من خیلی با روزنامهها سر و کار ندارم _ البته که جای مباهات نیست _ اما بر حسب اتفاق دو سه روزنامه را در فضای مجازی تورق می کردم که متوجه شدم اکثر قریب به اتفاق آنها صفحه یا حتی ستون ادبی روزانه ندارند و در خوشبینانه ترین حالت یک روز هفته را به ادبیات اختصاص می دهند. جوانتر که بودیم، روزنامهها ستون ادبی روزانه داشتند و اگر کمی به عقب تر برویم، در حدود دهه چهل صفحات ادبی روزنامهها جریان ساز بود و چهرههای سرشناس شعر و داستان آنجا مطلب می نوشتند. چه شد و چطور شد که صفحه روزانه ادبی از روزنامهها حذف و یا گوشه نشین شد، بر من معلوم نیست اما در این نکته تردیدی ندارم که این کار ضربه مهلکی وارد می آورد بر زبان فارسی و ادبیات و فرهنگ سرزمین مان ایران. حتی اگر بگوییم مردم حال و حوصله روزنامه خواندن ندارند و بیشتر به سراغ صفحه حوادث و آگهیها می روند و این نکته را هم روزنامه گران فهمیده اند و هم مردم، باز هم نباید از همان اندک جماعتی که روزنامهها را تورقی می کنند، غفلت کرد. ادبیات برای زبان هر ملت به منزله پشتوانه طلاست برای پول ملی آن کشور. اقتصاددانان می گویند پول بدون پشتوانه، سرمایه به شمار نمی رود. من امیدوارم اصحاب روزنامه که همگی اهل فرهنگ و دانش و فر هستند و به جوانب این مساله کاملا آگاهند، فکری به حال و روز صفحه یا ستون ادبی برای روزنامهها بکنند و مدیران و مسئولان فرهنگی نیز در سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان به این مهم توجه بفرمایند. در روزگاری که ادبیات در کتابهای درسی دورههای پیشادانشگاهی جایگاه و پایگاه خود را از دست داده و تدوین کنندگان و برنامهریزان کارنابلد متونی را برای کتابهای درسی به عنوان ادبیات انتخاب میکنند که بیشتر رنگ و روی سیاسی دارد تا ادبی و صدا و سیما هم برنامههای ادبی اش را با کمترین بودجه بندی و نازلترین سطح برگزار می کند، دست کم روزنامه نگاران به داد ادبیات فارسی برسند.