شرق: «بالاخره شرح ماجراجوییهای
شگفتآور ژوزف رولتبی را در اینجا آغاز میکنم و این برایم چندان خالی از شور و
هیجان نیست. تا به امروز، ژوزف تا به حدی سرسختانه با این کار مخالفت میکرد که از
انتشار گزارش غریبترین پرونده جنایی پانزده سال اخیر، داشتم به کلی مأیوس میشدم.
تا آنجا که حتی خیال میکردم عموم مردم هرگز به تمام حقیقت ماجرای حیرتآوری که با
عنوان اتاق زرد مشهور شد پی نخواهند برد. ماجرایی که بستری شد برای پدیدآمدن
رازهای بیشمار و صحنهای برای نمایش حوادث تلخ و غمانگیز و دوست جوان من، رازدار
و شاهد و کاشف آن». رمان «راز اتاق زرد» از گاستون لورو با این سطور آغاز میشود.
«راز اتاق زرد» رمانی کارآگاهی است که با ترجمه عباس
فقهی در نشر مانیاهنر منتشر شده است.
مترجم کتاب در مقدمه کتاب توضیحاتی مفید درباره رمان
کارآگاهی داده و به سابقه تاریخی شکلگیری این گونه ادبی پرداخته است. در این
مقدمه به نکاتی درخورتوجه و به شکل مختصر به سنت رمانهای پلیسی و جنایی پرداخته
شده است. در بخشی از مقدمه درباره رمان کارآگاهی
کلاسیک، آمده: «ایده پایهای رمان کارآگاهی کلاسیک، حقیقت بود؛ ایدهای کاملا
فلسفی، یعنی محصول کوشش و عملیات ذهن. بر همین اساس، پلیس تحقیقات خود را در مدلی
فلسفی طرح میریخت و به طور معکوس، توضیح ابژهای غیرعادی یعنی جرم را به فلسفه میسپرد.
رمانی که به حسب مکاتب استدلال، به طور کلی، استنتاج (فرانسوی) و استقرا (انگلیسی)- در دو گونه بازتولید میشد و نمونههای مشهوری از هرکدام
آفریده شد: در مکتب انگلیسی، کانن دویل شرلوک هلمز، استاد تفسیر نشانهها و
نابغه استقرار را به ما عرضه کرد. در مکتب فرانسوی: گابوریو، تاباره و لوسو. و
گاستون لورو، رولتبی را که با دایرهای میان لوب پیشانیاش، همیشه در طلب روش
درست استدلال است و صریحا با نظریه قطعیت روش استقرایی- نظریه نشانهشناسی
آنگلوساکسون- مخالفت میورزید».
گاستون لورو، حقوقدان و روزنامهنگاری که در داستاننویسی
به الگوی کلاسیک وفادار بود، در سال ۱۹۰۷ اواین رمان
کارآگاهی خود با نام «راز اتاق زرد» را منتشر کرد. آنطور
که مترجم توضیح داده، او در وادی رمان جنایی معاصر خود که تحت تأثیر روشهای پلیس
علمی است، گام برنمیدارد و در رمان او خبری از روشهای جرمیابی علمی نیست. لورو
رمان جنایی در سبک معمایی مینویسد و اتفاقا معماهایی بسیار پیچیده طرح میکند و
در طول روایت آنها را حل میکند؛ اما دغدغه یا اهمیت اصلی برای او و در آثارش نه
حل معما بلکه بیشتر «روش حل» معما و مسئله است. مترجم در توضیحاتش میگوید که لورو
روش فلسفی را در رمانش برمیگزیند. در ساختار رمان او جرم و جنایت بهعنوان سوژهای
برای کشف حقیقت و درعینحال در رویارویی با چالشهای اخلاقی است.
او در پی روش درست تفکر است و با تعریف فلسفی جرم سروکار
دارد: «در نظر گزارشگر، جرم نهتنها بهعنوان پدیدهای اجتماعی، بلکه با نگاه مطلقگرایانه
بیشتر عملی است که برخلاف اخلاق و عدالت باشد. او مقوله جرم را مانند سایر
نویسندگان همعصر خود - بهعنوان پدیدهای اجتماعی در قالب داستانهای عامهپسند-
طرح نمیکند. جنایت او در مکانی متروک و در انزوا اتفاق میافتد. او برخلاف اسلاف
و معاصرانش که گاه مقهور روشهای پلیس علمی جدید و اساسا علم جدید هستند، روش خود
را بر فلسفه بنا میکند. عنصر اصلی در تحقیق و پیجویی گزارشگر، کشف حقیقت است. او
فلسفی پیجویی میکند و با بهکارگیری ذهن به روش درست، استدلال میکند».
گاستون لورو نویسنده مهمی به شمار میرود و ژیل دولوز از
او بهعنوان نویسندهای یاد کرده که رمان جرم را به کمال رسانده است. در بخشی دیگر
از رمان «راز اتاق زرد» میخوانیم: «چندی بعد، رولتبی دفتر یادداشتش را به من داد.
دفترچهای که در آن پدیده راهروی رازآلود را همان شب، بعد از ماجرای اسرارآمیز به
تفصیل شرح داده بود. روزی که در کاخ گلاندیه به اتاق او رفتم، همه آنچه را شما
اکنون با جزئیات کامل میدانید، برایم تعریف کرد، همینطور از اینکه آن هفته را
چطور گذرانده بود و روزی به پاریس رفته و آنجا، چیزی که کمکی به او بکند، دستگیرش
نشده. واقعه راهروی رازآلود، شام بیستونهم اکتبر، شب سیام، اتفاق افتاده بود؛
یعنی سه روز پیش از بازگشت من به قصر. روز دوم نوامبر با تلگراف دوست جوانم به کاخ
گلاندیه احضار شدم و تپانچهها را با خودم به آنجا بردم. در اتاق رولتبی هستیم و
تازه صحبتش تمام شده. حین صحبت، بیوقفه انگشتش را روی شیشه محدب عینکی میکشید که
روی میز پایه مجسمه پیدا کرده بود...».