شرق: بیش از یک سال انزوا و رعایت فاصله اجتماعی، بیش از یک سال زدن ماسک و شستوشوی دستان و ماندن در خانه، بیش از یک سال دورکاری و شرکت در جلسات آنلاین، حالا با آمدن واکسن برای کووید۱۹، چشمانداز بازگشت به زندگی نرمال خود را نشان داده است؛ دستکم در کشورهایی که مردمانش آنقدر بخت یارشان است که واکسن داشته باشند. در ماهها و هفتههای اخیر، کشورهای برخوردار، واکسیناسیون علیه کووید۱۹ را شروع کردهاند. برخی کشورها بخش بزرگی از جمعیت را واکسینه کردهاند و برخی کمتر. برخی کشورها هم هنوز در پیچوخم تصمیمگیری و خرید و واردکردن واکسنهای مؤثر، یا تولید داخلی واکسن یا خرید از کشورهای دوستتر هستند. اخیرا، مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای آمریکا اعلام کرده افرادی که دو نوبت واکسیناسیون خود را کامل کرده باشند، میتوانند در فضاهای خصوصی دربسته بدون ماسک دور هم باشند. البته هنوز برای حضور در اماکن عمومی توصیه میشود مردم ماسک بزنند و فاصله اجتماعی را رعایت کنند. دکتر فائوچی در پاسخ به انتقاد از خود به خاطر توصیهاش به ماسکزدن بعد از واکسیناسیون، گفته است که واکسنهای ما علیه تمام گونههای ویروسی جهشیافته که اکنون در آمریکا وجود دارد و در گردش است، مؤثر نیستند و بنابراین، حتی در صورت زدن واکسنهای فعلی، رعایت ملاحظات قبلی لازم است تا منجر به همهگیری این گونههای جهشیافته نشود. برخی هم معتقدند، گرچه واکسنها در بدن ایمنی ایجاد میکنند و مانع بروز بیماری یا بیماری شدید و مرگ میشوند، اما معلوم نیست مانع تجمع ویروس در بخشهای محیطیتر بدن افراد (مانند مخاطات بینی و مخاط تنفسی) شوند. بنابراین، ممکن است حتی افرادی که واکسن زدهاند هم بتوانند ناقل ویروس باشند و اگر ماسک نزنند، آن را به کسانی منتقل کنند که واکسینه نشدهاند. اما به هر حال، زمان بازگشت به زندگی عادی دارد فرا میرسد. کشورهایی که واکسیناسیون را به شکل گسترده انجام دادهاند در تدارک بازگشایی کسبوکارها و مراکز آموزشی و سایر فعالیتهای نرمال زندگیشان هستند. افراد هم کمکم آماده میشوند تا دورکاری و جلسات زوم را کم کنند و کار عادی را از سر بگیرند تا بعد از یک سال خانهنشینی و دوریگزینی فیزیکی از دیگران، حالا خانه و تنهایی را رها کنند و در تعامل و تماس نزدیکتر با مردم قرار بگیرند. این شرایط با خود اضطرابهایی را به همراه دارد. تحقیقات قبلی نشان دادهاند که در دوران همهگیری جهانی کووید۱۹ سطح اضطراب در جامعه به شکل بسیار بارزی افزایش پیدا کرده است (گزارش استرس در آمریکا ۲۰۲۱، انجمن روانشناسی آمریکا). مطالعهای در اروپا که نمونهای بالغ بر ۲۰۰ هزار نفر داشته و ژانویه ۲۰۲۱ در مجله لنست منتشر شد، نشان میدهد که اضطراب و احساس تنهایی در دوران منع رفتوآمد به بالاترین سطح خود رسیده است. مطالعهای کوچکتر که روی ۲۴۰ نفر در آمریکا انجام شده است، نشان میدهد که نشانههای اضطراب اجتماعی و احساس انزوا در دوران همهگیری افزایش چشمگیر داشته است. برخی بررسیهای اخیر نشان میدهند که درصد قابلتوجهی از مردم از بازگشت مجدد به جامعه نگراناند. به ویژه، نگراناند که اگر بازگشاییها بهسرعت انجام شود، دوباره همهگیری اوج بگیرد. حدود نیمی از آمریکاییان گزارش کردهاند که در بازگشت به تعاملات شخصی و نزدیک با افراد دیگر، بعد از همهگیری، احساس ناراحتی میکنند. بازگشت به جامعه و زندگی نرمال با تماسهای نزدیک معمول ایجاد استرس و اضطراب میکند؛ اضطرابی که برخی از آن با عنوان «نشانگان ورود مجدد» و برخی با عنوان «اضطراب اجتماعی پساکووید» نام میبرند. بخشی از این نشانگان و علائم طبیعی است. منطقی است که پس از یک سال دوری از محیط بیرون و ماندن در خانه و کنترلکردن تماسها و اشیا و افراد، بازگشت به جامعه و روابطی که آنچنان هم تحت کنترل ما نیستند اضطرابزاست. یک سال جفتشدن «عبور و مرور و تعامل با مردم» با «بیماری و بستری و مرگ» ذهنها را شرطی کرده و طبیعی است که مواجهه با عواملی که این اضطراب را برمیانگیزند، یعنی بازگشت به زندگی عادی پیشاکووید، زنجیره اضطراب را در ذهن و بدن انسانها راه بیندازد. دوری از دیگران، ماندن در خانه و تحت کنترل داشتن شرایط حس امنیتی را ایجاد میکرد که با کنارگذاشتن آن مراقبتها حس امنیت نیز متزلزل میشود. در واقع، میتوان انتظار داشت بسیاری از افرادی که دچار اضطراب، وسواس، اضطراب اجتماعی و اختلال استرس پس از آسیب (PTSD) مرتبط با کووید هستند، پس از بازگشاییها و بازگشت به زندگی نرمال تازه علائم خود را به شکل جدی نشان بدهند. آیا میتوانم در محل کارم، در رستوران یا فروشگاه، یا در مطب دکتر و در میهمانی ماسک خود را بردارم و نگران نباشم که خودم مبتلا بشوم یا کسی را مبتلا کنم؟ آیا میتوانم بدون نگرانی بچهام را دوباره به مدرسه بفرستم؟ همانطور که بروز همهگیری و سبک زندگی همراه آن تبعات روانی جدی داشته است، کنترل همهگیری و بازگشت به زندگی نرمال هم با فرازونشیبهایی همراه خواهد بود. بخش بزرگتر این علائم واکنشهای روانی بهنجار به تغییر شرایط است که قاعدتا با گذشت زمان و در افرادی که تابآوری قابلقبول دارند، با درپیشگرفتن رفتارهای سالم برای بازگشت به زندگی عادی، برطرف خواهد شد. بخشی هم به توجه بالینی نیاز دارند. بههرحال، باید برای هر دو آنها به فکر بود. گذر از دوران واکنشهای روانی طبیعی را با اطمینان خاطر دادن و آموزش برای مواجهه مجدد با شرایط نرمال تسهیل کرد و برای افرادی که در زمینه اختلالات و مشکلات جدیتر دچار علائمی میشوند، باید مداخلات درمانی مناسب را در نظر داشت. متأسفانه، مسیر و جهت موج همهگیری به شکلی بود که ایران از نخستین کشورهایی بود که این همهگیری در آن اوج گرفت. به همین دلیل، کشور ما در زمانی با این همهگیری به شکل جدی درگیر شد که هنوز دانش کافی درباره رفتار این ویروس وجود نداشت. حتی هنوز زدن ماسک، که اکنون بدیهیترین روش پیشگیری از انتقال بیماری شمرده میشود، در آن زمان رد یا دستکم گرفته میشد. کشورهایی که در ایستگاههای بعدی این موج بودند، از ابتلای ما و تجربه ما و کشورهایی که زودتر دچار این همهگیری شدند چیزهایی آموختند تا در کنترل همهگیری در کشور خود از آن استفاده کنند: تجربه و دانشی که ما در زمان شروع همهگیری از آن محروم بودیم. باز هم متأسفانه، به دلایل مختلف و از جمله مشکلات موجود برای تهیه واکسن برای مردم ایران، به نظر میرسد ما یکی از کشورهایی خواهیم بود که دیرتر از کشورهای برخوردار از موهبت واکسن از شر این همهگیری رها خواهد شد. این موج به آنان دیرتر رسید و زودتر ترکشان خواهد کرد و زودتر بر سر ما فروریخت و دیرتر از سرمان خواهد گذشت. اگرچه بخت یا توان آن را نداشتیم که از دانش و تجربه کشورهای دیگر در کنترل همهگیری چندان استفاده کنیم و نخست آنان شاهد درگیری ما و اوج همهگیری در کشور ما بودند؛ اکنون این ما هستیم که شاهد ورود آنان به زندگی معمول و مسائل همراه با آن در آن کشورها خواهیم بود. نگاه به تجربههای هفتهها و ماههای آینده در کشورهایی که با واکسیناسیون در حال خروج از همهگیری هستند، میتواند کمک کند تا از هماکنون، به فکر سازوکارهای لازم برای کاهشدادن تبعات پس از رفتن همهگیری باشیم و اگر در کنترل همهگیری چندان اقدامات منسجم و مؤثری را انجام ندادیم، دستکم در کنترل پیامدهای پس از همهگیری از حالا به فکر باشیم. گرچه واکسیناسیون عمومی و بازگشت به زندگی نرمال در ایران هنوز نزدیک به نظر نمیرسد، نظام سلامت باید از هماکنون برای ماههای بعد که بالاخره این اتفاق خواهد افتاد برنامههای لازم در ارتباط با سلامت روان را پیشبینی کند.