اعتماد: بیستم بهمن ماه، سالروز تولد ابراهیم پورداوود (۱۳۴۷-۱۲۶۴) و بیست و یکم بهمن ماه، سالروز درگذشت پرویز رجبی (۱۳۹۰-۱۳۱۸) است، دو چهره نامدار و برجسته ایرانشناسی از دو نسل متفاوت. ایرانشناسی،
به عنوان یک حوزه مطالعاتی مشخص و متعین، از دل شرقشناسی متولد شد و چنانکه از
عنوانش بر میآید، کارش شناخت ایران در همه ابعاد و سویههای متنوع آن است.
اما واقعیت این است که عمده پژوهشهای ایرانشناختی، با
رویکردهای نوین، همزمان با تلاشهای شرقشناسان صورت گرفته و نخستین ایرانشناسان
به این معنا، همان شرقشناسانی هستند که با انگیزههای گوناگون از کنجکاوی و تقاضای
شناخت تا تبلیغ مذهبی و بسط و گسترش قدرت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، به مطالعه
جنبههای متنوع تاریخ و فرهنگ ایران پرداختند. روشن است که این «ایرانشناسی»، با
هر انگیزهای، از چشم دیگری صورت میگرفت و همه مشکلات و دشواریهای نگاه بیرونی دیگری
را در پی داشت.
حوالی انقلاب مشروطه و در نتیجه خودآگاهی پدید آمده در میان
ایرانیان دغدغهمند و اهل معرفت، مطالعه ایران از منظری جدید، در میان خود ایرانیان
هم قوت و قدرت گرفت. نخستین ایرانشناسان ایرانی، پژوهشگرانی بودند که همزمان که
در دل سنت ایرانی- اسلامی پرورش یافته بودند، با دستاوردهای خاورشناسان غربی نیز
آشنا بودند و میکوشیدند با بهرهگیری از روشهای جدید پژوهشی و با ابزارهایی نوین،
ابعاد گوناگون فرهنگ ایرانی را مورد مطالعه قرار دهند، چهرههایی چون ابراهیم
پورداوود، علامه محمد قزوینی، سید حسن تقیزاده، ملکالشعرای بهار، سعید نفیسی، بدیعالزمان
فروزانفر، محمدعلی فروغی، عباس اقبالآشتیانی و... در این رده قرار میگیرند. ویژگی
متمایز و حایز توجه این محققان، جامعیت آنها در شناخت فرهنگ و تمدن ایرانی بود.
این دانشوران با شور و هیجانی وصفناپذیر، به معرفی و
تصحیح متون قدما و نگارش تاریخ و ادبیات ایران پرداختند و بسیاری از ماثورات و
آثار برجسته میراث فرهنگی و ادبی ایران زمین را در منظر و مرآی علاقهمندان به این
سنت غنی عرضه کردند. پرویز رجبی، در کنار چهرههایی چون سید جعفر شهیدی، محمدابراهیم
باستانیپاریزی، مهرداد بهار، علیاکبر فیاض، بدرالزمان قریب، محمدعلی موحد،
منوچهر دانشپژوه، احمد تفضلی، منوچهر ستوده، ژاله آموزگار، ایرج افشار، فتحالله
مجتبایی، مهدی محقق و ... متعلق به نسل سوم ایرانشناسان ایرانی است که ایستاده بر
پژوهشهای پیشین، با نگاهی نو، به معرفی و تحقیق انتقادی در تاریخ و فرهنگ ایرانی
پرداخت.
ویژگی برجسته همه این ایرانشناسان عشق و علاقهای پاک و
به دور از تعصبات نژادی و مذهبی به ایران است. آثار این بزرگان، همچنین نشانگر پشتکار
اعجابانگیز و جامعیت شگفتآور آنهاست، خصایل ستایش برانگیزی که متاسفانه در میان
نسل جوان محققان ایرانی، همچون کبریت احمر کمیاب و نادر شده است.
امروز ایرانشناسی به روایت ایرانیان، فارغ از چارچوبهای
سوگیرانه مستشرقان، آن قوت و قدرت نسلهای اول تا سوم مذکور را ندارد و پژوهشگران علاقهمند
به ایران، نه حال و حوصله و پشتکار و در نتیجه جامعیت گذشتگان را دارند و نه تعهد
ژرف و به دور از تعصب و پیشداوری را. ذکر نام تکتک آن بزرگان، تنها اگر به هدف
روشن کردن کورسوی شعله امید و انگیزهای در میان نسل جدید باشد، امری ستودنی و
قابل احترام است. یاد بعضی نفرات که جان پویشگران جدید را روشن میدارد و اجاق کهن
سرد سرایشان را از گرمی عالی دم آنها، لختی گرما میبخشد. ایدون باد.