شرق: «میدونم که داریم تلخترین لحظات تاریخ شیلی رو تجربه میکنیم، ولی ایمان دارم که خیلی زود روزهای خوب دوباره به این کشور برمیگردن. کشور جدیدی که مردانی آزاد اون رو میسازن. پاینده باد شیلی، پاینده باد خلق، پاینده باد طبقه کارگر. این کلام آخرین منه...». این آغاز نمایشنامهای است با نام «هتل پناهجویان» از کارمن اگیره که با ترجمه مازیار نیستانی در نشر مانیاهنر منتشر شده است. آنطورکه از همین چند سطر هم برمیآید، «هتل پناهجویان» نمایشنامهای است درباره شیلی پس از کودتای پینوشه و فجایع ناشی از آن. کودتای ژنرال آگوسته پینوشه در سال ۱۹۷۳ علیه سالوادور آلنده، رئیسجمهور قانونی و مارکسیست شیلی، تاکنون دستمایه آثار ادبی مختلفی قرار گرفته و در شعر و داستانهای زیادی روایت شده است. کارمن اگیره در «هتل پناهجویان» روایت خودش را در قالب نمایشنامه به دست داده است. کودتای پینوشه با دخالت و حمایت آمریکا صورت گرفت و این یکی از نمونههای آشکار سیاستهای فاجعهبار آمریکا در قبال کشورهای دیگر است. مورد آخر سیاستهای مداخلهجویانه آمریکا این روزها در وضعیت فاجعهبار افغانستان پیش چشم است اما این تنها یکی از نمونههای متعدد توحشی است که زاییده جهان سرمایهداری است. کارمن اگیره در روایتش نمونه شیلی را به تصویر درآورده و گوشههایی کمتردیدهشده از شیلی پس از کودتا را نشان داده است.
مترجم «هتل پناهجویان» در بخشی از مقدمهاش درباره این اثر نوشته: «هتل پناهجویان روایت آدمهایی است که بهناگهان مجبور به ترک وطن، خانواده، فرهنگ و زبانشان شدند؛ کسانی که فرصت این را داشتند تا جان خویش را بردارند و از مهلکه بگریزند. باوجوداین، کم نبودند پناهجویانی که در همین فرارها به انحای مختلف بینفس شدند. هرگز نباید پنداشت که فرار پناهجویان، از سر ترس یا یافتن امن عیشی دیگر بوده؛ بل چه بهتر است آن را نوعی ناچاری و بیدرکجایی تلقی کنیم. چه بسیارند مهاجرانی که در کشورشان به جنبشهای مقاومت پیوستند و جلوی رژیم مستبد نظامی ایستادگی کردند و آنگاه که جلای وطن کردند نیز همچنان با گروههای مدافع حقوق بشر به همکاری پرداختند و علیه استبداد پینوشه دست به روشنگری زدند». آنطورکه مترجم نوشته، کارمن اگیره خود از قربانیان و به عبارت بهتر از شاهدان کودتا و مصیبتهای برآمده از آن بوده است. او در زمان کودتا خردسال بوده اما بهدلیل اینکه والدینش از اعضای جنبش مقاومت علیه پینوشه بودند مجبور شده با آنها زادگاهش را ترک کند و به کانادا مهاجرت کند. او به نسلی از جامعه شیلی تعلق دارد که زندگیاش با تبعید و مسائل مربوط به آن همراه بوده و رد این تجربه در آثار مختلفش دیده میشود. او درباره سالهای نخست زندگیاش در تبعید نوشته: «چندباری که درمورد حوادث شیلی با بقیه صحبت کردیم، متهممان کردند که دروغگو و دیوانهایم... از زمانی که برای بعضی از همکلاسیهای سال دومم تعریف کردم که پدرخوانده و بعضی از اعضای خانوادهام از ورزشگاه ملی شیلی (که تبدیل به اردوگاهی مخوف و قتلگاه بزرگ مخالفان پینوشه شده بود) جان سالم به در بردند، آنها نامم را گذاشتند کارمن دیوانه؛ و اینگونه بود که یاد گرفتیم دیگر راجع به حوادث شیلی حرفی نزنیم».
تصویر امروزی مهاجران افغان که قربانی توحش افراطیگری از یکسو و سیاستهای کشورهای غربی از سوی دیگرند، شاید این پرسش را پیش بکشد که چرا آنها مسئولیت کشورشان را بر عهده نمیگیرند اما بخشی از پاسخ به این پرسش را میتوان در روایت اگیره در «هتل پناهجویان» یافت. گرچه این نمایشنامه مربوط به زمان و مکانی دیگر است اما وضعیت جنگ و تبعید در همهجا اشتراکاتی دارد که روایت ادبی بهتر از هر نوع روایت دیگری میتواند آنها را به تصویر درآورد. نیستانی در بخشی دیگر از مقدمهاش نوشته: «هتل پناهجویان به حقایق جهانی میپردازد که قربانیان و بازماندگان ظلم سیاسی همچنان در همهجا تجربه میکنند: ترور، آزار و شکنجه، دستگیری، تبعید، فرار و خستگی از فرار، ترس از شروع و یادگیری دوباره، و خیانت و عذاب گذشته؛ از اینکه آیا گیاه آدمی، بعد از جداشدن از خاک اجدادی و زمینههای تاریخی-فرهنگیاش میتواند همچنان زنده بماند و به رشد خود ادامه دهد؟».
اگیره این نمایشنامهاش را کمدی سیاهی نامیده که به وضعیت پناهجویان شیلیایی که در سال ۱۹۷۴ به ونکوور کانادا مهاجرت کردند و در مدرنترین هتل آنجا ساکن شدند، پرداخته است. تبعید، شکنجه، گناه و خیانت مضامین اصلی این نمایشنامهاند و به قول خود اگیره این روایتی است درباره عشق و قدرت التیامبخشش. «جعبه آبی»، «ماشه» و زندگینامه خودنوشتی با نام «یک چیز سرسخت» از دیگر آثار کارمن اگیره هستند.