شرق: «درباره آن» عنوانِ کتاب جذابی است درباره ولادیمیر مایاکُفسکی، شاعر انقلابی که در ایران نیز شناختهشده است. این کتاب چنانکه در مقدمه خواندنی مترجمش آمده «نگاهی است به همکاری مایاکُفسکی (۱۸۹۳-۱۹۳۰) و آلِکساندر رُدچِنکو (۱۸۹۱-۱۹۵۶) و مهمترین لحظات دوستی این دو هنرمند که آرزو داشتند روزمرگی را از درون دگرگون کنند و برای آینده و به نام آینده مبارزه میکردند». مایاکُفسکی و رُدچِنکو سال ۱۹۲۰ به هم برمیخوردند، یکی شاعر فوتوریست انقلابی با سرنوشتی تراژیک و دیگری، نقاش، طراح و عکاس خارقالعاده که در زیر شیروانی صحنه تئاتر به دنیا آمده بود. «مایاکُفسکی هنوز به قدرت انقلاب و امکانِ ساختن دنیای نو و انسان جدید ایمانی آتشین داشت و هنوز حاضر نبود بپذیرد که شکست خورده و آرزوهای سربهفلکش به هیچ رسیده است. رُدچِنکو هم در همین راه مبارزه میکرد و از جوانی به جرگه معماران فرهنگ جدید پیوسته بود». اوایل دهه بیست در هنر آوانگارد شوروی، پدیده تازهای به نام «کتاب بصری» به وجود آمد. در پی اشتیاق به این پدیده بود که سال ۱۹۲۳ مجموعه «مایاکُفسکی لبخند میزند، مایاکُفسکی میخندد، مایاکُفسکی سربهسر میگذارد»، به طراحی رُدچِنکو توسط کروگ منتشر شد اما چنانکه یولتان سادیکُوا مینویسد، مهمترین ثمره این دوره، خاصترین و پیچیدهترین اثر مایاکُفسکی به نامِ «درباره آن» است که در همان سال منتشر شد: «منظومهای راجع به عشق و وفاداری، فروشکستنِ روزمرگی، اما در کل، راجع به شکست انقلاب. طراح این کتاب، آلِساندر رُدچِنکو بود. رُدچِنکو که هنوز به عکاسی رو نیاورده بود، از آبرام شترنبرگ، عکاس مشهور، کمک گرفت...». البته مترجم اشاره میکند که رُدچنکو تا آن موقع سه پلاکارد فوتومونتاژ برای فیلم «رزمناو پاتُیمکین» به کارگردانی سِرگِی اِیزنشتِین ساخته بود و قبل از آن هم، با ژیگا وِرتُف همکاری کرده بود. «طبیعی است که مایاکُفسکی که به هر چیز مدرن علاقه داشت، شیفته عکاسی نیز بود. ارزشی که شاعر برای این هنر قائل بود، از اولین مقالاتش درباره هنر و سینما بهخوبی پیداست. این است که پیشنهادات رُدچنکو بهشدت مورد استقبال او قرار گرفت». یازده فوتومونتاژ رُدچنکو برای «درباره آن» که هشت تای آنها وارد نسخه نهایی کتاب شده، کاملا هماهنگ با متن منظومه و سبک مایاکُفسکی هستند. مترجم، علاوه بر ترجمه این منظومه، خاطرات رُدچنکو از همکاریاش با مایاکُفسکی را نیز آورده، همراه با نمونههایی از کارهای مشترکشان. بعد از آن یادداشتی از لیلیا بریک ترجمه شده مربوط به ایامی که مایاکُفسکی در حال سرودنِ «درباره آن» بود، بهاضافه چند نامه هم بین شاعر و زن محبوبش ردوبدل شده است. چند مقاله هم درباره این اثر انتخاب و ترجمه شده که یکیشان به قلمِ زینُوی پاپِرتی مقالهای معروف است که «شاید بتواند در تعبیر این کابوس شاعرانه مفید باشد». مترجم در این مجموعه علاوهبر برگردانِ درخور از منظومه عجیبِ مایاکُفسکی، متنهایی فراهم آورده تا مخاطب را در درکِ این منظومه یاری کند.