کد مطلب: ۲۵۴۹۳
تاریخ انتشار: شنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۰

روایت یک فروپاشی

رؤیا صدر

یکی از کتابهای خوبی که ای نروزها خوانده‌ام کتاب ارزشمند:«انقلاب‌های۱۹۸۹  سقوط امپراتوری شوروی در اروپا» است که به قلم ویکتور شبشتین نوشته شده و جنبه‌های درس‌آموز فراوانی برای ما دارد.

 کتاب روایتی گیرا و روشنگر از یک فروپاشی است. فروپاشی امپراتوری شوروی؛ کشوری که بزرگ‌ترین زرادخانه هسته‌ای دنیا را داشت ولی اقتصاد ورشکسته‌اش توان تأمین مایحتاج اولیه مردمش را هم نداشت. کتاب در ابتدا نشان می‌دهد که چگونه چند دهه بلوف در مورد قدرت حکومت ایدئولوژیک، از درون بی‌معنا شدن شعارها به خاطر لفاظی‌های مستمر، مشروعیت زایی جعلی حکومت،عدم انعطاف، رواج چاپلوسی برای موفقیت در نظام حکومتی، سیاست‌های اشتباه اقتصادی و چند تصمیم اشتباه کلیدی، دست‌به‌دست هم دادند تا تحولی ناگزیر را در شوروی رقم بزنند، تحولی که میخائیل گورباچف با درک الزامات و شرایط زمانه با پروستاریکا و گلاسنوست زمینه‌ساز شکل‌گیری آن بود و دامنه‌اش کشورهای اقماری شوروی را هم دربر گرفت. نویسنده در مقام بیان این تحولات به‌طور مفصل به انفجار در نیروگاه اتمی چرنوبیل می‌پردازد، رخدادی که نقطه عطفی در سیاست‌های اصلاح‌طلبانه گورباچف بشمار می‌آید چراکه نشان می‌دهد وجود هم‌زمان ناکارآمدی، فساد، توهم توطئه، کتمان و دروغ باهدف فریب افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر واقعیت ماجرا، می‌تواند چه پیامدهای فاجعه‌باری برای یک سیستم حکومتی داشته باشد.

«ویکتور شبشتین» نویسنده کتاب (که خود اهل مجارستان است و روند فروپاشی را از نزدیک مشاهده کرده)، تجارب بی‌واسطه‌ی خود را از فروپاشی بلوک شرق با نقل‌قول‌هایی از شاهدان و اطلاعات آرشیوی سابقاً محرمانه شوروی و کشورهای اقماری‌اش همراه می‌کند و به روایت ماجرا از زبان زنان و مردان عادی و همچنین رهبران و سیاستمداران پرنفوذ دنیا می‌پردازد. او از نقش دولت ایالات‌متحده درروند اصلاحات در شوروی و اقمارش می‌گوید و نشان می‌دهد چگونه از بین رفتن «پرده آهنین»، باعث تسریع سقوط اتحاد جماهیر شوروی و امپراتوری آن در اروپای شرقی شد.

یکی از ویژگی‌های مهم این کتاب تاریخی، خوشخوانی، قابل فهم بودنش برای همه و جذابیتش در باره‌ی سال شگفت‌انگیز ۱۹۸۹ است. روایت درخشان «شبشتین»، در بخش‌هایی کوتاه شکل می‌گیرد و سرنوشت و سرگذشت کمونیسم و سوسیالیسم را در شوروی و کشورهای اقماری‌اش طی روایت‌های موازی دنبال می‌کند و پیش می‌برد تا نشان دهد که چگونه این کشورها قدم‌به‌قدم به تغییر نزدیک می‌شوند. هم‌زمان با شرح آنچه در روسیه گذشته، به لهستان سر می‌زند، به مبارزه مردم این کشور در قالب اتحادیه‌های کارگری می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه «مبارزه برای برخورداری از حق اندیشیدن» به یک مطالبه عمومی تبدیل شد و اعتراضات علیرغم پرونده‌سازی و پخش فیلم‌های جعلی رژیم علیه مخالفان قدم‌به‌قدم تا برگزاری انتخابات ادامه یافت و به فتح کرسی‌های نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری  توسط مخالفان و برکناری دیکتاتور لهستان توسط مقامات حزب انجامید. نویسنده هم‌زمان به مجارستان می‌رود و از روند مذاکره حکومت با مخالفان برای واگذاری تدریجی قدرت می‌گوید  و نشان می‌دهد که چگونه برچیدن سیم‌های مرزی میان مجارستان و اتریش زمینه‌ساز مهاجرت مردم اروپای شرقی به اروپای غربی شد و این مهاجرت‌ها درنهایت با ویرانی و فروریختن یک‌شبه دیوار برلین کامل شد تا نمادی از فروریختن فاصله میان بلوک شرق و غرب باشد.

 نویسنده در بیان و انعکاس آنچه در این کشورها گذشته از طنز کمک می‌گیرد. این طنز البته تنها در نگاه و تلقی و نوع نگارش نویسنده ریشه ندارد بلکه سیاستهای حاکمان با آمیزه‌ای از طنز همراه است؛ انگار طنز ژانری است که زندگی در این کشورها را معنا می‌کند، ژانری از نوع طنز تلخ که در سایه توهٌم حاکمان، عکس‌العمل‌های شتاب‌زده و دور از واقعیتشان و انکارهای پیاپی‌شان شکل می‌گیرد و در عمق جامعه جاری می‌شود. در کتاب می‌خوانیم چگونه چائوشسکو در رومانی حتی تدریس یوگا را هم با این تصور که یک عمل سیاسی برای تضعیف نظام کمونیستی است ممنوع کرده بود، برای نظارت بر ماشین‌های تحریر و دکمه‌های آن مقررات وضع کرده بود، همسرش که تحصیلات دبیرستانی را هم به‌پایان نرسانده بود همه‌کاره مجامع علمی و دانشگاهی شد، حکومت حتی درباره اعلام وضعیت آب‌وهوا نیز دروغ می‌گفت و درجه حرارت در رومانی هرگز در رسانه‌های رسمی زیر ده درجه اعلام نمی‌شد، چراکه در حرارت زیر ده درجه می‌بایستی دستگاه حرارت مرکزی ساختمان‌ها روشن شود و درنتیجه انرژی مصرف شود! و کشور از سوی مردم رومانی، «سوسیالیسم خانوادگی» لقب گرفته بود چون همه مسئولین،  فامیل چائوشسکو بودند! همچنین در آلمان شرقی (که برای هر ۶۳ نفر یک مأمور پلیس مخفی وجود داشت) فعالیت‌های اشتازی (پلیس مخفی)، قوانین نشر و سیاست‌های اقتصادی درهاله‌ای از طنز تلخ برخاسته از استیصال حاکمیت درحرکت بود و نقطه اوج این طنز تلخ آن‌جا بود که این کشور برخی از بودجه اقتصاد ورشکسته خود را از طریق فروش زندانیان سیاسی به آلمان غربی در قبال دریافت پول و یا کارتن موز و سایر اقلام موردنیاز تأمین می‌کرد؛ و یا اینکه دیکتاتور بلغارستان (ژیوکوف) برای انحراف افکار عمومی از بحران اقتصادی، مبارزه با اقلیت قومی (ترک‌تبار) را در دستور کار حکومت قرار داده بود.

طنز در این کشورها سویه دیگری نیز دارد و آن، طنز درخشانی است که مردم آن‌را بکار می‌گیرند که در سایه‌اش اندکی بیاسایند و ناملایمات را تاب بیاورند. برای مثال دردوره فرایند خشونت متمدنانه چکسلواکی بعد از بهار پراگ که در طی آن افراد مشکوک از دانشگاه و روزنامه و مدرسه پاک‌سازی می‌شوند، مبارزه با گروه‌های موسیقی پاپ و نویسندگان در دستور کار حکومت قرار می‌گیرد و عمل اعتراضی در این کشور با مقدار زیادی موسیقی، طنز، شوخی، خنده و اندکی پوچ‌گرایی همراه می‌شود.

«۱۹۸۹» نشان می‌دهد که چگونه سوسیالیسم در ابتدا وعده آزادی و مبارزه با فقرمی‌داد ولی درعمل به «سوسیالیسم واقعاً موجود» تبدیل شد که جز ایجاد فقر و محدودیت شهروندان چیز دیگری به ارمغان نیاورد و چگونه نظم آهنین و شیوه‌های پیچیده حکومت پلیسی و روش‌های سرکوب در شوروی و اقمارش در برابر موج حرکت روشنفکران، هنرمندان و مردم عادی گام‌به‌گام عقب نشست و به حاشیه رفت.  شبشتین آینه‌اش را داخل حکومت‌ها هم می‌برد، آنجا که تعارض منافع در حکومت ظاهراً یکدست این کشورها خود باعث رشد حرکت‌های اعتراضی می‌شود و این حرکت‌ها به درون حاکمیت نیز کشیده می‌شود. برای مثال در چکسلواکی اعتراضات از سوی بخشی از حاکمیت که تزلزل قدرت را می‌بینند هدایت و حمایت می‌شود و درنهایت این امر به انتقال مسالمت‌آمیز قدرت از رژیم به اپوزیسیون می‌انجامد.

هرکدام از کشورهای اقماری شوروی علیرغم وابستگی به شوروی ویژگی اقتصادی و فرهنگی خاص خودشان را دارند و سیستم حکومتی آن‌ها و بالطبع مواجهه‌شان با مخالفان باهم تفاوت‌هایی دارد. کتاب با زبانی شیرین و آمیخته با طنز این ویژگی‌ها را می‌کاود تا از خلال آن به بررسی روند تغییر تدریجی تغییر حکومت در کشورها برسد. درمجموع می‌توانیم از لابه‌لای این روایات دریابیم که رابطه روسیه با کشورهای امپراتوری اقماری‌اش چقدر شهروندان این کشورها را فرسود و چقدر مشکلات اقتصادی برای خودش و کشورهای اقماری‌اش ایجاد کرد و خیزش‌های مردمی پی‌درپی را باعث شد تا آنجا که در ابتدای سال ۱۹۸۹، شش کشور اروپایی، دولت دست‌نشانده‌ی حکومت شوروی بودند؛ اما در پایان همان سال، آن‌ها همگی استقلال ملی خود را اعلام و در مسیری برای رسیدن به دموکراسی حرکت کردند. کتاب نشان می‌دهد که چگونه انقلاب لهستان طی ۱۰ سال، آلمان شرقی طی ۱۰ هفته و چکسلواکی طی ۱۰ روز پیروز شد و قیام رومانی تنها طی چند ساعت در فاصله یک نطق تا فرار دیکتاتور این کشور رخ داد. شبشتین در این کتاب به ما نشان می‌دهد که چگونه مردان و زنان عادی می‌توانند جهان را عوض کنند.

کتاب ۱۹۸۹ با ترجمه بیژن اشتری در ۱۳۹۹ از سوی نشر ثالث منتشرشده است.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST