کد مطلب: ۲۵۴۰۳
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۰

مرگ زرین‌کوب

مرتضی میرحسینی

اعتماد: زرین‌کوب باور داشت: «انسان هر چه بیشتر با تاریخ آشنایی پیدا می‌کند ضعف‌ها و نقص‌های آن را هم بیشتر درک می‌کند. این افسانه‌گوی پیر از گذشته خویش کم آگهی دارد و خیلی زیاد از آنچه بدان آگهی دارد در خاطرش به دست فراموشی سپرده شده است! در بسیاری موارد به آنچه از او نمی‌پرسند پاسخ می‌دهد و درباره آنچه از او می‌پرسند خاموش می‌ماند.»
 اما می‌گفت برای کسی که تاریخ- را با تمام کاستی‌ها و نقایص آن - خوانده است و دید تاریخی دارد، همه چیز نسبی و تابعی از زمان و مکان به نظر می‌رسد و جهان را به سیاهی و سفیدی تقسیم نمی‌کند. البته که شرارت و تکبر و پستی هم هست و نیز خیر و نیکی، اما مرزی که اینها را از هم جدا و متفاوت می‌کند- جز در چند مورد خاص- نه ثابت و مطلق است و نه همیشه به درستی معلوم. درست می‌گفت. مثلا زمانی اکثریت حتی برخی از شریف‌ترین مردان، برده‌داری و مالکیت بر انسانی دیگر و بهره‌کشی از او را مجاز و طبیعی می‌دیدند، اما امروزه بیشتر مردم - حداقل به زبان- آن را زشت و نکوهیده می‌خوانند. یا مثلا زمانی شکار حیوانات- هرقدر درنده‌تر و خاص‌تر - نشان مردانگی و بی‌باکی بود، اما امروزه آن را دشمنی با طبیعت و بی‌مسوولیتی و خودخواهی تلقی می‌کنند یا مثلا هرمزد چهارم بعد از شکست سردارش بهرام چوبین در یکی از جنگ‌ها، برای او لباس زنانه و دوک نخ‌ریسی فرستاد و به این شیوه او را در جمع مردان دیگر تحقیر کرد، چون به نظرش هیچ توهین و تحقیری به اندازه تشبیه به «زن» آن «مرد» را آزرده و کوچک نمی‌کرد.
 می‌دانیم که امروزه چنین کارهایی توهین جنسیتی شناخته می‌شود. پس جهان تغییر می‌کند و بسیاری از معیارها و ارزش‌ها نیز اعتبارشان را از دست می‌دهند و معیارها و ارزش‌های تازه‌ای جای آنها را می‌گیرند. این یکی از صدها درسی بود که من، سال‌ها قبل که تازه جذب تاریخ شده بودم از زرین‌کوب آموختم. عبدالحسین زرین‌کوب که سال ۱۳۷۸ در چنین روزی در تهران از دنیا رفت، یکی از چند چهره شاخص فرهنگ کشور ما در قرن گذشته بود. مرور زندگی پربارش تکرار مکررات است و ضرورتی ندارد و نام بردن از آثار و نوشته‌هایش نیز- در یادداشتی کوتاه - ناممکن است. هم نویسنده و مترجم بود، هم پژوهشگر و استاد دانشگاه؛ هم ادبیات و شعر اروپایی را می‌شناخت و هم تاریخ اسلام نوشت؛ هم جنگ‌ها و کشورگشایی‌های شاهان ایران باستانی مثل کوروش و داریوش و شاپور را روایت کرد و هم زندگی شاعران بزرگ دوره اسلامی مثل حافظ و مولوی را از تاریکی بیرون کشید. در فهرست بلندبالای آثارش، چهار کتاب (مجموعه یادداشت) هم درباره اندیشه‌های شخصی‌اش دیده می‌شود که از میان آنها شاید «حکایت همچنان باقی» مهم‌ترین‌شان باشد. آنجا که در داستانی به همین نام، از زبان یکی از دو شخصیت می‌گوید: «طی این سال‌های طولانی من بیش از حد حرف زده‌ام. بیش از ضرورت هم کاغذ سیاه کرده‌ام. به این نکته اعتراف دارم و این اعتراف را بی‌آنکه بر زبان برانم در سکوت خود فاش می‌کنم.» و شاید با این پرسش - و پاسخ معلوم آن - کلنجار می‌رفت که آیا «با حرف و با کتاب، دنیایی را که نیازهای مادی‌اش دارد آن را درهم می‌شکند، می‌توان دگرگون کرد؟»

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST