کد مطلب: ۲۴۴۰۷
تاریخ انتشار: شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۰

فرهیختگی در محیط مردمی؛ از هیچ چیز تا همه چیز

حسن فرامرزی

معرفی و نقد کتاب تهران: فرهیختگی در محیط مردمی در چارچوبی کاملا قوم­‌موسیقی‌­شناختی (ethnomusicology) ارائه شده است. مؤلف کتاب از معدود نویسندگانی است که برای تمام موسیقی­‌ها، به‌عنوان پدیدارهایی قابل‌شناخت، اعتبار قائل است. از موسیقی نامجو و دستگاهی گرفته تا رساله‌های کهن و موسیقی کوچه و بازار. درواقع فاطمی متعصب نیست و این بسیار ارزشمند است. 

تنها فردی که می‌­تواند به بررسی دقیق و علمی کتاب فرهیختگی در محیط مردمی بپردازد کسی نیست جز خود نویسنده؛ ما عجالتاً نخستین خوانندگان این پژوهش هستیم و بالطّبع جمع‌­بندی­‌های­مان چیزی فراتر از اثر فاطمی نخواهد بود. در واقع نگاه ما منوط به جستارهای فاطمی است و برای همین امکان محک­‌زدن و نقد علمی اثر را نداریم. در نتیجه می­‌توان گفت که نقش اصلی بسیاری از تلاش­‌های فاطمی نه امروز که در آینده مشخص خواهد شد.

فاطمی فقط یک مطالعه­‌گر جدی نیست بلکه او صاحبِ نگرش و نظر است. او از دل یک هیچِ نابودشده‌­ی به‌فراموشی‌رفته، یک مفهوم تاریخی­- اجتماعی بیرون کشیده و آن را تئوریزه کرده است. به کار بردن کلمات دهان‌پرکنِ تاریخ و اجتماع گزافه نیست. نیمه­‌ی دوم کتاب فرهیختگی در محیط مردمی او یک بررسی موشکافانه­‌ی تاریخی در باب فتوت و جوانمردی و ریشه­‌های تاریخی غزل­‌خوان­‌ها است. در بخش‌­های متعددی از کتاب نیز به وفور می­‌توان بررسی­‌های موشکافانه­‌ی جامعه‌­شناختی فاطمی را مشاهده کرد. بخش موسیقایی مطلب هم که أظهر مِنَ الشّمس است.

فاطمی چگونه از هیچ همه چیز می‌­سازد؟ ما پس از خواندن کتاب فرهیختگی متعجب می­‌شویم از این که آخر چگونه می­‌شود که یک موزیسین سال­‌های سال وقت­ش را لابه‌­لای اقشاری بگذراند که دیگر محلی از اعراب ندارند، انگار مجسمه­‌هایی هستند آویخته از میخ‌­ها و گیره‌­های یک موزه‌­ی عظیم؟  همه­‌ی ما بارها از فلان خواننده و یا بهمان لات محل چیزکی آوازمانند شنیده‌­ایم، و یا حتی خودمان گاهی به بازی و مسخره­‌بازی صدا در گلو انداخته و مشدی‌­وار لبی به خواندن غزلی تر کرده‌­ایم. درصد قابل‌توجهی از ما، از هر قشری که باشیم، تابه‌حال اصطلاح غزل­‌خوانی را نشنیده‌­ایم. درحالی‌که همگی ما به صورت عملی با این مفهوم آشنایی داریم و این بسیار جالب است.

فرهیختگی در محیط مردمی از چهار فصل تشکیل شده به‌علاوه­‌ی یک مقدمه و یک جمع‌­بندی. فصل اول با عنوان «افسانه‌­زدایی از یک آواز» تلاشی برای مشخص­‌کردن مرزهاست؛ ارائه­‌ی تصویر آغازین و دقیق از موضوعی که قرار است بیش از سیصد صفحه ما را با خود درگیر کند. فصل دوم با عنوان «مؤلفه­‌ها و ویژگی­‌های ادبی و موسیقایی غزل‌­خوانی»، با دو زیر فصل (کلام غز‌‌ل­‌خوانی/ موسیقی غزل‌­خوانی) به نوع اشعار و موسیقی به‌­کار­رفته در غزل‌­خوانی می‌پردازد. به‌ویژه در زیرفصل دوم با عنوان «موسیقی غزل­‌خوانی» است که ما به شکلی خیلی ملموس متوجه جریان­‌ها و پیشینه و پسینه­‌ی غزل­‌خوانی می­‌شویم. فصل سوم با عنوان «یک قشر فرهنگی پر تناقض» با سه زیرفصل خود(داش‌­ها و لوطی‌­ها/ فتوت و جوان­مردی/ از جوان­مردان قدیم تا داش­‌های معاصر) یک بررسی موشکافانه­‌ی تاریخی است جهت کشف و فهم ریشه­‌ها و اجداد این قشر. و فصل آخر با عنوان «جایگاه غزل­‌خوانی و بسترهای اجرای آن» با پنج زیرفصل (فرهیختگی عامیانه/ از تکیه تا خرابات/ زورخانه/ ترنابازی/ گروی کبوتر) با بررسی شاهدمثال­‌های فراوان، متن را به آخر می‌­رساند. همراه کتاب یک لوح صوتی تصویری بسیار ارزشمند هم موجود است که در آن می‌­توان برخی شاهدمثال­‌های مذکور در کتاب را پیگیری کرد. مثل مجلس گروی کبوتر، و یا مجلس ترنابازی در یکی از قهوه­‌خانه‌­های جاده‌­­ی واوان.

 دکتر رضا براهنی، شاعر منتقد و نویسنده، در مقاله‌­ای در تعریف جایگاه جلال­ آل‌­احمد این­‌طور گفته است که جلال نسل­ش را قلم­‌دوشِ خویش کرد تا بتواند از آن بالا گستره‌­ی اطراف و گذشته را از منظری دیگر و بهتر ببیند(نقل به مضمون). آیا ما می­‌توانیم چنین عبارتی را در ستایش ساسان فاطمی نیز بگوییم؟ من سکوت می­‌کنم تا پیش از بررسی­‌های لازم، نظری گزافه نداده باشم. به هر حال باید تک‌­تک گزاره­‌های هر حکمی به محکِّ نقد زده شده، از آتش سیاووشی پالوده بیرون بیاید، تا سخن چیزی جز فعله­‌گیِ واژگان باشد.

 من کار فاطمی را به یک دانشمند تشبیه می­‌کنم. انسان بی‌­نگرش، محتاج دیده­‌شدن است، و توان صبری ده‌‌ساله برای بررسی یک محتوای مرده را ندارد ولی دانشمند توهمات خود را به محیط و پدیدارها تحمیل نمی­‌کند. او پس از مشاهده و جمع‌آوری اطلاعات، شروع به آزمودن کرده، فرضیه می‌پردازد و در انتها با توجه به همه‌ی داشته‌های­ش مطلبی می‌­نویسد. فرآیند کار  فاطمی دقیقا همین­‌طور است. او سال­‌ها عاشقانه با اقشاری کناره­‌گرفته از جامعه نشست­‌وبرخاست کرده، به انواع جاها و کتاب­‌ها و محفل­‌ها از فلان گاراژ در میدان شوش تا مجلس گروی کبوتر در فلان محله و قهوه‌­خانه سرک­‌کشیده و نیز مجلدات قطور آثار کهن اعم از سمک عیار و قابوس­نامه و انواع فتوت‌­نامه را بررسی کرده است و بعد به فرضیه‌­سازی و نوشتن مطلب رسیده. میدان پژوهش او بسیار گسترده بوده است. یک نگاه به فهرست منابع فارسی و لاتین علت طولانی‌­بودن مدت پژوهش را مشخص می­‌کند. این حجم از داده، برای عبور از فیلترهای دقیق و علمی ذهن فاطمی و سپس تبدیل­‌شدن به یک نظریه‌­ی شسته‌­رفته­‌ی جامع و مانع به زمانی طولانی نیاز دارد. این نوع رویکرد، کار کسی نیست مگر فردی که صاحب نگرش و بینش علمی است. فاطمی مثل یک دانشمند دوران‌­ساز، نظم کهن را بر هم می‌­ریزد و نظم تازه‌­ای را جایگزین می­­‌کند. او نخست نظم معقول تکراری در علم موسیقی را از اعتبار می‌اندازد و با معرفی مفاهیم نو، موسیقی ایرانی را به شکل تازه‌ای معرفی می­‌کند. نظم علمی تازه در گام دوم به مرزهای موسیقی­‌شناسی محدود نمی­‌ماند و نظم تازه­‌ی اجتماعی آفریده می‌شود. لا‌ت­‌ها، دا‌ش‌­مشد‌ی‌ها، کفتربازها در کار فاطمی از طبقات فرودست بالا کشیده می‌شوند و چهره‌­­شان با شمایل حاملان گمنام و فروتن سنت­‌های فرهنگی ایرانی تطهیر می‌­شود.

پس بی­راه نیست که ما قدّ و قامت او را میان جمعیت موسیقی‌دان و پژوهشگر، بر فراز می‌بینیم؛ ترافرازنده‌ای میان انبوه باشندگان، که بی‌مزدومنت راهنمای نسل‌­های سرگشته­‌ی پس از خود شده. البته نباید از یاد برد که قضاوت نهایی با تاریخ و آیندگان است. تنها پس از محکّ آنان است که مشخص می­‌شود اشاره‌­ی فاطمیْ اخلاف­ش را به کدام راه برده و طلایی که او با خبرگی­‌اش در رگه­‌های کانیِ ایّام جُسته و استخراج کرده، چه عیاری دارد.

ساسان فاطمی بی­‌شک از معدود کسانی است که توانسته کفه­‌ی حوزه­‌ی پژوهش و نظریه‌­پردازی را در برابر خیل عظیم مشتاقان نوازندگی و آهنگسازی همچنان سنگین نگه دارد. آیا موسیقی ما بدون ساسان فاطمی به مسیری دیگر می‌­رفت؟ نمی‌­دانیم. اما می­‌دانیم که بی او این موسیقی بسیاری از ارزش­‌های فعلی‌اش را از دست می‌­داد. اما کدام ارزش‌­ها؟

کسانی که مقاله‌­ی «فرم و موسیقی ایرانی»(ماهور ۳۹) فاطمی را نخوانده‌­اند هنوز بر این گمان­‌اند که رنگ و چهارمضراب و پیش‌­درآمد شکل­‌های موسیقایی ما هستند در برابر مثلا فرم سمفونی در غرب. یا مثلا بیایید از آن بالا گوشه­‌ی چشمی بیندازیم به آلبوم سرخانه(۱۳۸۹). آیا شک داریم که این آلبوم یکی از مهم­‌ترین آبشخورهای جریان موسیقایی موسوم به نئوکلاسیک است؟ البته یک جریان یک­شبه و با یک اثر شکل نمی­‌گیرد. اصولا چنین جریا‌‌ن­‌هایی از چندین سال قبل و به اشکال مختلف شروع به نشو و نما کرده، سپس در هیأت یک یا چند اثرِ همزمان، به صورت عینی آغاز به حیات می­‌کنند. کما این که انتشار آلبوم شوق­‌نامه درست یک سال پس از انتشار آلبوم سرخانه، و انتشار آلبوم عجملر کمی بعدتر، و استفاده از موسیقی عبدالقادر در تیتراژ سریال امام­‌علی چند سال قبل‌­تر از آن، و نیز آماده­‌سازی­‌های اولیه­‌ی آلبوم «درآمد دوم» اثر ژان دورینگ(انتشار در ۲۰۱۲) همگی نشان از نشو و نمای رویکردهایی متفاوت به رسالات کهن دارد.

این رویکردهای رساله­‌شناختی در سال­‌های پیش از انقلاب نیز وجود داشت، اما در آن زمان به علت حضور بُتانِ نوازنده و آهنگساز، مجالی برای کاربرد‌ی­‌کردنِ آن دریافت‌ها وجود نداشت. تار شهناز و شهنازی، سه­تار صبا و عبادی، و آواز ادیب و تاج مجالی باقی نمی­‌گذاشتند تا کسی از چکیده‌­ی این رویکردها طرْفی بربندد. آن هم نه طرْفی صرفا مرتجعانه جهت هویت‌­سازی، که برعکس، بازگشتی که سویه‌­اش رو به آینده است و خروج از محاق. اما حالا با غروب بتان و در پی تنگنایی که مثل آفت تار بر ریشه‌­ی موسیقی‌­مان تنیده، به ناگاه چندین حرکت هم‌زمان، گرچه با اهدافی متفاوت، باز به سراغ میراث مکتوب می‌­روند تا هر کدام سهم خود را از آن بردارند.

 

در این میان، فاطمی فارغ­‌التحصیل رشته­‌ی اتنوموزیکولوژی از دانشگاه پاریس، با سازی غیرتخصصی چنان غواصانه در ژرفای بحرِ میّتِ رسالات کهن موسیقی غور کرده، که هرگز نمی‌­توان آثار تتبعات­ش را در نشو و نمای افکار و نحله‌­ی نویی که پدیدارشدنش شبیه است به زایشی ققنو‌‌س‌وار­ ندید گرفت. مقالات بنیادین، پژوهش‌­های گسترده و عمیق، و افکار جریا‌ن‌ساز او گاه از هیچ، همه چیز می‌­سازد. ‌ما از آینده خبر نداریم. بی­‌شک این آیندگان‌اند که با سنگ محک‌­شان سره را از ناسره تشخیص خواهند داد، و مهر ابطال و تأیید بر تمامی فعالیت­‌های فاطمی خواهند زد. ما نمی‌­دانیم وجود جریان نئوکلاسیک به سود موسیقی تمام می‌­شود و یا به ضررش. و ما نمی‌دانیم نفوذ موسیقی عرب و ترک، و یا در واقع احیای فرم­‌ها و ایقاعات و مقامات کهن از روی رسالات و کشورهای منطقه، به سود ما خواهد بود یا خیر. اما خوب می­‌دانیم که وجود آلبوم‌­های متفاوتی مثل خجسته اثر فرید خردمند، نغمه­‌های مرکب به آهنگسازی سعید نایب­‌محمدی، بزم دور و عشیران هر دو با همکاری علی کاظمی و سعید کردمافی، و شرح این هجران اثر امیر شریفی همگی مدیون تلاش‌­های فاطمی‌اند. حتی افرادی مثل نایب‌محمدی و کردمافی نخستین تجربه‌­های این­‌چنینی خود را نیز مدیون آلبوم سرخانه­‌اند. سرخانه، در آهنگسازی قدیم، نام نخستین خانه است. در تاریخ موسیقی معاصر شاید بتوان سرخانه را نخستین قدم در این جریان متفاوت و فعال دانست. اگر فاطمی معیار نبود، در رونمایی آلبوم‌­هایی مثل عشیران و در گیسوی او پیچید(امیر شریفی ۱۳۹۸) در صدر مجلس‌­اش نمی­‌نشاندند.

 اما در مورد شکل‌وشمایل کتاب، می‌­توان پیشنهادی داد. و آن این­که ترتیب فعلی کتاب که از جزء به کل است، می‌­شد که برعکس باشد، یعنی از کل به جزء: ابتدا پیشینه و سپس خردشدن موضوع تا رسیدن به اصل. با این حال، ترتیب فعلی کتاب نیز دربرگیرنده­‌ی زاویه­‌ی ذهنی مؤلف است و می‌­تواند قابل‌تأمل باشد.

دکتر ساسان فاطمی هم اکنون استادیار گروه موسیقی دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. کتاب فرهیختگی در محیط مردمی با عنوان فرعی «غزل­‌خوانی تهرانی و بسترهای فرهنگی-اجتماعی آن» توسط مؤسسه­‌ی فرهنگی-هنری ماهور در هزار نسخه و با قیمت هشتادهزارتومان منتشر شده است.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST