کد مطلب: ۲۷۸۲۲
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰

گریز از دانشگاه

دکتر فربد فدائی

اطلاعات: تربیت نیروهای متخصص برای اداره و پیشبرد امور کشور و پژوهش در زمینه‌های گوناگون، از کارکردهای دانشگاه‌ها در ایران است که به طور نسبی موفقیت‌آمیز بوده، اگرچه نقاط ضعف هم در این مورد داشته است. با گذر از جامعه ملوک‌الطوایفی به جامعه شهرنشین، به‌تدریج صعود در هرم اجتماعی با داشتن تحصیلات دانشگاهی مرتبط شد و برای عهده‌دارشدن برخی مشاغل، مهارت‌های عملی علاوه بر درسهای نظری ضرورت تام یافت که از جمله دانشکده‌های پزشکی، دندان‌پزشکی، داروسازی و فنی در این زمینه به برآوردن نیازهای جامعه مشغول بودند. دانشکده حقوق و علوم سیاسی هم امکان عهده‌دار شدن قضاوت و وکالت در دادگستری را فراهم می‌کرد که همراه با عضویت در دستگاه دیپلماسی، از مشاغل محترم و پرطرفدار بود؛ اما به‌تدریج داشتن مدرک دانشگاهی از هر نوع، به صورت یک الزام برای پیشرفت در دستگاه‌های عریض و طویل اداری کشور درآمد.

بی‌تردید دانشگاه تهران به عنوان مادر، مجمع فضلا و هنرمندان و دانشمندان بود که به عنوان هیأت‌های علمی فعالیت می‌کردند که در مورد دیگر دانشگاه‌های پرسابقه مانند تبریز، فردوسی مشهد، اصفهان و شیراز صدق می‌کرد؛ اما با گسترش بی‌ضابطه مؤسسات آموزش عالی که پس از انقلاب سرعت بیشتری هم گرفت، هدف اصلی دانشگاه یعنی آموزش و پژوهش کم‌رنگ شد و مدرک‌گرایی رواج یافت. البته از همان روزگار نیز هشدار داده می‌شد که دانشگاه و مدرک دانشگاهی همه چیز نیست و چه بسیار جوانان شایسته از مرد و زن که در کسوت پیشه‌ور و کارگر و کشاورز، افرادی موفق و راضی هستند؛ اما رفته رفته سودای دستیابی به مدرک‌های دانشگاهی و کارهای پشت میزنشینی بر ذهن جوانان چیره شد و پدران و مادران هم برای برآوردن ارضای نیابتی آرزوی خویش جهت ورود به دانشگاه، فرزندانشان را در این مسیر هدایت کردند که در این میان فرزند حتی اگر علاقه یا توان ورود به دانشگاه یا رشته خاصی را نداشت، باید خواست والدین را انجام می‌داد که به این ترتیب کلاس‌های کنکور و کابوس کنکور پدیدار شد که دیگر صحبت نیاز کشور یا توان و علاقه داوطلب مطرح نبود؛ مسابقه مرگ و زندگی بود!

چه بسیار جوانان که با شکست در کنکور، تلخکام شدند و آینده خود را با القائات نادرست تباه‌شده می‌دیدند و بسا جوانان که به این دلیل، دست به خودکشی زدند!

موضوع دیگری که پس از انقلاب روی داد، ورود چشمگیر دختران به عرصه آموزش‌های دانشگاهی بود. آنان به درس توجه بیشتری داشتند و اوقات افزون‌تری را به آن اختصاص می‌دادند و با مسائلی مانند خدمت نظام یا احیاناً عهده‌دار بودن مخارج خانه سروکار نداشتند؛ بنابراین ورودشان به دانشگاه رشد شتابنده‌ای پیدا کرد و از سوی دیگر، دگرگونی‌های ناشی از دوران گذار از جامعه سنتی به جامعه نوین، سبب افزایش سن ازدواج در دختران و باعث گرایش عمده آنان به تحصیلات دانشگاهی شد. برای بسیاری از دختران، رشته دانشگاهی اهمیت نداشت و صرف رفتن به دانشگاه برایشان مهم بود که در واقع دوران تعلیق تا زمان ازدواج محسوب می‌شد. این ظاهر مدرن و باطن سنتی، در همه جوامع در حال گذار وجود دارد و به مفهوم ایراد گرفتن به این دختران نیست، که تحت تأثیر وضعیت اجتماعی دوران خویش رفتار می‌کردند.

موضوع به گسترش روزافزون دوره‌های کارشناسی محدود نماند و دوره‌های کارشناسی ارشد و دکتری نیز بدون توجه به نبود نیاز و بازار کار، رشد سریعی پیدا کرد. به نظر می‌رسید که این گسترش مورد حمایت دولت‌های گوناگون بود و در واقع شیوه‌ای برای به تعویق انداختن ورود جوانان به بازار کاری بود که در اصل وجود نداشت. البته این مشکل خواه ناخواه چهره نمایاند و خیل عظیم فارغ‌التحصیلان مقاطع گوناگون، کاری متناسب با رشته تحصیلی خود نیافتند؛ زیرا اصولا ایجاد رشته‌های نو و مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری آنها بر مبنای نیاز جامعه نبود، بنابراین فارغ‌التحصیلان به کارهایی مشغول شدند که بدون گذراندن دوره‌های دانشگاهی نیز می‌توانستند آنها را دنبال کنند. این روزها مرتب صحبت از افرادی با مدارک تحصیلی دانشگاهی می‌شود که به مشاغل یدی مشغولند و یا برای اینکه بتوانند به عنوان کارگر غیر ماهر استخدام شوند، از عنوان کردن مدرک کارشناسی یا بالاتر خود می‌پرهیزند و به عنوان دیپلمه استخدام می‌شوند! اینها از عواملی است که سبب رویگردانی جوانان از دانشگاه می‌شود، به نحوی که به جز چند رشته معدود با آینده کاری مطلوب، صندلی سایر رشته‌های دانشگاهی خالی می‌ماند و این اتفاقی است که در کنکور سال جاری روی داد، یعنی 52درصد از داوطلبان مجاز به انتخاب رشته آزمون سراسری 1400، از انتخاب رشته منصرف شدند.

آیا علل دیگری هم برای این عدم اقبال به دانشگاه وجود دارد؟ بلی، وجود دارد! می‌گویند «آدم باهوش همه چیز را می‌داند»، اما «آدم زرنگ همه کس را می‌شناسد». زمانی‌که جوانان احساس کنند امکان یافتن کار یا پیشرفت اجتماعی، وابسته به داشتن «رابطه» است و نه دانش و تجربه، از درس‌خواندن دلسرد می‌شوند و به جستجوی رابط و دوست و آشنا و معّرف برمی‌آیند. گروه عظیمی از افرادی که مشاغل مهمی دارند، در زمینه کاری خود فاقد تخصص هستند و شاید دوستی و آشنایی باعث گماردن آنان به این مشاغل شده است و طبعاً این موضوع از چشم مردم پنهان نمی‌ماند و احساس رنجش و تبعیض ایجاد می‌کند.

اگر مردم دریابند افرادی صرفاً به دلیل وابستگی‌های خانوادگی یا آشنایی، به امکانات دست می‌یابند و به گنج بی‌رنج می‌رسند، در حالی که آنان با وجود تخصص و تجربه و تعهد کاری، محروم مانده‌اند، خود را مصداق این بیت خواهند دانست:

کیمیاگر ز غصه مُرده و رنج

ابله اندر خرابه یافته گنج!

و این موضوعی است که در کشور ما سابقه تاریخی دارد، کما اینکه حافظ می‌فرماید:

فلک به مردم نادان دهد زمام مُراد

تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس!

می‌گویند اسکندر گجسته چون بر لشکر ایران چیره شد، در باب اداره امور کشور وسیع و ثروتمند و با فرهنگی مانند ایران درماند و از خیزش سریع ایرانیان و راندن یونانیان در اندیشه شد؛ زیرا فرماندهان سپاه او و بزرگان مقدونیه و یونان تجربه و توان اداره چنین کشور پهناوری را نداشتند. موضوع را با ارسطو در میان گذاشت، گفت برای آنکه با خیزش ایرانیان روبرو نشوی، کارهای بزرگ را به افراد خُرد و کارهای کوچک را به افراد بزرگ بسپار، تا این مملکت روی آسایش و سربلندی نبیند. درباره صحت این روایت تردید است؛ اما در درستی استدلال آن تردید نیست. سعدی می‌فرماید:

به کارهای گران مرد کاردیده فرست

که شیر شرزه درآرد به زیر خمّ کمند

نبرد، پیش مصاف‌آزموده معلوم است

چنان‌که مسأله شرع پیش دانشمند

در طول تاریخ ما کسانی بوده‌اند که نقشی در عمل به توصیه ارسطو داشته‌اند. می‌گویند یک خان مغول به وزیرش گفت: «شنیده‌ام مستوفی‌گری شغل خوب و پردرآمدی است، یک حُکم مستوفی‌گری برای داماد من بنویس». وزیر درمانده گفت: «خان بزرگ، مستوفی باید سواد داشته باشد و داماد شما سواد ندارد.» خان گفت: «یک حُکم سواد هم برایش بنویس!»

واقعیت این است که ما از این «حُکم‌های سواد» کم ندیده‌ایم! فردی به ریاست و وکالت می‌رسد و سپس به فکر تحصیل می‌افتد تا بتواند از مزایای عنوان تحصیلی استفاده کند! او به‌سرعت مدارج کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکتری را حین ریاست و وکالت می‌گذراند و در همان حال این ضرب‌المثل را هم عملا باطل می‌کند که می‌گوید: «با یک دست نمی‌توان دو هندوانه برداشت».

جالب‌تر آنکه این افراد به‌سرعت عضو هیأت‌های علمی دانشگاه‌ها هم می‌شوند و هر زمان از ریاست معزول یا از وکالت محروم شوند، در برابر چشمان حیرت‌زده استادان قدیمی و دود چراغ‌خورده، به طرفه‌العینی به تدریس و پژوهش می‌پردازند. این که چنین تدریس و چنان پژوهشی چگونه می‌تواند باشد و چه نوع دانشجویانی را تربیت خواهند کرد، از چشم صاحبنظران پنهان نیست:

ذات نایافته از هستی‌بخش

کی تواند که شود هستی بخش؟

حرف درست را مولوی نورالله منیر وزیر آموزش طالبان به زبان آورد که گفت: «مدرک کارشناسی ارشد و دکتری در این کشور (افغانستان) دیگر ارزش ندارد، طالب‌ها چنین مدرکی ندارند، ولی با وجود این از همه بالاترند!» سعدی می‌فرماید:

اوفتاده است در جهان بسیار

بی‌تمیز، ارجمند و عاقل، خوار

و چنین است که نیمی از واجدان شرایط برای نام‌نویسی در دانشگاه‌ها ثبت‌نام نکرده‌اند.

اما در پرطرفدارترین رشته‌های دانشگاهی، یعنی در پزشکی وضع چگونه است؟ آنچه هست با آنچه باید باشد، فاصله دارد. افزایش خارج از اندازه پذیرش دانشجویان پزشکی بدون توجه به زیرساخت‌ها، سبب اُفت چشمگیر کیفی آموزش شده است. نسبت استاد به دانشجو و دستیار پایین است و سپردن آموزش پزشکی به وزارت بهداشت سبب غلبه وجه درمانی بر وجه آموزشی و پژوهشی شده است و دستیاران در حالی که آموزش کافی ندیده‌اند، بالاجبار به درمان بیماران می‌پردازند.

پژوهش به صورت یک کار اداری برای ارتقای درجه دانشگاهی درآمده است و بیشتر کارهای پژوهشی هم تکرار آن چیزی است که در کشورهای پیشرفته انجام شده است و عملا برای مردم ایران سودی ندارد.

شاید اکنون زمان برای انجام دو کار مهم در دانشگاه‌های ایران فرا رسیده باشد: اول، توقف رشد کمّی آموزش عالی و در مقابل، تمرکز بر رشد کیفی آموزش‌های دانشگاهی و دوم، انضمام آموزش پزشکی و تخصصی به سایر رشته‌های آموزشی دانشگاهی. به این ترتیب وزارت بهداشت (یا بهداری)، هم می‌تواند به کار اصلی خود یعنی پیشگیری، درمان و توان‌بخشی بیماران بپردازد.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST