کد مطلب: ۲۴۲۴۲
تاریخ انتشار: شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹

پاسخ اگزیستانسیالیستی به مسئله‌ی شر

جهان فاش است. بد و خوب و زشت و زیبایش را با هم به­‌ظهور رسانده است. این توازن و تلائم را نیز می­‌بایست در کنار هم تفسیر و فهم کرد. مشکل آن­جایی رخ عیان می­‌کند که فهم خودخواه بشر بدون در نظر گرفتن این کلیت منسجم و بی آن­که نقش خود را در تشدید این تعارض­‌ها در نظر آورد اقدام به ایراد و گلایه می­‌کند.

ماجرای شرور و درد­ها سوای وجودشان از وجه خاص دیگری نیز برای انسان سوال برانگیزند، اینکه حتی اگر آن­ها را وجودی و ضروری بدانیم، با این حال چرا برای من رخ می­‌دهند و یا چرا تا این اندازه پر­تکرار و فاجعه­‌بار می­‌شوند؟

ابهامات و ایرادات اگر رخ می­‌دهند محصول چشم و گوش و دست ماست. پاره­ای از جهان را تیغ دیده­گان بریده­اند، گوش‌ه­ای در دالان پیچاپیچ گوش‌ها گم گشته­‌اند و بخش دیگر لابه­‌لای انگشتان، نا­ملموس ماندند. نتیجتاً آن جهان بی­‌رمق باقیمانده­ای که به ذهن می­‌رسد و فهم می­‌نامیم به راستی چه مطابقتی یا قرابتی با جهانِ فاش دارد؟

چاره­‌ای نیست که بپذیریم، وجود صحنه­‌ی تصادف­‌ها و تصادم­‌هاست، وجود عرصه­‌ی درد است. زیباترین تجربه­‌های آدمی نیز منطوی در درد است. کدام فاتحی است که دل­مشغول شکست رقیب نباشد؟ کدام عاشقی که توامان درگیر امید وصال و درد هجران نگردد؟ معشوق بودن که مغرورانه‌ترین لذت می­‌نماید، به ترسناکی تعقیب شدن است، بی آنکه بخواهی چشمانی به تو خیره و جنونی تو را طلب می­‌کند. این نکته در مناظره مشهور سیمونید حکیم و هیرون مستبد نیز به خوبی مطرح شده است:

سیمونید حکیم: مستبد با هر یک از حواس خود لذت­‌های خیلی بیشتری را احساس می­‌کند، در حالی که ناراحتی‌اش خیلی کمتر است.

هیرون: این­‌طور نیست سیمونید. بدان که خلاف آن وجود دارد. مستبدان خیلی کمتر از افراد عادی از زندگی عادی و متعادلی برخوردارند، احساس شادی و لذت می­‌کنند، در حالی که مستبدان با غم­‌های بیشتر و بزرگ‌تری دست به گریبان هستند.

سیمونید: این حرف تو باور کردنی نیست. در حقیقت اگر جریان به این­‌صورت است که تو می­‌گویی، پس چگونه شمار زیادی از انسان­‌ها که در میان آنان افراد شایست‌ه­ای هم وجود دارد داوطلب کسب مقام استبداد می­‌شوند. چگونه است که همه کس نسبت به مستبدین حسادت می­‌ورزند؟

هیرون: سوگند به زئوس، آنان به دلیل سادگی و بی تجربگی است که شیفته این مقام استبداد می­‌باشند. من سعی خواهم کرد که این موضوع را برای تو روشن کنم. اول از حس بینایی که خودت در ابتدا آن را مطرح کردی شروع می­‌کنم. در وهله اول مناظر و دیدن­‌هایی است که با چشم مشاهده می­‌کنیم.

هر وقت با خود می­‌اندیشم پی می­‌برم که مستبدان در هر­جایی چیزهایی وجود دارد که به دیدنش می­‌ارزد و شایان تماشا کردن و دیدن است. تمام این چیزها باعث می­‌شود که مردم به دلیل وجود چیزهای تماشایی و تشریفات مجلل و با شکوه مذهبی به شهرها و جاهایی بروند، که به نظر می‌رسد آن­چه بیشتر تماشایی­‌تر است در آن شهرها برای تماشاچیان جمع­‌آوری و فراهم شده است.

خود مستبدان به هیچ روی در فکر اینچنین سفرهای تفریحی و سرگرم­‌کننده نمی­‌باشند. در واقع در نظر آنان به دور ازدور­اندیشی است که به جایی بروند که در آنجا نباید قوی­‌تر از دیگران بود و نیز به جایی بروند که به نفع مردم آن­جا نیست که اختیار امور خود را به دیگران بسپارند و خود به سفر بروند. حقیقت این است که مستبدان ضمنا هراس دارند که هم از اریکه قدرت پایین کشیده شوند و هم اینکه قادر نباشند از کسانی که به ایشان ضرر و زیان رسانده­‌اند و نسبت به آنان دچار خطا می­‌شوند انتقام بکشند.

با این وصف شاید به نوبه خودت خواهی­‌گفت: اما با توجه به آنچه به نظر می­‌رسد لذت و خوشی آنان درست به همان صورتی است که به مستبدان دست می­‌دهد، حتی اگر در اقامت­گاه خود باشند. آری سیمونید سوگند به زئوس که لذت و خوشی فراوانی در جهان وجود دارد ولی مقدار کمی نصیب مستبدان می­‌شود. لذات را به بهای گرانی می­‌فروشند.

هیرون تکیه­‌زده بر مسندی که رویا و حسرت ناشمار انسان است، اما او نیز رضایت کاملی ندارد هیچ که گلایه­‌مند از این مقام است، بیم تاج سلطانی جان‌فرسا­تر از امید واهی ملت­‌ها است.

بشر بالاخره باید بپذیرد که رسم وجود همین است، به جای آنکه مدام نعره گلایه بر سر طبیعت سر دهد، که چرا چنین سرشار از شر هستی؟ همین که از راحتی ساحت امکانی به سودای کمال به وجوب پرتابت می­‌کند، حرکت، تغییر، تلاش، شکست و محبت هم­زمان رخ می­‌دهد. کدام یک را می­‌توان آرام جان دانست؟ لذا فرمود آدمی را در سختی آفریدم. البته که این دشواری هم­‌گناه وجود است و وجودمندی من‌های دردمندی محال عقلی است. فلسفه­‌ی تکامل در ما، میل و نیل به آسایش نیست، شوق است و پناه است و گریز است به سوی معبود.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST