گسترش فرهنگ و مطالعات: کتاب «در باب عقل پوپولیستی»، نوشتهی ارنستو لاکلائو، به همت نشر نیماژ به چاپ رسیده است. این کتاب بدون هیچ تردیدی اثری است بسیار اصیل از ارنستو لاکلائو که با تسلط تمام در راه کاوشی فلسفی و سیاسی قدم میگذارد و استادانه دریچههای ذهن ما را به سوی واقعیت سیادتطلبی و سازوکارهای سوسیالیستی میگشاید. در قالب مباحثاتی قابل تأمل از زبان او میشنویم که برساخت همسانیهای مردمی چگونه در کالبد کنشگران جمعی پدیدار میشود و با دنبال کردن تحلیلهای نظری او که از صدها منبع تجربی در زمینههای متعدد تاریخی و جغرافیایی و البته روانشناسی توده مایه گرفته است، قدمبهقدم در خوانش انتقادی ادبیات موجود در مورد پوپولیسم با او همراه میشویم. او رابطهی پوپولیسم را با دموکراسی و منطق بازنمایی پیش چشم ما قرار میدهد و رویکرد خود را از نگاه ژیژک، هارت، نگری و رانسیر متمایز میکند. این کتاب برای تمام کسانی که به پرسش همسانی سیاسی در جوامع کنونی علاقهمند هستند، یک منبع مطالعاتی اساسی است.
لاکلائو که یکی از بنیانگذاران مکتب تحلیل گفتمان اسکس در انگلستان است، در خلال تفاسیر منسجم در باب پوپولیسم چنان بر طبل استدلال میکوبد که آوای هشیاریبخش آن در فضای علوم اجتماعی و فلسفه همچنان طنینانداز است، چه او مجدانه کوشیده است تا با دور کردن پوپولیسم از زبان تلخ و سیاهنما، یا تحلیلهایی در حوزهی آسیبشناسی اجتماعی نشان دهد که این مفهوم بهواقع هستهی اصلی سیاست است، روشی است برای پرداختن به مطالبات، یعنی به آنچه یک موضوع و مباحثهی مشترک را میسازد و به یک همسانی مشترک راه مییابد.
قسمتی از کتاب در باب عقل پوپولیستی:
جامعهای که دولت رفاه را افق نهایی خود فرض کند جامعهای است که در آن تنها منطق ناهمسان همچون یک روش قانونی برساخت امر اجتماعی پذیرفته میشود. در این جامعه، که یک سازگان همواره در حال گسترش تصور میشود، هرگونه نیاز اجتماعی باید به گونهای ناهمسان برآورده شود و هیچ مبنایی برای خلق یک مرز درونی وجود نخواهد داشت. از آنجا که این جامعه قادر نخواهد بود خود را با هر چیز دیگری ناهمسان کند، پس نمیتواند به خود جامعیت ببخشد، نمیتواند یک مردم خلق کند. آنچه بهواقع رخ میدهد این است که موانع همسانشده در جریان تأسیس آن جامعه -حرص و طمع کارآفرینی خصوصی، رغبتهای ریشهدار و غیره- طرفداران خود را به همسانسازی دشمنان و بازگرداندن یک گفتمان تقسیم اجتماعی مبتنی بر منطقهای همارز وا میدارد. به این ترتیب سوژههای جمعه برساختهی پیرامون دفاع از دولت رفاه میتوانند پدیدار شوند. در مورد لیبرالیسم نو نیز میتوان همین را گفت: این نیز خود را همچون اکسیر جامعهای بیشکاف بروز میدهد -با این تفاوت که در این مورد، نیرنگ به دست بازار انجام میشود نه به دست دولت. نتیجه یکسان است: در یک مقطع مارگارت تاچر موانعی پیدا کرد، شروع کرد به نکوهش انگلهای امنیت اجتماعی و سایر موارد و درنهایت یکی از پرخاشیترین گفتمانهای تقسیم اجتماعی در تاریخ معاصر انگلیس را سر داد.
در عین حال از منظر منطقهای همارز، وضعیت به همین ترتیب است. همارزیها میتوانند ناهمسانیها را تضعیف کنند، اما بومیسازی نه. در وهلهی اول، روشن است که همارزی برای از بین بردن ناهمسانیها تلاش نمیکند.
در باب عقل پوپولیستی را علی ربیع ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۵۵ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۹۰ هزار تومان چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.