ایران: این روزها با وجود مشکلات متعددی که بر نشر سایه افکنده، از جمله
گرانی کاغذ و دیگر ملزومات چاپ، اما ناشران همچنان برای حفظ حیات این بخش از
فرهنگمان در تلاش هستند. از مصداقهای آن هم میتوان به انتشار آثار تازه و حتی
تجدیدچاپها اشاره کرد؛ کتاب «بافته موی مادربزرگ» نوشته «آلینا برونسکی» نیز به
تازگی از سوی نشر ثالث روانه کتابفروشیها شده است. توضیحات مختصری درباره این
رمان را در گپ و گفتی با مهشید میرمعزی، مترجم آن میخوانید.
نویسندهای موفق با جوایز بسیار
میرمعزی درباره چرایی ترجمه رمان «بافته موی مادربزرگ» به «ایران» میگوید:
«هرگز دست به ترجمه کتابی نمیزنم مگر آنکه خودم را تحت تأثیر قرار داده باشد؛ وقتی
این رمان را خواندم در آن ویژگیهایی جذاب برای خواننده ایرانی یافتم.
داستان بسیار دلنشین و جذابی دارد.»
این مترجم ادبیات آلمانی با اشاره به جمله یکی از منتقدان آلمانی
درباره «بافته موی مادربزرگ» که تأکید کرده نمیتوان آن را زمین گذاشت ادامه میدهد:«به
قول منتقد دیگری، این رمان همچون سایر نوشتههای برونسکی روایت بسیار جذابی دارد
که خواننده را در پایان از خواندنش ناامید نمیکند. برونسکی در آلمان نویسنده
مطرحی است و آثار وی موفق به کسب جوایز بسیاری شدهاند.»
وی تأکید میکند:«این رمان درباره مادربزرگی است که گفتار مؤدبانهای
ندارد و از طرفی غرق تفکرات نژادپرستانهای است؛ آنچنان که مرزها را در مراودات
خود زیر پا میگذارد. اوایل
کتاب از او متنفر میشوید که البته این یکی از هنرهای نویسنده است.
کاری میکند که ابتدا از این شخصیت بدتان بیاید. اما کمکم شما را از قضاوتتان
شرمنده میکند و میفهمید که رفتارهای این پیرزن تنها نشأت گرفته از چه دلایلی
هستند.»
تغییرات و مشکلاتی که مهاجرت پیش پای افراد میگذارد، ترس از دست دادن
و نگرانیهای افراطی ازجمله مصایبی هستند که شخصیت مادربزرگ این داستان به آنها
مبتلا شده است. میرمعزی تأکید دارد وقتی کتاب را بخوانید بسیاری از مسائل آن را
دور از خودتان نخواهید یافت. آنگونه
که شاید در هر یک از آنها نقطه اشتراکی با او احساس کنیم.
میرمعزی ادامه میدهد:«شخصیت مادربزرگ در محافظت از نوهاش گرفتار
وسواس و رفتار افراطی شده، اما شخصیت دیگر این رمان همین پسر است که تنها یادگاری
فرزند پیرزن به شمار میآید که در جوانی او را ازدست داده است. رمان رگههایی از طنز
هم دارد و به گمانم برای احوال این روزها اثر خوبی باشد. هم رمان خوشخوان و روانی
است و هم در لابهلای صفحات خود گاهی مخاطب را به خنده هم وامیدارد.»
همانطور که در سطرهای ابتدایی رمان خواندید، بدبینی، ترسها و نگرانیهای
شخصیت مادربزرگ بهگونهای هستند که هر یک از مخاطبان فارغ از ملیت خود میتوانند
با آنهمذاتپنداری کنند؛ نگرانی، وسواسهای فکری افراطی و... بویژه مشکلات مهاجرت
که برای ساکنان کشورهای توسعهنیافته و حتی درحالتوسعه شرایط ملموسی است.
مادربزرگ و خانوادهاش از روسیه به آلمان مهاجرت کردهاند.
اثری برخوردار از لایههای عمیق روانشناختی
این مترجم ادبیات آلمانی با اشاره به برخی دشواری های ترجمه این کتاب
میگوید: «شخصیت مادربزرگ، پیرزن بددهانی است؛ ترجمه دیالوگهای او دشوار بود،
گاهی برای یافتن معادل مناسب برخی واژهها بهناچار باید زمان زیادی صرف میکردم.
حتی خودم را جای مادربزرگ فرض میکردم؛ با صدای بلند ترجمه دیالوگهای او را تکرار
میکردم تا ببینم چقدر در فارسی نشستهاند. از همین رو قدری زبان او را به گفتار
محاورهای نزدیک کردم تا بنا به مقتضیات متن، مخاطب قادر به برقراری ارتباط بیشتر
با آن بشود.»
یکی از نکات مهم برای اغلب مخاطبان ادبیات داستانی این است که بدانند
ترجمه اثر تا چه اندازه گرفتار ممیزی شده، میرمعزی در این رابطه میگوید:«خوشبختانه
گرفت و گیرهای ممیزی هیچ کجای این رمان را گرفتار نکرده و به مخاطبان اطمینان میدهم
که ترجمه فارسی با اصل اثر یکسان است. اما بگذارید به نکته دیگری درباره خود داستان
اشارهکنم، به غیراز نوه پیرزن و خود او، شما باشخصیت پدربزرگ هم در این رمان
مواجه میشوید؛ هرچند که دیالوگهای بسیار کمی دارد.»
آنطور که میرمعزی میگوید این رمان برخوردار از زمینههای عمیق روانشناختی
و جامعهشناختی است، او ادامه میدهد:«این کتاب نهتنها از منظر ادبی، بلکه از
نگاه روانشناختی و جامعهشناختی هم کتاب قابل بحثی است. البته سایر نوشتههای
برونسکی هم اینگونه هستند. او در کتابهای خود جایگاه ویژهای برای زنان قائل است
و اغلب آنان را شخصیتهایی قوی نشان میدهد. حالا بماند که قصهپردازیاش نیز بهگونهای
است که میتواند مخاطب را تا پایان پای نوشتهاش نگه دارد.»
«بافته موی مادربزرگ» آخرین نوشته منتشرشده از «آلینا
برونسکی» است؛ جایی به نقل از نوه این پیرزن میخوانید:«آن لحظهای را که پدربزرگم
عاشق شد دقیقاً به خاطر دارم. بدیهی بود که مادربزرگ نباید چیزی میفهمید. او به
دلایلی بسیار بیاهمیتتر، مثلاً وقتی سر شام، وقتی خردهنان از دست پدربزرگ میریخت،
تهدید میکرد که او را میکشد.»
اما آنطور که در پشت جلد خود کتاب درباره برونسکی به مخاطبان آمده،
این نویسنده آلمانی بهعنوان استاد داستانسرایی طنزآمیز معرفیشده است، نویسندهای
که منتقدان او را در خلق شخصیتهای لجوج و دوستداشتنی متبحر میدانند. همچون
شخصیت مادربزرگ این رمان که به شکل افراط گونهای گرفتار حفاظت از نوهاش در برابر
تأثیرات مخرب دنیای جدید است. اما آنگونه که میرمعزی تأکید دارد شاید یکی از مهمترین
پیامهای این کتاب را بتوان بر حذر داشتن مخاطبان از قضاوت کردن عنوان کرد.