی، مصداق این سخن گذشتگان است که «عاش سعیدا و مات سعیدا»، نیکبخت زندگی کرد و سعادتمند از دنیا رفت. یادش گرامی.