انجمن مرغ مقلد: ناصرخسرو به همان اندازه که شاعر ویژهای بوده، تکافتاده هم بوده و از آن دست شاعرانی است که پس از خودش جریانی در ادامهاش شکل نمیگیرد. ناصرخسرو از حیث اندیشه و به لحاظ ایدئولوژیک به معنای واقعی در اقلیت بوده و مخالفان بسیاری در خراسان و عراق آن دوره داشته است. از اینرو است که او با کسانی در آن سوی خراسان و عراق یعنی با خلفای فاطمی مصر ارتباط میگیرد و در زمانهای که او در آن زندگی میکرده، انگار که آدم با سیارهای دیگر یا دستکم با آن سوی دنیا ارتباط گرفته است. نکته عجیب دیگر اینکه ناصرخسرو به تعبیر امروزی رهبری سیاسی هم بوده است آن هم در سن و سالی که آدمها معمولا بیش از هرچیز در پی آرامش و قرارند. سن و سالی از ناصرخسرو گذشته که او زندگی انقلابیاش را آغاز میکند و به روستایی در میان کوهها میرود و در آنجا دعوت به انقلاب میکند.
به همه این دلایل ناصرخسرو شاعری مهجور است که اندیشه و زبانی متفاوت از شاعران همدورهاش داشته است. او علاوه بر اینکه شاعری توانا بوده، نثری کمنظیر هم داشته و آثار منثورش از میراث ارزشمند نثر فارسی به شمار میرود. او به جز «سفرنامه»اش که به نثر است، آثاری دیگری در حکمت و الهیات نوشته و تعداد زیادی از واژهها و مفاهیم را برای اولینبار وارد زبان فارسی کرده است. او مترجم هم بوده و آثار به جا مانده از زکریای رازی را ترجمه کرده است. «سفرنامه»اش هم نثری موجز دارد و مشاهداتش را از شهرها و جاهای مختلف بیآنکه در قیدوبند انشاپردازی و مغلقنویسی باشد شرح داده است. با این حال «سفرنامه» او اثری هنرمندانه است که در آن هر آن چیزی که به درد خواننده میخورد آمده و زواید حذف شده است. این ویژگی نثر او طبیعتا به سابقه دبیری او برمیگردد. او خود در آغاز «سفرنامه» هم به نامش اشاره میکند و هم به سابقه دبیریاش: «چنین گوید ابومعینالدین ناصرخسرو القبادیانی المروزی تابالله عنه که من مردی دبیرپیشه بودم و از جمله متصرفان در اموال و اعمال سلطانی. و به کارهای دیوانی مشغول بودم و مدتی در آن شغل مباشرت نموده در میان اقران شهرتی یافته بودم.»
منابع:
- ناصرخسرو، محمد دهقانی، نشر نی.
- محمد دهقانی، شاعر فراموش شده.