کد مطلب: ۲۳۹۷۳
تاریخ انتشار: یکشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۹

نیمای نو

محمدصادق رئیسی

آرمان: یک قرن پیش، نیما یوشیج (۱۳ دی ۱۳۳۸-۱۲۷۶) انقلابی در شعر فارسی ایجاد کرد که می‌توان از آن به‌عنوان «تبلور نواندیشی در باب انسان در شعر معاصر» یاد کرد؛ همین امر موجب شده تا پس از یک قرن از «افسانه» اش، همچنان از او و نگرش نوگرایانه‌اش سخن گفت. آنچه می‌خوانید نگاهی است به نگرش نوگریانه او در شعر و در باب انسان ایرانی، به‌مناسب سالروز درگذشت او، و انتشار کتاب تازه «نیمابیز» (شعرهای ماندگار نیما) که از سوی نشر نیلوفر منتشر شده است.

نیما یوشیج نامی پرآوازه است در شعر ایران. در شعر همیشه ایران. به همین دلیل است که شاید بسیاری به او و شعرهایش می پردازند. به نامه ها و مقالات و نظریه هایش در شعر ایران حتی. و آنقدر هنوز جا دارد که تا همیشه به او و شعرهایش مشغول باشند. از تعریف ها و تمجیدها گرفته تا حُبّ و بغض ها. تا از راه به درکردن ها و گاه به انکارش برخاستن. انکار از سوی آن هایی که از آبشخور خود او رفع عطش کردند. با او به نام و نوایی در شعر دست یافتند اگرچه به حق ـ اما بعدها آن کوزه را شکستند. اما «من مثل رودخانه ای هستم که از هر کجای من می توانی به هر قدری که می توانی، آب برداری.» تحقق پیدا کرد. نیما نیما شد. نوک تیز خاری شد در چشم کسانی. مردی که کارد به خود می بست و در کوچه پس کوچه های خیال خود می نشست، کنج اتاق را مرکز جهان خود و دیگران ساخت. دریا را اجازه داد به اتاقش بیاید. در سنگی جا گرفت. سنگ شد. به دیوار مستحکمِ روبه‌روی خود تاخت. از سرِ دیوار بالا رفت و آن سوی دیوار را نظر انداخت. چشم اندازها را دید. جهانی تازه یافت. فراخ نایی گسترده تا بی نهایت. تا نهایت...

علی اسفندیاری؛ ملقب به نیما یوشیج در بیست‌ویکم آبان‌ماه سال ۱۲۷۶ خورشیدی در دهکده «یوش» از توابع بلده نور از خانواده‌ای دهقانی به دنیا آمد. بی‌شک او از آخرین شاعران بازمانده شرایط دهقانی در تاریـخ شعر ایران است. نیما تا دوازده سالگی در یوش ماند و از آن به بعد به همراه برادرِ از خود کوچکترش، لادبن،‌ به مدرسه کاتولیک سن‌لویـی فرانسوی در تهران رفت. (تضاد آغازین او در انتخاب نوع مدرسه و نوع زندگی از همین دوره مشهود است.) از بخت مسلّم نیما در مدرسه، آشنایی او با شاعر معلم، نظامِ وفا، بود که او را به «خط شعرگفتن» انداخت. منظومه «قصه رنگ‌پریده» (۱۳۰۰) محصول این دوره از زندگی نیما در شرایط نامتعادل روحـی است. وابستگی به ادبیات کلاسیک در این مثنوی نمایان است. اما سادگی بیان و فضای درهم‌تنیده روستا- شهر نوید یک شاعر نواندیش را در خود دارد. اوج این شاعرانگی در سال ۱۳۰۱ با چاپ «افسانه» آغاز می‌شود. افسانه چه به لحاظ ساختمان اثر ادبی، و چه به لحاظ محتوا با تمایلات نوگرایانه بسیارش، سمبل مدرنیسم در شـعر ایـران است که اولین بار در روزنامه قرن بیستم به مدیریت میرزاده عشقی منتشر شد. در همین سال قطعه «ای شب» منتشر شد و در مجله «نوبهار» نیما را به عنوان شاعری عصیان گر بر سر زبان‌ها انداخت. به دلیل شرایط نابسامان زندگی روزمره در حدود سال‌های ۱۳۰۷ به همراه همسرش ـ عالیه ـ خواهرزاده جـهانگیرخان صوراسرافیل، به شهرهای آمل، رشت، آستارا، اردبیل، بابل و... رفت.

نیما با نشریات موسیقی، نوبهار، اندیشه نو، مردم برای روشنفکر و... همکاری داشته است. مقالات و داستان‌های بسیاری از جـمله «ارزش احساسات»، «مرقد آقا»، «بصره» از دیگر آثار نیما هستند. از همین دوره، با تأسی از شعر فرانسه ـ به جهت آشنایی با این زبان ـ فکر تغییر ساختارهای بیرونی شعر آغاز می‌شود. سال‌ها تمرین و تجربه در این وضعیت تازه او را به‌عنوان «پدر شعر نو فارسی ایران» مطرح ساخت. گذشت تاریخی موجود از عصر صفویه به این‌سو، تاریخ ایران را از چند جهت با مشکل مواجه ساخت. ورود جهان به عصر تازه صنعت در دنیای غرب، بافت تفکـر کشورهای حاشیه‌ای را به هم ریخت. جامعه ایران نیز با زیرساخت‌های تفکر سنتی خود در برزخ جهان سنتی و مدرن بلاتکلیف ماند. از این رو، تنها راه رویارویی با این پدیده نوظهور از منظر متفکران و اندیشمندان آن دوره تقلید و پناه‌بردن به سـنت‌های اصیل گذشته بود. همین بازگشت به دوران قبل، نزدیک به سه قرن تفکر نواندیشانه را به عقب راند. جامی تنها بازمانده متفکران مستقل در این برهه بـحرانی تاریخ ایران است. پس از عصر مشروطه و حرکت‌ها و انقلاب های پـی‌درپی مردم در راه مفاهیم تازه در زندگی و آزادی‌خواهی، همه چیز مهیای یک تحول بزرگ و اصولی بود، به همین دلیل، «نیما» تنها زاده شرایط و موقعیت اجتماعی عصر مشروطه است. شناخت نیما نسبت به ادبیات غنی کلاسیک ایران، راه اصلی فهم اولیه نارسایی شعر در برابر موقعیت‌های تازه بود. تغییر ساختمان شعر فارسی، اگرچه به ظاهر، راه برون رفت از شرایط به بن بست رسیده بود، اما نیما در حقیقت فرهنگ شعری را تغییر داد تا نگرش ما را نسبت به هستی عوض کند که بـالطبع زمینه ساز دگرگونی در تمامی عرصه های هنری از جمله داسـتان، رمان، موسیقی، تئاتر و سینما شد. لازمه بررسی آثار نیما بی‌شک، توجه به جنبه‌های گوناگون و متنوعی است که در پس آن شاعری است با ساختارهای فکـری منسجم که از هر جای آن می‌توان آب برداشت. به همین دلیل، ساختار نگاه شاعرانه نیما به جهان و نـوع تفکر حاکم بر شعرها، ساخت‌های گوناگونی را به نمایش می‌گذارد که نتیجه رسیدن به همان فرهنگ شعری و هستی شناسی تازه است. درواقع نیما را از دو جنبه می‌توان مورد بررسی قرار داد: یکی از جهت شرایط و موقعیت او نسبت به شاعران هم‌عصرش و دیگری از جهت جنبه‌های فردی آثارش. سویه آغازین، بیانگر یک حقیقت انکارناپذیری است که در آن شاعران دیگر به دلیل شرایط موجود حاکم بر جامعه و عدم درک دقیق زمان و مفهوم معاصربودن از سویی، در ذهنیت بسته کلاسیکی خود نسبت به هر گونه حرکت‌های تازه و نو به مخالفت برمی‌خاستند. معتدل‌ترین شاعران این گروه بعدها به نوعی شعر «نوقدمایی» روی آوردند، پرویز ناتل خانلری از نمایندگان مسلم این گروه و فریدون توللی در زمره شاعران محافظه‌کار، به بخشی از ساحت‌های شعر نیما در عینی‌گرایی نزدیک شدند. در جهت مخالف آن هوشنگ ایرانی و تندرکیا قرار داشتند که با وجود شناخت دانش ادبی غرب، نسبت به ادبیات سنتی جامعه بی اعتنا بودند. جنبه‌های فردی آثار نیما به دلیل نوع زاویه دید شاعرانه‌اش، از برجسته‌ترین بخش‌ها است. توجه به فرم گرایی با ارائه فضاهای شعری و نوع روایت شاعرانه با نیما به شعر فارسی راه یافت. از این رو، مفاهیم تازه‌ای از جمله رومانیسم، مدرنیسم، رئالیسم و سمبولیسم با شعر نیما شکل هستی شناسیک تازه‌ای در شعر ایران به بار آورد. هر یک از این مفاهیم، در یک شرایط خاص اجتماعی پدید آمدند تا رنگی از محیط اجتماعی را در خود داشته باشند. راوی شعرهای نیما شائبه انسانی است که در شکل زندگی روزمره خود دچار حالات گوناگونی می‌شود. نوسانات روحی از یک‌سو و نابسامانی‌های اجتماعی دهه بیست به بعد از دیگر سو، گاه امید و گاه یأس را در روحیه این راوی سرگردان در شعرها پراکند. به دلیل همین شرایط، خاستگاه سمبولیسم در شعر نیما پدید می‌آید که بعدها به نوعی شعر سیاسی تبدیل که خود شعبه‌ای از شعر نو اجتمایی قلمداد شد.

عنصر نماد اصلی‌ترین محور شعر در این دوره‌ی خفقان اجتماعی است و سال‌ها بعد شاعران پس از کودتای دهه سی که به شاعران نسل شکست خورده اجتماعی شناخته شده‌اند، عمیقا متأثر از فضای شعر نمادگرای اجتماعی پس از اویند. انتخاب نمادها بر اساس ساختار شعرها است که عمدتا قائم بالذاتند و پیش از او در شعر سابقه نداشتند «غراب»، «مرغ آمین»، «ققنوس» و... و «جغد پیر» کامل‌ترین نمونه‌ها از بخش نمادها هستند:

ایـن زمان بالش در خـونش فرو

جغد بر سنگ نشسته است خموش

هـیـس! مبادا سخنی، جـغد پـیـر

پای به ره دارد گوش

در حوزه بیان شاعرانه نیز علاوه بر آشنایی با صورت‌های زیبایی شناسی شعر کلاسیک، تلاش نیما در جهت نو آوری ابژه‌های عینی است. شعر اگرچه ارتباط بسیاری با ذهنیت دارد، اما حضور تجربه‌های عینی از مؤثرترین بخش‌های فراموش شده شعر فارسی است که خود را از این پس باز می‌کند. در این شکل، شناخت صورت‌های شاعرانه، به دلیل شرایط نامتعادل اجتماعی در راه آزادی‌خواهی، همه چیز به شـکست می‌انجامد و شکل زیبایی‌شناسی شعر نیز به سمت‌وسوی موتیف‌های ناآشنا و دور از ذهن تا حدودی پیش می‌رود. «مرغ آمین» محصول شکست تفکر آزادی‌اندیشی در این دوره است:

مرغ آمین دردآلودی است که آوازه بمانده

رفته تا آن سوی این بیدادخانه

بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه

نوبت روزگشایش را

در پی چاره بمانده

نیما را باید شاعر شکست قلمداد کرد؛ چراکه چه در زندگی شخصی و چه در زندگی اجتماعی و آرمان‌خواهی، در شرایط ناهمسان اجتماعی قرار داشت. پناه بردن او به سمت بومیت نیز نتیجه همین ناهماهنگی و ناسازگاری با اجتماع واقع‌گرای بیرونی بود، اما تاریخ نشان داد کـه پیروز واقعی نیما بود:

رستگاری روی خواهد کرد

و شب تیره بدل با صبح روشن گشت خواهد.

توصیف،‌ اصلی‌ترین محور شعر نیما است. عنصری که در تاریخ شعر فارسی به آن چندان توجهی نشده است. وجه وصفی در اشعار نیما از افسانه آغاز و در اکثر کارهای او به تکرار مشاهده می‌شود. مهم‌ترین و بهترین نمونه‌ها، «کار شب‌پا»، «پادشاه فتح»، «مانلی» و... است. در هر نوع از توصیف بسته به موضوع شعر، نوع زبان، بافت، ساختار و دیگر عناصر شکل‌دهنده اثر متجلی می‌شود. گزاره‌ها علاوه بر کمک کردن به ساخت موسیقایی بیرونی و درونی به لحاظ تم و درون‌مایه نیز حضوری فعال دارند.

هر شعر نیما با عواملی که برشمرده شده و عوامل بسیار دیگر، به مثابه شهری است با فضای متنوع که همگی از درون پرتلاطم و شاعرانه و جهان پیرامونش پدید می‌آیند. همان‌گونه که خود، آن را «زاده اضطراب جهان» می‌نامد:

قصه عاشقی پر ز بیمم

گر مهیبم چو دیو حصاری

ور مرا پیرزن روستایی

غول خواند ز آدم فراری

زاده اضطراب جهانم.

نیما اساسا و ذاتا انسان نوگرایی است. نوخواهی در سلول‌های او جریان داد. به هر پدیده‌ای از زاویه نو نگاه می‌کند. حتی آنجا که از واژگان کهن و نامسطح بهره می‌گیرد. مهم آن است که از نقطه آغاز و از بُن‌مایه، اُس‌واساس کار خود را بر نوگرایی می‌نهد. اما آنچه نوگرایی را در نیما برجسته‌تر نشان می‌دهد این است که ذهنیت او یک ذهنیت متمایل به کشف جهان‌های تجربه‌نشده است. نیما در ذهنیت اساسا شاعری بومی است. تاثیر زبان و فرهنگ مادری در تمام جان و ذهن و زبانش چیره است. به همین دلیل است که تقریبا در هیچ شعری نیست که درهم‌تنیدگی این سه جهان را نتوان دید. از این روست که سه جهان را در تمامی آثار نیما می‌توان مشاهده کرد. نخست جهانی که بر بنیان فرهنگ بومی بنا نهاده شده، به‌گونه‌ای که بدون شناخت دقیق آن بُن‌مایه فرهنگ بومی، تقریبا درک و دریافت شعر ابتر می‌ماند. اوج این دست شعرها در «کار شب‌پا» است:

می‌دمد گاه به شاخ

گاه می‌کوبد بر طبل به چوب

وندر آن تیرگی وحشتزا

نه صدایی است به‌جز این، کز اوست

هول غالب، همه چیزی مغلوب...

دوم خلق جهانی است که بنیان روایت و قصه‌پردازی و رسیدن به فضای جریان و روال طبیعی است. در این وضعیت، اساس کار را بر «لحن» شعر می‌گذارد. در این دست شعرها، تمامی لحن‌ها ساخت منحصربه‌فردی دارند که تنها در جهان همان شعرها و البته در جهان شعری نیما حضور دارند. غراب، مانلی، خانه سریویلی و... و ققنوس از این دست شعرهایند:

ققنوس، مرغ خوشخوان، آوازه جهان،

آواره مانده از وزش بادهای سرد،

بر شاخ خیزران،

بنشسته است فرد.

بر گرد او به هر سرِ شاخی پرندگان.

او ناله‌های گمشده ترکیب می‌کند،

از رشته‌های پاره صدها صدای دور

در ابرهای مثل خطی تیره روی کوه

دیوار یک بنای خیالی می‌سازد.

و اما جهان سوم؛ که جهان بی‌بدیل نیماست، به ساختمان نحوی تمام شعرهای او ارتباط پیدا می‌کند؛ و آن سیطره نحو دستوری زبان مادری نیما در شعرهاست. امری که در تاریخ شعر فارسی، یگانه و بی‌همتاست. از روساخت ترکیبی جمله گرفته تا ساختمان کلی اثر که از جهان زبانی مازندرانی نشات می‌گیرد. این امر تا به آنجا پیش می‌رود که گاه ساختار فعل‌ها از زبان‌های تاریخی به‌جامانده در زبان مازندرانی بهره می‌گیرد؛ نظیر زبان‌های پهلوی، سغدی و دیگر ریشه‌های زبان‌های شاخه غربی ایران. بی‌تردید کشف همین جهان‌های متنوع و تازه است که نیما را به شاعری یگانه در ادبیات ایران بدل کرده است.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST