کد مطلب: ۲۲۶۹۳
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۹

تاریخچه ترجمه در روسیه

نویسنده: ویلن ان. کومیسارف/ مترجم: بهمن بلوک نخجیری

زبان روسی از خانواده زبان‌های اسلاو شرقی و یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد است. تاریخچه زبان روسی معاصر به قرن نهم میلادی برمی گردد. در این قرن تعدادی از قبایل اسلاو با هم متحد شدند تا سرزمین جدیدی تشکیل دهند، که به افتخار پایتختش «روسِ کیف» نام گرفت.  بعدها مرکز سیاسی کشور به مسکو انتقال یافت، که در قرن پانزدهم در دوره «ایوان کبیر» به پایتخت روسیه واحد تبدیل شد. در قرن هفدهم توسط «پتر کبیر»، بنیانگذار نظام آموزشی و پایتخت جدید، سنت پترزبورگ (که بعدها لنینگراد نام گرفت)، برقراری ارتباط با اروپای غربی آغاز شد. ناآرامی‌های سیاسی در زمان حکمرانی تزارها در دوره جنگ داخلی (۱۹۲۲-۱۹۱۸) به اوج خود رسید و پس از آن کمونیست‌ها کنترل کشور را بر عهده گرفتند. با پایان جنگ جهانی دوم اتحاد جماهیر شوروی یکی از دو قدرت بزرگ جهان محسوب می شد. اواسط دهه ۸۰ با آغاز دوره اصلاحات اجتماعی و سیاسی (پرسترویکا) و عقب‌شینی گسترده روسیه از اروپای شرقی همراه بود.

تاریخچه به ثبت رسیده از ترجمه در روسیه درست به اندازه حوادث آن غنی و طولانی است. در اینجا مروری کوتاه بر شیوه‌های اصلی ترجمه در دوره‌های مختلف تاریخ روسیه خواهیم داشت.

ترجمه در روسِ کیف

  خط، ادبیات و ترجمه تقریباً به صورت آماده به روس کیف راه یافتند. در سال ۸۶۴ یک کشیش یونانی به نام «سیریل» و برادرش «متودیوس» که به عنوان مبلغ از سوی امپراطوری بیزانس به میان اسلاوها فرستاده شده بودند، الفبایی جدید (سیریلیک) برای ترجمه تعدادی از متون مذهبی از یونانی به زبان اسلاو کهن کلیسایی ابداع کردند. انجیل، مزامیر و کتاب دعا از نخستین ترجمه‌های آن‌ها بود. پس از پذیرش رسمی مسیحیت در سال ۹۸۸ توسط روسیه کیف ترجمه‌های زیادی انجام شد تا نوکیشان به اصول فلسفی و اخلاقی دین جدید و سنت‌ها و شعائر کلیسا دسترسی داشته باشند.  این ترجمه‌ها از ژانرهای مختلفی از قبیل زندگی قدیس‌ها، موعظات، تواریخ ایام (در تورات) و ... صورت می گرفت. اسفار مشکوک یا آپوکریفا نیز با داستان‌هایی از معجزات، موهومات و موجودات فرازمینی، که گاهی بسیار شبیه داستان‌های تخیلی امروزی بود، محبوبیت بسیاری داشت. اکثر این ترجمه‌ها در بلغارستان انجام می شد، اما در روس کیف مورد استفاده قرار می گرفت. مترجمین کتب مذهبی معمولاً ترجمه واژه به واژه از متن اصلی را ترجیح می دادند.

تعدادی از متون غیرمذهبی و تقریباً غیرادبی نیز در قلمرو روسیه کیف ترجمه شدند، که از میان آن‌ها می توان به «Житие Андрея Юродивого» (زندگی آندری، مرد خدا)، «Пчела» (زنبور عسل)، «Космография» (کیهان نگاری) و «Физиолог» (طبیعت‌شناس[۱]) اشاره کرد. ترجمه «نبرد یهودیان» اثر «جوزف فلاویوس» دستاوردی چشمگیر محسوب می شد، زیرا مترجم در آن توانسته بود از بسیاری جهات از ترجمه تحت اللفظی فاصله بگیرد.

در این دوره عدم ذکر نام مترجم به نوعی قاعده بدل شده و تعیین اینکه آیا ترجمه در داخل کشور یا خارج از مرزهای آن صورت گرفته، اغلب امری ناممکن بود.

در تمام طول دوران حمله مغول‌ها (۱۴۸۰-۱۲۲۸) ترجمه‌ها همچنان نقش بسزایی در شکل دهی هویت فرهنگی کشور ایفا می کردند. بخش‌های بیشتری از انجیل ترجمه شد و برخی از ترجمه‌های قبلی مورد بازبینی قرار گرفت و یا با ترجمه ای جدید جایگزین شد. در کنار متون مذهبی، متون غیرمذهبی نیز از قبیل «История индийского королевства» (تاریخ پادشاهی هند) و «Троянская Война» (جنگ ترویا) به تدریج ترجمه شدند. اغلب ترجمه‌ها از زبان یونانی انجام می شد و برخی مترجمین از زبان‌های لاتین و عبری کهن ترجمه می کردند.

این دوره همچنین شاهد شکل گیری تدریجی زبان روسی به عنوان ماحصل تاثیر متقابل زبان اسلاو کهن کلیسایی و زبان عامه مردم بود. با وجود این متون مذهبی همچنان به زبان اسلاو کهن کلیسایی، که در خارج از کلیسا هیچکس به آن تکلم نمی کرد، ترجمه می شدند. همزمان برقراری ارتباط با سایر کشورها نیازمند ترجمه اسناد سیاسی و تجاری بود و همین امر زمینه را برای ورود زبان روسی به عرصه ترجمه آماده ساخت. جدای از ترجمه‌ها، زبان متون اصلی نیز در این دوره ترکیبی از اسلاو و روسی بود.

 

ترجمه در قرون شانزدهم و هفدهم

مسکو از قرن شانزدهم به بعد به مرکز سیاست و نیز ترجمه کشور تبدیل شد. نام مترجمان متون مهم دیگر مشخص بود و سهم آن‌ها در زبان و فرهنگ کشور بیشتر شناخته می شد. از همین رو واسیلی سوم شاهزاده اعظم مسکو در سال ۱۵۱۵ از صومعه یونانیان خواست تا مترجم تحصیل کرده ای را به مسکو بفرستند. در سال ۱۵۱۸ مردی با هیات سفرای یونانی به مسکو آمد، که به «ماکسیم یونانی» مشهور شد.

او در باقی سال‌های عمرش (وفات در سال ۱۵۵۵ یا ۱۵۵۶) به عنوان مترجم کتب مذهبی و برخی متون غیرمذهبی مشغول به کار بود. علاوه بر این بسیاری از ترجمه‌ها را مورد بازبینی قرار داد و توضیحاتی به آن‌ها اضافه کرد. او در ابتدا هیچ یک از زبان‌های روسی و اسلاو کهن کلیسایی را نمی دانست. ترجمه او در دو مرحله صورت می گرفت. ابتدا وی متون را از یونانی به لاتین ترجمه می کرد، سپس دستیارانش آن را به اسلاو کهن برمی گرداندند. او در بازنگری ترجمه‌های قدیمی اغلب سنت‌های تثبیت شده را نادیده می گرفت و به بدعت گذاری و کفرگویی متهم می شد. ماکسیم یونانی همچنین نویسنده، آموزگار و فیلسوفی پرکار بود. در نوشته‌های وی می توان به عبارات متعددی در خصوص هنر ترجمه برخورد، که نخستین تفاسیر و توصیفات از فرآیند ترجمه در روسیه محسوب می شوند.

 او تاکید می کرد، که باید تحلیلی دقیق از متن اصلی جهت درک تمام وجوه تمثیلات و اختلافات جزئی آن صورت گیرد.

برای انجام چنین تحلیلی نه تنها داشتن دانش زبانی مطلوب، بلکه برخورداری از دانش فلسفی نیز برای مترجم لازم است و وی باید برای آماده ساختن خود کارهای فراوانی انجام دهد. ماکسیم با مشاهدات و یافته‌های متعدد درباره مد نظر قرار دادن لغات یونانی، نظام آهنگین و اشکال آواشناختی در ترجمه به نظرات خود قوت بخشید. یکی از خدمات او به زبان شناسی روسی تالیف لغت نامه ای شامل عمدتاً اسامی خاص یونانی و نیز برخی اسامی لاتین و عبری بود.

اگرچه دانشمندان روس در آن زمان نظراتی درباره نیاز مترجم به تسلط بر هر دو زبان ترجمه و برخورداری از دانش گسترده قبلی در این حوزه ارایه داده بودند، اما در عمل اکثر مترجمان از آموزش مناسب بی بهره بودند. دانش آن‌ها از زبان‌ها و در نتیجه ترجمه‌هایشان اغلب تا حد مطلوب فاصله زیادی داشت.

در قرن هفدهم به تدریج تعداد بیشتری از ترجمه‌های متون عمدتاً غیرمذهبی ارایه شد. ترجمه‌های علمی در خصوص موضوعات طالع بینی و نجوم، علم حساب و هندسه، آناتومی و پزشکی و نیز توصیفاتی از حیوانات مختلف بودند. برخی ترجمه‌ها را می شد به نوبه خود به عنوان آثار ادبی در نظر گرفت. در این قرن همچنین نخستین لغت نامه‌های دوزبانه برای کمک به مترجمان در امر ترجمه تالیف شدند؛ از جمله لغت نامه‌های لاتین - یونانی - اسلاو، لهستانی - اسلاو، روسی - لاتین - سوئدی و ... .

مترجمان این دوره به چهار گروه تقسیم می شدند. گروه نخست مترجمان کارمند در بخش‌های مختلف اداری و اغلب خارجی (لهستانی، آلمانی، هلندی) یا از اهالی بخش‌های جنوبی و غربی کشور بودند. آن‌ها معمولاً اشراف خوبی بر زبان‌های کلاسیک یا لهستانی داشتند، اما دانششان از روسی و اسلاو کهن بسیار اندک بود. احتمالاً کاتبی به این مترجمان کمک می کرد و مسئولیت نگارش ترجمه‌ها و تصحیح آن‌ها را بر عهده داشت. گروه دوم کوچک بود و شامل تعداد اندکی راهب می شد، که تحصیلات دینی داشتند و فقط به ترجمه کتاب‌های مذهبی و آموزشی از لاتین و یونانی می پرداختند. مشهورترین این مترجمان اپیفانیوس، اسلاوینزکی، ارسنیوس یونانی و دیونیسیوس یونانی بودند. گروه سوم بزرگترین گروه و اعضای آن شامل مترجمانی بود، که دفعتاً یک یا دو اثر را در هنگام بیکاری ترجمه می کردند.

 گروه چهارم شامل مترجمانی بود، که بنا به سلیقه و ابتکار خود متن مورد نظرشان را برای ترجمه برمی گزیدند. در میان آن‌ها برخی مانند آندری ماتوییف، باگدانف و شاهزاده کروپوتکین از ملازمان تزار بودند.

ترجمه در قرن هجدهم

قرن هجدهم قرن رشد چشمگیر ترجمه در روسیه بود. اصلاحات سیاسی پتر کبیر ارتباطات اقتصادی روسیه را با کشورهای اروپایی وسیعاً گسترش داد و این امر موجب شکل گیری تقاضاهای متعدد برای ترجمه متون علمی و فنی در کنار متون ادبی گردید. اینک از مترجمان انتظار می رفت ترجمه‌هایی با کیفیت بالا ارایه دهند. پتر حکمی ویژه درباره ترجمه مبنی بر رعایت وفاداری به معنای متن اصلی صادر کرد. رشد زبان روسی و شکل نوشتاری آن در این دوره آغاز شد و بسیاری از روشنفکران روس به ترجمه به عنوان ابزاری برای غنا بخشیدن به زبان و آشکار کردن اصالت و پتانسیل تبیینی آن می نگریستند.

میخاییل لومونوسف، دانشمند و شاعر بزرگ روس، نقش برجسته ای در این فرآیند داشت. او و سایر نویسندگان مشهور این دوره از قبیل آ.پ. سوماروکف و و.ک. تردیاکوفسکی متون بسیاری را (عمدتاً شعر) ترجمه کردند. آن‌ها ترجمه‌های خود را اغلب همراه با بحث‌های تئوریک در خصوص چرایی نحوه ترجمه متن اصلی بدان صورت و تاکید بر ارزش والای کار مترجم و ماهیت خلاق آن ارایه می کردند.

مرحله جدیدی از کار ترجمه در سه مسیر به تدریج توسعه می یافت. نخست اینکه با پیدایش سازوکارهای جدید جهت سازماندهی و نظارت بر کار ترجمه موسساتی ویژه ترجمه ایجاد گردید. گروهی از مترجمان در کالج خارجی تزار پتر گرد هم آمدند و در سال ۱۷۳۵ آکادمی علوم سن پترزبورگ انجمن روسی را تاسیس نمود، که نخستین سازمان حرفه ای برای مترجمان محسوب می شد. لومونوسف، تردیاکوفسکی و تعداد اندکی از دیگر اعضای آکادمی در این انجمن فعال بودند، در حالی که انجمن از مجموعه قابل توجهی از مترجمان رسمی تشکیل شده بود. کتاب‌ها از سوی انجمن برای ترجمه انتخاب می شدند. قوانین و اصولی برای کار تعیین شده بود و ترجمه‌ها مورد بررسی و نقد قرار می گرفتند. این انجمن در عین حال به تربیت مترجم هم می پرداخت. آکادمی علوم سن پترزبورگ اقدام به تاسیس مدرسه زبان نمود، که فارغ التحصیلانش اغلب به مترجمان رسمی تبدیل می شدند.

شرایط لازم برای مترجم در آن زمان توانایی ترجمه از حداقل سه زبان لاتین، آلمانی و فرانسوی بود. برخی دانشجویان برای فراگیری زبان و علم از سوی آکادمی به خارج اعزام می شدند. برای ارزیابی کار مترجمان از آن‌ها آزمون به عمل می آمد. آین آکادمی همچنین می کوشید علاقه عموم را به سوی ترجمه جلب کند. در سال ۱۷۴۸ رییس آکادمی حکم ملکه الیزابت را مبنی بر ترجمه کتب غیرمذهبی (سکولار) ابلاغ نمود. بعدها هیئت مدیره آکادمی تقاضانامه ای از «نجبا و افراد طبقات دیگر» برای ترجمه اثار منتشر نمود. در همین دوره بود، که مترجمان به تدریج در ازای کارشان حق الزحمه دریافت کردند.

در سال ۱۷۶۸ انجمن مترجمان کتب خارجی با ۱۱۴ عضو تشکیل شد، که افراد شاخصی مانند تردیاکوفسکی، سوماروکف و رادیشف در میانشان بودند. این انجمن به مدت ۱۴ سال فعالیت کرد و ترجمه‌های ادبی بسیاری ارایه نمود. به علاوه بحث‌هایی را درباره مسایل نظری ترجمه برانگیخت.

دومین بعد این مرحله جدید از کار ترجمه تغییر در گزینش کتاب‌ها برای ترجمه بود. در اواخر این قرن در کنار ترجمه‌های آثار نویسندگان کلاسیک به اقتضای نیاز عصر اصلاحات تعداد کثیری از کتاب‌های کاربردی نیز ترجمه شدند. این روند با تغییر زبان مبدا همراه بود. متون لهستانی محبوبیت خود را دیگر از دست داده بودند و توجه اصلی به تدریج روی زبان‌های مدرن اروپایی و عمدتاً فرانسوی، آلمانی و انگلیسی متمرکز گردید.

ترجمه‌های فنی که از بیشترین فراوانی برخوردار بودند بعدها جای خود را به ترجمه‌های ادبی دادند. اصلاحات اجتماعی موجب برانگیختگی حیات فرهنگی روسیه شده بود و ادبیات بومی در آن برهه قادر نبود به نیازهای جامعه پاسخ دهد.

 در این میان ترجمه‌های ادبی باید فاصله ایجاد شده را پر و نیازهای مهم اجتماعی و فرهنگی را رفع می کردند. مترجمان کار ترجمه را خدمتی به کشورشان می دانستند و در پیشگفتار ترجمه این اعتقاد خود را بیان می کردند. آن‌ها بر این باور بودند، که ماموریتشان روشنگری و آموزش هموطنانشان، ایجاد چهارچوب‌های اخلاقی و خلق ادبیاتی جدید برای روسیه است. از آن زمان به بعد ترجمه ادبی همواره جایگاه والایی در فرهنگ روسیه داشته است.

این آگاهی جدید از اهمیت اجتماعی ترجمه و مترجمان سومین ویژگی شاخص دوره مذکور به شمار می رود. اینک ترجمه نوعی نویسندگی خلاقانه و دارای ارزشی همتراز با ادبیات بومی قلمداد می شد. مترجم در مقام رقیبی برای نویسنده قرار داشت و از وی انتظار می رفت، که ترجمه ای با کیفیت بالا و حتی از لحاظ هنری برتر از متن اصلی ارایه دهد.

قرن هجده همچنین شاهد ظهور ترجمه شعر در روسیه بود، که بعدها به جایگاه والایی دست یافت. برای مثال تردیاکوفسکی با ترجمه «سفر به جزیره عشق» (Voyage à l'île d'amour) پ. تالمان به شهرت رسید. این مجموعه شامل اشعار متعددی بود، که به خوبی در قالب نظم به زبان روسی برگردانده شد.

ترجمه کمتر شناخته شده اما درخشان آ. کانتمیر از «رسالات» هوراس و اشعار دیگری از لاتین و فرانسوی نمونه دیگری است، که می توان از آن یاد کرد. در این عرصه به ویژه ترجمه‌های متعدد و متنوع لومونوسف از لاتین ، آلمانی، فرانسوی و یونانی با مهارت مثال زدنی وی در برگرداندن اشعار چه درقالب شعر موزون و چه شعر آزاد روسی قابل توجه هستند. او به بازتولید چهارچوب موزون متن اصلی با بهره گیری از اشکال مختلف خارِی و یامبا جهت ترجمه وزن آلکساندرین (اسکندری) اشعار حماسی فرانسوی و وزن هگزامتر (شش ‌وتدی) تراژدی‌های یونانی توجه فراوانی نشان داد. از آنجا که شعر روسی در آن زمان چندان رشد نیافته و هنوز مبتنی بر توزیع سیلاب‌ها بود، نوآوری‌های لومونوسف به غنای آن و ایجاد قالب‌ها و سنت‌های جدید در ژانر و وزن کمک کرد.

قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم

قرن نوزده را می توان عصر طلایی ترجمه در روسیه نامید. اگر در عصر گذشته ترجمه به فعالیتی حرفه ای تبدیل شده بود، در قرن نوزده این فعالیت تا سطح هنری والا ارتقا یافت.

به لطف تلاش‌های افراد برجسته ای چون نیکولای کارامزین تاریخدان و واسیلی ژوکوفسکی شاعر مکتب روسی جدید ترجمه شکل گرفت. کارامزین ترجمه‌های متعددی را در پایان قرن هجده و آغاز قرن نوزدهم در نشریات دوره ای مختلف منتشر کرد. از نظر او ترجمه ابزاری موثر برای بهبود سبک یک نویسنده و نیز منبعی گرانبها از اطلاعات بود، که از روی حس کنجکاوی یا به منظور ایجاد اسناد و مدارک تاریخی، سرگرمی زنان، تهیه مطلب برای مجلات جدید یا شناساندن کتاب‌های کمتر شناخته شده به خوانندگان روسی انجام می شد.

کارامزین از ژانرها و زبان‌های مختلفی ترجمه می کرد؛ برای مثال وی آثار کلاسیک و معاصر نویسندگان یونانی، فرانسوی، لاتین، آلمانی، انگلیسی، ایتالیایی و برخی زبان‌های شرقی را به روسی برگرداند.

پوشکین از ژوکوفسکی به عنوان «نابغه ترجمه» یاد کرده است. او یکی از شاعران بااستعداد روس بود، اما بیشتر فعالیت حرفه ایش به ترجمه اختصاص داشت. ژوکوفسکی از زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، روسی کهن، لاتین و آلمانی ترجمه می کرد. خوانندگان روس به واسطه وی با بسیاری از آثار شیلر، گوته، بایرون، والتر اسکات و سایر غول‌های دنیای ادبیات آشنا شدند.

 گستره ترجمه‌های خلاقانه او خیره کننده است و در بین آن‌ها ترجمه افسانه‌های «شارل پرو» و برادران گریم، ترجمه کامل ادیسه هومر و حماسه کهن روسی «داستان سپاه ایگور» (Солово о полку Игорове) به چشم می خورد. ژوکوفسکی یکی از برجسته ترین افراد تاریخ ترجمه در روسیه محسوب می شود.

ژوکوفسکی همانند کارامزین طرفدار ترجمه آزاد بود، که گاهی به شکل تفسیر و یا حتی داستانی جدید بر مبنای موضوع متن اصلی در می آمد. او گاهی مکان وقوع حوادث را به روسیه منتقل می کرد، به شخصیت‌های داستان نام‌های روسی می داد و ... با این وجود استعداد چشمگیرش موجب می شد، که وی بتواند سبک، وزن و نواخت اشعار را بازتولید کند و بهترین ترجمه‌هایش به میزان زیادی به متن اصلی وفادار بودند. مکتب ترجمه روسی وامدار میراث برجای مانده از اوست.

آزادی عمل در ترجمه متن اصلی در آن زمان شاخص ترجمه نثر نیز محسوب می شد. ایرینارخ وِوِدنسکی مترجم بااستعداد و بسیار عامه پسند بسیاری از داستان‌های چارلز دیکنز و ویلیام میکپیس تاکری عملاً در ترجمه چندین صفحه به متن اصلی اضافه می کرد. برای نمونه در ترجمه «دیوید کاپرفیلد» دیکنز نوشته‌های خود را به پایان فصل دوم، آغاز فصل ششم و جاهای دیگری از داستان افزود. توجیه او برای این عمل جلب رضایت خواننده بود و اعتقاد  داشت، که مترجم حق دارد روح متن اصلی را آزادانه بازسازی نماید تا حیات جدیدی به ایده‌های نویسنده در موقعیت جدید یا به تعبیر خودش «زیر آسمانی دیگر» ببخشد.

 الکساندر پوشکین و میخاییل لرمانتف دو شاعر بزرگ روس نیز نقش برجسته ای در تاریخ ترجمه در روسیه ایفا کردند. اگرچه ترجمه‌ها جایگاه نسبتاً معتدلی در اشعار این دو داشتند، اما نقش آن‌ها در بهبود ترجمه ادبی در روسیه حائز اهمیت است. آن‌ها در ترجمه‌های شرح الاسمی (پارافراز) و تقلید گونه خود از اشعار برجسته ترین ترین ویژگی‌های شعر خارجی را بازتولید کردند و نکته مهم تر اینکه ترجمه‌های این دو به نوبه خود آثار برجسته هنری بودند، که به هیچ روی جایگاهی پایین تر از شاهکارهای آن‌ها به زبان روسی نداشتند. این ترجمه‌های آزاد به الگویی برای سایر مترجمان تبدیل شدند و پایه گذار این اصل مهم بودند، که یک ترجمه ادبی خوب باید خود جزیی از ادبیات بومی در زبان مقصد باشد. در این میان نقش پوشکین در رشد مکتب ترجمه روسی برجسته تر است. او همواره علاقه وافری به مسایل ترجمه نشان می داد و تحلیل‌های نقادانه وی از ترجمه‌ها مثال زدنی و تامل برانگیز بودند. او بر اهمیت انتخاب آثار ادبی جهت ترجمه تاکید می ورزید. پافشاری وی بر وفاداری به متن اصلی توام با کیفیت و قدرت تبیین بالای مکتب ادبی مترجم تاثیر مثبتی بر بهترین مترجمان روس قرن نوزده و بیست گذاشت.

 اگرچه بسیاری از مترجمان این دوره عملاً طرفدار ترجمه آزاد بودند، اما تعداد اندکی نیز بر وفاداری کامل به متن اصلی و تحت اللفظی بودن ترجمه حتی در صورت لطمه به معنا و شفافیت متن تاکید داشتند. از میان آن‌ها می توان به افراد برجسته ای چون پ.آ. ویازمسکی، ان.ای. گندیچ و آ.آ. فت اشاره کرد، که همگی از زبان‌های مختلفی ترجمه می کردند. با این وجود آن‌ها همیشه براساس شیوه مورد تایید خود عمل نمی کردند. گاهی شم و قریحه هنری مترجم سد تحت اللفظی بودن را می شکست. برای مثال ترجمه‌های ویازمسکی از آثار بنجامین کنستانت و آدام میسکیویچ تهی از ارزش ادبی نبودند و حتی ترجمه‌های گندیچ، به ویژه ترجمه «ایلیاد» هومر مورد تحسین فراوان پوشکین قرار گرفتند. پایبندی بیش از حد فت به ترجمه تحت اللفظی تاثیری منفی بر کیفیت آثار وی گذاشت، اما او نیز در ترجمه گاهی به راه حل‌های موفقی دست می یافت.

ترجمه آزاد گاهی به عنوان ابزاری برای ترویج افکار دموکراتیکی به کار می رفت، که در متن اصلی به ناگزیر دستخوش سانسور شده بودند. مترجمانی مانند و. کوروچکین، د. مینایف، ام. میخایلف و ... با انتخاب متون مناسب و یا با وارد کردن تغییرات در ترجمه‌های خود که هماهنگ با بافت روسی آن بود، توانستند به این هدف دست یابند. در همین دوره بود، که استفاده از ترجمه به عنوان ابزار مخالفت به بخشی از سنت روسیه بدل گردید.

دوره شوروی

سال‌های پس از انقلاب ۱۹۱۷ با جوشش و غلیان جدیدی در ترجمه همراه بود. انتشارات تازه ای به منظور نشر ترجمه‌های جدید یا بازبینی شده تمام آثار ادبی غربی و شرقی به ابتکار ماکسیم گورکی تاسیس گردید. این نهاد علی رغم مشکلات عدیده اجرایی و اداری توانست در طول دو دهه ترجمه‌های فراوانی از آثار نویسندگان بزرگی چون بالزاک، آناتول فرانس، استندال،‌هاینه، شیلر، بایرون، دیکنز، برنارد شاو، مارک تواین و بسیاری دیگر ارایه نماید.

همکاران انتشارات ادبیات جهان

ترجمه‌های فراوانی نیز از سوی ناشران سراسری و محلی دیگر در دهه ۳۰ و دهه‌های بعدی انتشار یافتند. بهترین اندیشمندان و نویسندگان کشور در این کار سهیم شدند و هنر ترجمه را به درجه جدیدی از تکامل رساندند. مترجمان بااستعداد فراوانی در این دوره در اتحاد جماهیر شوروی و خارج از مرزهای آن به شهرت و اعتبار دست یافتند. از آن میان می توان به ام. لوزینسکی، ت. شپکینا-کوپرنیک، اس. مارشاک، ان. لوبیمف، اِ. کالاشنیکوا و  ان. داروزس اشاره کرد.

ویژگی چندملیتی بودن اتحاد جماهیر شوروی نیاز به ترجمه را افزایش می داد. میزان ترجمه از ادبیات ملیت‌ها بسیار چشمگیر بود. خوانندگان روس با آثار حماسی بزرگی از گرجستان، ارمنستان، ازبکستان، قزاقستان، آذربایجان و سایر نقاط کشور آشنا شدند. شعرا و نویسندگان برجسته روس مانند لف گینزبورگ، بوریس پاسترناک و نیکلای تیخونف در این عرصه کارهای فراوانی انجام دادند.

انفجار اطلاعات در نیمه دوم قرن بیستم عامل محرک بسیار موثری برای ترجمه غیرادبی بود. در این برهه زمانی اکثر ترجمه‌ها از متون اجتماعی، سیاسی، علمی و فنی صورت می گرفت. نیاز بسیاری به مترجم حرفه ای وجود داشت، اما با این حال ترجمه متون غیرادبی اغلب همچنان توسط مترجمان غیرحرفه ای انجام می شد، که در کنار کار اصلی خود به ترجمه نیز می پرداختند. افزایش چشمگیر و بی سابقه کار ترجمه افراد بسیاری را وارد این حرفه کرد و منجر به پیدایش تغییرات ساختاری و سازمانی گردید. شبکه ای از موسسات خدماتی، آژانس‌ها و دپارتمان‌های مختص ترجمه در ادارات دولتی و شرکت‌های صنعتی و تجاری تاسیس گردید. بسیاری از مترجمان کتبی و شفاهی به استخدام رسمی درآمدند و سایرین نیز به طور پاره وقت یا به عنوان کار جانبی به ترجمه مشغول بودند. با توجه به میزان و کیفیت روی هم رفته بالای ترجمه‌ها، چه در حوزه ادبی و چه علمی و فنی، شوروی در این دوره به درستی قدرتی بزرگ در عرصه ترجمه محسوب می شد. 

موسسات آموزشی متعددی نیاز روزافزون به مترجمان حرفه ای را رفع می کردند. برخی از موسسات آموزشی زبان‌های خارجی اقدام به تاسیس بخش ترجمه نمودند و مترجمان در دانشگاه‌ها و کالج‌های فنی نیز تحت آموزش قرار می گرفتند. بسیاری از موسسات آموزشی اقدام به برگزاری دوره‌های ترجمه در کنار رشته اصلی برای دانشجویان خود نمودند.

مترجمان ادبی در موسسه ادبی گورکی تعلیم می دیدند، که از سوی اتحادیه نویسندگان شوروی حمایت می شد. در این موسسه به ترجمه از زبان‌های قومیت‌های مختلف اتحاد جماهیر شوروی توجه خاصی معطوف می شد.

فعالیت غنی و متنوع ترجمه در این دوره توجه بیشتری را به خود جلب می کرد. بسیاری از مجلات ادواری به طور منظم به انتشار ترجمه‌هایی از زبان‌های گوناگون به همراه ارزیابی نقادانه از نقاط قوت و ضعف برخی ترجمه‌های معین می پرداختند.

 

ترجمه در دوره پس از فروپاشی (دهه ۹۰)

در دوره پرسترویکا ماهیت فعالیت ترجمه به طور اعم و بازار ترجمه به طور اخص تغییر کرد. الغای سانسور امکان ترجمه بسیاری از کتاب‌های غیرمجاز و ناپسند از دیدگاه ایدئولوژی و اخلاق را فراهم ساخت. دولت دیگر موسسات انتشاراتی را از لحاظ مالی تامین نمی کرد و بسیاری از ان‌ها به همین علت ورشکسته شدند یا تولیداتشان به شدت کاهش یافت. بازار توسط شرکت‌های تجاری خصوصی قبضه شد و نتیجه اش نیز افزایش سریع قیمت کتاب‌ها و افت عمومی کیفیت آن‌ها بود. در این دوره به طور عمده داستان‌های عامه پسند و مطالبی با مضمون هرزه نگاری ترجمه می شدند. وضعیت جدید هم تاثیرات مثبت و هم منفی بر جنبه تجاری کار ترجمه داشت. در این دوره اکثر مترجمانی که از انگلیسی ترجمه می کردند، فعال بودند و حقوق بهتری دریافت می کردند.

دستمزدهای بالا بسیاری از افراد غیرحرفه ای را بر آن داشت تا به ترجمه روی بیاورند و این امر طبیعتاً با نشر کتاب‌های متعددی با کیفیت نازل ترجمه همراه بود. ناشران جدید برای تحویل ترجمه جهت ارایه زودتر آن به بازار نسبت به سایر رقبا مهلت کوتاهی تعیین می کردند. آن‌ها دیگر به حمایت از تلاش‌های طولانی مدت فراوانی که منجر به خلق یک شاهکار می شد، علاقه ای نداشتند.

تقاضای زیادی نیز برای جذب مترجمان شفاهی از انگلیسی و آلمانی وجود داشت و بسیاری از آن‌ها با کار برای شرکت‌های بومی، خارجی و یا چندملیتی دستمزد خوبی دریافت می کردند. بالعکس تامین زندگی برای مترجمان از سایر زبان‌ها اغلب دشوار بود؛ به ویژه آن دسته که در ترجمه از زبان‌های کمتر رایج تخصص داشتند و مترجمان رسمی که قبلاً در موسسات انتشاراتی دولتی حقوق ثابت دریافت می کردند.

شرایط بازار جدید فقدان قوانین برای ساماندهی به فعالیت ترجمه را در روسیه برجسته تر ساخت. اتحادیه جدید مترجمان روسیه مجدانه در تلاش بوده تا موقعیت اجتماعی و مالی اعضای خود را ارتقا بخشد و اعتبار سابق ترجمه را در روسیه احیا نماید.

تئوری ترجمه در روسیه

ترجمه به عنوان جنبه ای مهم از فرهنگ یک ملت در سراسر تاریخ روسیه مورد بحث و جدل اندیشمندان بوده است. اما در نیمه دوم قرن بیستم بود، که ایده‌های تامل برانگیز ولی اغلب ذهنی منتقدان، نویسندگان و فعالان عرصه ترجمه با تلاش‌هایی جهت ایجاد یک نظریه همگرا توام گردید. از آن زمان میزان رشد فعالیت ترجمه با میزان مطالب انتشار یافته در زمینه جنبه‌های نظری ترجمه همتراز بوده است.

 

تحقیقات ترجمه در روسیه از مکاتب فکری مختلفی نشات می گیرد، بازتاب دهنده عرصه‌های مختلفی است و به بیان دیدگاه‌های متضادی می پردازد. با وجود این برخی ویژگی‌های مشترک را می توان برای تشخیص مکتب روسیه تئوری ترجمه در نظر گرفت. فرض پذیرش ترجمه به عنوان پدیده ای که می توان با استفاده از شیوه‌های مختلف مشاهده و بررسی به صورت عینی و منطقی به مطالعه و توصیف آن پرداخت، عمدتاً مبنای تئوری‌های روسی ترجمه بوده است. فرآیند تصمیم گیری مترجم ممکن است ذهنی و ابتکاری به نظر برسد، اما نهایتاً بر مبنای الگوهای زبان شناختی (linguistic) و شناختی (cognitive) در زبان‌های مبدا و مقصد شکل می گیرد. انتظار می رود، که تئوری ترجمه در درجه نخست توصیفی و کار اصلی آن مطالعه واقعیات قابل مشاهده و کشف ویژگی‌های ثابت فرآیند ترجمه باشد، که در اغلب فعالیت‌های انفرادی ترجمه مشترکند. تنها پس از کشف ماهیت واقعی ترجمه می توان به تعیین چهارچوب‌هایی برای چگونگی آن پرداخت. بنابراین تعمیم تئوریک باید بر مبنای واقعیات صورت گیرد و نه تصورات ذهنی (ذهنی گرایی). شیوه  اصلی تحقیق نظریه پردازان روس در حوزه ترجمه بررسی تطبیقی متون مبدا و مقصد در کنار مطالعات تجربی گوناگون روی فرآیند ترجمه است.

تحقیقات تئوریک ترجمه در روسیه عمدتاً در چهارچوب زبان شناختی صورت می گیرد. اکثر محققان تئوری زبان شناختی ترجمه را شاخه ای مهم از علم زبان شناسی در کنار زبان شناسی عمومی، زبان شناسی تطبیقی، روان شناسی زبان، جامعه شناسی زبان، زبان شناسی متن و سایر حوزه‌های تحقیقات زبان شناختی می دانند. این مفهوم گسترده از زبان شناسی کلان امکان استفاده وسیع از شیوه‌های زبان شناختی جهت توصیف جنبه‌های صوری، معنایی و شناختی ترجمه را فراهم می آورد. اکثر نظریه پردازان ترجمه در روسیه زبان شناسانی حرفه ای و نیز مترجمانی فعال هستند. این امر به آن‌ها در حفظ ارتباط نزدیک بین تئوری و عمل یاری می رساند.

متفکرین عرصه ترجمه در روسیه به انجام تحقیقات گسترده ای مشغولند، که تمام جنبه‌های فرآیند ترجمه و تمام عوامل مفروض موثر بر آن را در بر می گیرد. آن‌ها تلاش می کنند به جنبه‌های عمومی ارتباط میان زبانی (ابعاد زبان شناختی، شناختی و روان شناختی آن) و نیز مسایل مربوط به ترجمه از یک زبان مشخص به زبانی دیگر بپردازند. در این میان به مفهوم معادل در ترجمه، جنبه‌های عملی و سبکی ترجمه، الگو‌های مختلف فرآیند ترجمه و اجزای معنادار متن که با عناصر معادل در زبان مقصد جایگزین می شوند، توجه بسیاری می شود. مسایل ترجمه از طریق بررسی ترجمه‌های صورت گرفته از بین زبان‌های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، روسی و ... مورد مطالعه قرار می گیرد. اعتقاد بر این است، که چنین تحقیقات پیچیده ای روی فعالیت ترجمه سرانجام دانشمندان را قادر خواهد ساخت یافته‌های خود را تعمیم ببخشند و چهارچوبی کارآمد جهت ارایه تئوری عمومی ترجمه فراهم نمایند.

این واقعیت که مطالعات ترجمه در روسیه تمام انواع ترجمه را در بر می گیرد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. توجه بسیاری به توصیف جنبه‌های مختلف ترجمه غیرادبی -چه کتبی و چه شفاهی- با تاکید بر انواع سیاسی، فنی، تجاری و ... ترجمه معطوف می شود. تحقیقات در حوزه ترجمه ادبی هر دو ویژگی ادبی و هنری را مد نظر قرار می دهد. در خصوص ترجمه شفاهی موضوع مورد علاقه عمدتاً ترجمه کنفرانس، به ویژه ترجمه همزمان است. بررسی و تحقیق روی چنین گستره وسیعی از فعالیت‌های ترجمه امکان توصیف ویژگی‌های مشترک تمام ترجمه‌ها و نیز ویژگی‌های هر نوع مشخص از ترجمه را فراهم ساخته است.

مطالعات ترجمه در روسیه همواره در ارتباط نزدیکی با تربیت عملی مترجمان کتبی و شفاهی بوده است. نیاز به تهیه برنامه درسی و آموزشی موثر موجب شده اغلب تحقیقات ویژه ای در این عرصه صورت گیرد تا موسسات آموزشی از نتایج تحقیقات تئوریک جهت انتخاب تکنیک‌های آموزشی مناسب و وارد کردن واحدهای تئوری و عملی ترجمه در برنامه‌های درسی خود استفاده نمایند.

منبع:

Mona Baker (ed.) The Routledge, Encyclopedia of Translation, Studies.London/New York: Routledge, ۱۹۹۸, ۶۵۴ pp.

 


[۱]  م. طبيعت شناسی حکمای کهن چيزی در حدود بحث و فحص پيرامون عناصر اربعه و يا اتم گرايی در بین افرادی مانند لئوکيپوس و دموکريتوس بوده است، نه پزشک يا گياه شناس به معنای امروزين کلمه. به عبارت ديگر می‌توان گفت که آن‌ها نه درباره امور طبيعی، بلکه در باب طبيعت امور می‌انديشيدند.

 

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST