کد مطلب: ۲۹۱۶۲
تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰

رهایی‌بخشی یا تاریخ‌زدگی

محسن آزموده

اعتماد: فیلسوفانی چون نیچه و فوکو، بلکه مورخان در هر زمانه‌ای به ما آموخته‌اند که جست‌وجوی ضرورت و قطعیت در تاریخ، آن‌طور که مثلا هگل در پی آن بود، آب در هاون کوبیدن است و کوششی نافرجام. تاریخ زنجیره‌ای از ضروریات قابل پیش‌بینی و تبیین‌پذیر نیست، بلکه تحقق توالی ناضرور و غیرقطعی از احتمالات است؛ «همنشین شدن هر کسی با هر کسی یا هر کسی با هر چیزی یا هر چیزی با هر چیزی در هر حالتی ممکن.» علی شمس این نکته را در نمایش صد دقیقه‌ای خود به خوبی نشان می‌دهد، احتمال آنکه بنیانگذار قاجاریه آنقدر هم که می‌گویند، سفاک و خونریز نباشد، یا کتابسوزان به آن شکلی رخ نداده باشد که در تاریخی سراسر آشوبناک و ملتهب روایت شده.
مورخان سخت‌گیر، شرطی‌های خلاف واقع
(Counterfactual conditional) در روایت و تحلیل تاریخی را مهمل و پوچ ارزیابی می‌کنند، گزاره‌هایی مثل اینکه «اگر یزدگرد توسط آسیابان و زنش کشته نمی‌شد» یا «اگر سلطان محمد خوارزمشاه بازرگانان مغول را نمی‌کشت» یا... هنر اما خود را تخته بند اسناد و مدارک و قطعیت‌های به وقوع پیوسته نمی‌کند، با تخیل آزاد سر و کار دارد و می‌تواند، بلکه حق خود می‌داند که احتمالات ممکن را به تصویر بکشد و از خلال آن، امکان‌های رهایی بخشی را آشکار سازد. اصلا اگر این آزادی در هنر نباشد و همه چیز در چارچوب جبر جبار رانکه‌ای «آن‌گونه که واقعا بوده»
(wie es eigentlich gewesen ist) تعین پذیرفته باشد، دیگر هنر به چه کار می‌آید؟ اثر دیدنی و جذاب علی شمس و همکارانش، مجموعه‌ای نامتقارن و به لحاظ زمانی نامتوالی از همین عدم تعین‌ها را در صحنه به نمایش می‌گذارد. تصویرهایی آشنا از تاریخی خونبار و گاه نفسگیر، مثل دقیقه شکنجه و قتل مستشارالدوله، منتها با چاشنی طنز و شوخی، همچون لحظه مرگ عطار و نجم‌الدین کبری. اما این رجوع به تاریخ و بازخوانی یا به تعبیر دقیق‌تر بازسازی لحظاتی از آن، چه فایده‌ای دارد؟ ما ملت تاریخ‌زده‌ای هستیم. در این شکی نیست. ربطی به ذات و سرشت پیشینی ما ندارد، هر قومی که از یک طرف پیشینه‌ای کهن داشته باشد و از طرف دیگر، اکنونی نابسامان، ناگزیر به گذشته گریز می‌زند و مدام از روزگار سپری شده و مجد و شکوه مضمحل شده قصه‌های ملال‌آور سر می‌دهد. این بازگشت هر روزه به تاریخ، به آقامحمدخان و لطفعلی خان و چنگیز خان، اسکندر و بزرگمهر و یزدگرد، نه برای تعلیل (علت‌یابی) وضعیت اکنون یا به تعبیر دقیق‌تر تبارشناسی لحظه حال که از قضا برای فراموشی اینک و اینجا و خودفراموشی در گذشته‌های موهوم صورت می‌گیرد. غرق شدن در توهمات «داشتم داشتم» و دل خوش کردن به اینکه بله، ما نیز روزگاری لحظه‌ای سالی قرنی هزاره‌ای، آری... .
علیه این شکل از تاریخ بازی و به تعبیر درست‌تر تاریخ‌زدگی، باید ایستاد و به نحو انتقادی و جدی با تاریخ رویارو شد. اینکه لحظه‌ها یا لمحه‌هایی از انبوه بی‌پایان تاریخی هزارتو را برگزینیم و به نحوی بازیگوشانه و دلبخواه، با آنها ور برویم، چنانکه اشاره شد، فی‌نفسه اشکالی ندارد و اساسا جوهر کار هنری، همین تخیل خلاق و چارچوب گریز است. منتها این شادخواری تاریخی، خود بیانگر آن است که چه کارکردی دارد. آیا هدف تلنگر زدن به مخاطب و تخریب باورهای غلط اوست یا به کار تثبیت کلیشه‌های دستمالی شده کمک می‌کند. تاریخ در اثر هنری، نمایش رهایی‌بخشی است که اگر جز این باشد، نه هنر می‌ماند نه تاریخ انتقادی.
از نظر نگارنده، در بیشتر لحظه‌های نمایش احتمالات، تاریخ‌ورزی در پی بیرون کشیدن امکان‌ها و احتمالات نهفته است، صدا دادن به آواهای خفه شده. نمایش در به تصویر کشیدن تداوم حیات فرهنگی به‌رغم ناملایمات سیاسی و اجتماعی موفق است، یعنی در القای اینکه آنچه در پی جنگ و غارت و آشوب و آتش‌سوزی، حتی به‌رغم کتابسوزان می‌ماند، فرهیختگی است، فرهنگی که از رهگذار صفحات مکتوب، نسل به نسل و سینه به سینه به حیات خود ادامه می‌دهد. اما در لحظه‌هایی معدود، پرحرفی و اسم‌پراکنی (Name-dropping) و تکرار کلیشه‌ها بیش از اندازه خودنمایی می‌کند و سر و صدا و هیاهو، مانع از تعمق بیشتر می‌شود، یعنی از تاریخ‌ورزی هنرمندانه به تاریخ‌زدگی عامیانه نزدیک می‌شویم. بر این اساس شاید بد نباشد بیشتر در این باره فکر کنیم که رجوع‌مان به تاریخ و بررسی احتمالات آن، با هر ابزار و مدیومی، در پی چیست؟ رهایی‌بخشی یا تاریخ‌زدگی.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST