اطلاعات: درماندگی آموخته شده، رفتاری است که به دنبال تحمل شکست و ناکامیهای مکرر و پیوستة فرد که فراتر از ارادة اوست، دیده میشود. فرد بر پایة تجربیات مکرر و ناخوشایند گذشته مانند فریبخوردن، توهین و تحقیر، آزار جسمی و جنسی، طرد، بیکاری و فقر به این نتیجه میرسد که هر چه تلاش کند، به جایی نمیرسد و تقدیر او ناکامی و شکست است. گویی این بیت سعدی زبان حال آنان است:
ز دنیا، بخش ما غمخوردن آمد
نشاید خورد الّا رزق مقسوم!
درماندگی آموختهشده نوعی یادگیری است که میکوشد تبیین کند چرا افراد ممکن است موقعیتهای منفی را بهرغم توانایی واضح خود در دگرگونکردن آنها، بپذیرند و منفعل باقی بمانند.
مارتین سلیگمن درماندگی آموختهشده را به صورت تجربی بررسی کرد. او روی دو گروه سگ در محوطهای بسته که با نردة کوتاهی به دو قسمت بخش شده بود، آزمایش کرد. به سگهای گروه اول شوک الکتریکی دردناک وارد میشد و آنها به عنوان واکنش، کارهای گوناگونی انجام میدادند: زوزه میکشیدند، بالا و پایین میجهیدند و برخی هم از نرده کوتاه وسط محوطه میپریدند و به سمت دیگر میرفتند که در آنجا از شوک خبری نبود و آسوده رفتار میکردند؛ اما سگهای گروه دوم که در موقعیت مشابهی قرار داشتند، چون از نرده میپریدند و به سمت دیگر میرفتند، در آنجا هم با شوک الکتریکی روبرو میشدند. این سگها هر کار میکردند و از اینسو به آن سو میپریدند، نمیتوانستند از شوک اجتناب کنند. سلیگمن دید سگهای گروه دوم پس از مدتی، دست از تلاش برداشتند و در گوشهای نشستند و فقط گاهی به علامت اعتراض یا احساس درد زوزهای میکشیدند. سلیگمن میگوید این حالت درماندگی و دست از تلاش شستن، قابل تعمیم به انسانهاست. اگر فردی به این نتیجه برسد که هر چقدر هم بکوشد، قادر به تغییر شرایط ناخوشایند نیست، دست از تلاش برمیدارد و در گوشهای مینشیند و فقط گاهبهگاه ناله و اعتراض و شکایت از روزگار میکند:
رضا به داده بده، وز جبین گره بگشا
که بر من و تو درِ اختیار نگشادهست
چنین شخصی گاه از یاد میبرد که خداوند به انسان عقل و اراده عطا کرده است تا بهترین وضعیت را برگزیند و در نیل به آن بکوشد. او گاه متوسل به دلیلتراشی برای توجیه انفعال خود میشود و میگوید:
دهندهای که به گُل نکهت و به گِل جان داد
به هر کس آنچه سزا بود، حکمتش آن داد
در این مقاسمهاش نیز بود مصلحتی
که مسکنت به گدا، سلطنت به سلطان داد
به این ترتیب است که گاه شعر نیز به عنوان یک سازوکار دفاعی روانی در خدمت توجیه انفعال و رفع اضطراب فرد منفعل، و ابزاری برای حفظ وضع موجود درمیآید.