ایران: به عقیده اهالی کتاب، بویژه آنهایی که در حیطه ادبیات
داستانی فعالیت دارند، قصهگویی تنها برای سرگرمی شنوندگان نیست، ابزار قدرتمندی
است که از نیاکانمان به یادگار مانده و کارکردهای متعددی دارد. محمود برآبادی
معتقد است به رغم احاطه مخاطبان کم و سن سال با انواع و اقسام سرگرمیهای مدرن باز
هم میتوان از قصهگویی بهرههای بسیار برد؛ نکات بیشتر درباره اهمیت این بخش از
فرهنگ شفاهی را به نقل از این نویسنده کودک و نوجوان میخوانید.
قصهها کارکرد روانشناختی نیز دارند
محمود برآبادی، نویسندهای که سالهاست برای کودکان و نوجوانان
مینویسد در وصف اهمیت قصهگویی به سالهای کودکی خود اشاره میکند و میگوید:
«این بخش از فرهنگ شفاهی تأثیر بسیاری بر من و همنسلانم برجای گذاشته، آن سالها بویژه
در روستای زادگاهم خبری از سرگرمیهای امروزی نبود بنابراین با اشتیاق بسیاری پای
قصهگویی بزرگترها مینشستیم و اصلاً از همین طریق بود که قدم به عرصه ادبیات
گذاشتم.»
او با اشاره به اینکه فرهنگ شفاهی زادگاه قصه به شمار میآید
درباره برخی تلاشهایی که برای حفظ این بخش از فرهنگمان از خطر فراموشی شده ادامه
میدهد: «طی یکصد سال گذشته شاهد تلاشهایی جدی برای حفظ سرچشمههای قصهگویی بودهایم.
بزرگان بسیاری در این رابطه تلاش کردهاند که ازجمله نخستین نویسندگانی که برای
مکتوب کردن آن اقدام کردهاند، میتوان به صادق هدایت و بعدتر هم به ابوالقاسم
انجوی شیرازی اشاره کرد. از بین نویسندگان امروز هم محمدرضا شمس در این زمینه کار ارزشمندی
کرده است.»
به گفته این نویسنده کودک و نوجوان، اقدامات نویسندگان و
پژوهشگرانی که تنها به برخی از آنان اشاره شد سهم مهمی در جمعآوری قصههای
برآمده از فرهنگ شفاهی ایفا کردهاند. او در پاسخ به تعریفی که میتوان از قصه
برشمرد، ادامه میدهد: «قصه بخشی از ادبیات شفاهی است که در آن حوادث عجیب و گاه
دور از انتظار و البته با پایان خوش نقل میشود. مبنای تولد قصهها به نیاز انسان
برای ارتباط با دیگران بازمیگردد. قصهها تنها از جنبه سرگرمی نیست که مهم هستند
بلکه از منظر روانشناسی هم میتوان جایگاه مهمی برای آنها قائل شد؛ از همین رو گوش
سپردن به آن حتی برای بزرگسالان هم مفید است.»
او تأکید میکند: «تاریخچه خلق قصه به چهار هزار سال پیش
از میلاد مسیح بازمیگردد، مستندات آن را به یادگار مانده از فرهنگ و تمدن مصری میدانند
و از همین مسأله میتوان متوجه جایگاه و اهمیت آن شد. اما چرا تأکید دارم قصه حتی
برای بزرگسالان هم اثرگذار است؟ انسان در قصه آرزوهایی که در عالم واقعی به آنها
دست نیافته را دنبال میکند، از همین رو برای قصه و قصهگویی کاربرد روانشناختی
هم میتوان قائل شد.»
برآبادی درباره تأثیری که قصهگویی برای کودکان دارد هم
میگوید: «مفاهیم کلامی نهفته در واژهها در هنگام قصه شنیدن به تصاویر ذهنی تبدیل
میشوند. به عبارت سادهتر آنچه قصهگو یا نویسنده در قالب کلمه بیان میکند، در ذهن
ساخته میشود و از همین رو نقش مهمی در تقویت تخیل کودکان و نوجوانان ایفا میکند.
اتفاقی که حتی در بزرگسالان هم سودمند بوده و به ایجاد نشاط میانجامد.»
به عقیده برآبادی، قصهگویی برای انسان امروز و شرایط نهچندان
خوشایند حاکم بر زندگی، ازجمله مشکلاتی که بیماری کرونا سبب شده و خط قرمزی بر بخشهایی
از گذران اوقات فراغتمان کشیده هم سودمند است. او تصریح میکند: «در قصهگویی،
میان قصهخوان و شنونده ارتباط مستقیم عاطفی برقرار میشود. قصهخوانی والدین برای
فرزندان، بویژه در شرایط این روزها نقش پررنگی در گرم شدن محفل خانوادهها دارد.»
از آنجاییکه حضور این سنت قدیمی دهههاست در میان خانوادهها
کمرنگ شده، او با اشاره به برخی ملزومات توجه دوباره قصهگویی ادامه میدهد:
«اینکه فقط به قصهگویی علاقهمند باشیم کافی نیست، هر کاری اصولی دارد؛ قصهگویی تفاوت
بسیاری با کتابخوانیهای گروهی دارد. در مواجهه با مخاطب نهتنها انتخاب نوع قصه
مهم است بلکه حتی به لحن هم باید توجه کرد.»
برآبادی با اشاره به جشنوارههایی نظیر جشنواره قصهگویی
که به طور سالانه و از سوی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان شاهد برگزاری آنان
هستیم میگوید: «برگزاری این قبیل جشنوارهها بیشتر حرکت نمادین است و نمیتوان از
آنها انتظارات نامعقول داشت. شرایط جامعه امروز بازندگی سنتی گذشته تفاوت بسیاری
کرده، بچهها سرگرمیهای تازهای همچون بازیهای رایانهای پیداکردهاند که حتی به
دنیای بزرگسالان هم کشیده شدهاند. بنابراین طبیعی است که حتی جشنوارهای که در
سطح ملی برگزار میشود هم قادر به همسویی با همه نیازهای بچهها نباشد.»
وی با تأکید بر پیشنهادی که برای اهالی کتاب دارد میگوید:
«حالا که هر از چندی از اهمیت قصهگویی و ضرورت بازگشت آن به خانوادهها سخن میگوییم
بهتر است که خودمان هم کاری انجام بدهیم. انتخاب قصههای مناسب کاری ساده نیست.
اینها درگذشته بر اساس داشتههای فرهنگ شفاهی بودند اما حالا میتوان با بازنویسیهای
مناسب افسانهها و بخش مکتوب فرهنگ شفاهی مان به خانوادهها کمک کرد.»
او سخنان خود را با تأکید بر این مسأله به پایان میبرد
که مکتوب کردن فرهنگ شفاهی تنها بخش مهمی از کار است اما برای کاربردی کردن داشتههای
آن برای عموم مردم باید تلاش کرد. برآبادی معتقد
است نیاز جامعه در هر دورهای با توجه به فرهنگ غالب و از سویی امکانات و نیازسنجی
مخاطبان تغییر میکند.