کد مطلب: ۲۹۹۰۵
تاریخ انتشار: شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۱

امان از شهر بی‌خنده!

مینا مدیری

ایران:   همـه مـا بارها خنـدیـده‌ایـم از جوک‌هایی که مردم عادی برای اتفاق‌های تلخ و شیرین روزمره ساخته‌اند. لازم نیست که طنزپرداز حرفه‌ای باشی تا بتوانی با مسائل زندگی روزمره، طنازانه برخورد کنی؛ گویی همین که «ایرانی» باشی کافی است تا نگاه طنازانه را به ارث ببری! شاید آخرین باری که این روحیه شوخ‌طبعی‌مان را به رخ کشیدیم مواجه‌مان با افزایش قیمت اقلامی چون مرغ و تخم‌مرغ و روغن بود که با حجم قابل توجهی از شوخی و طنزهای خلاقانه مواجه شدیم. به گواهی جامعه‌شناسان و تحلیلگران اجتماعی، شوخ‌طبعی و مواجهه طنازانه با پدیده‌ها در فرهنگ ایرانیان بسامد بالایی دارد؛ «هم دامنه و بسامد طنزپردازی در ایران زیاد است و هم پیچیدگی و غنای معنایی‌اش.  و این امر بدان خاطر است که تمدنی دیرینه  با بایگانی فرهنگی بسیار غنی و تجربه تاریخی جمعی چشمگیری داریم که راه و چاه رویارویی با تنش‌ها را تا حدودی یادمان داده است.» این تحلیل دکتر شروین وکیلی، جامعه‌شناس، از نگاه طنازانه ایرانیان است. او که کتاب «جامعه‌شناسی جوک و خنده» را  در کارنامه علمی خود دارد در گفت‌وگو با ما، از «کارکرد طنز و شوخی در جامعه ایرانی» می‌گوید و «مرزهای طنز و طنازی» را برایمان ترسیم می‌کند.

 جناب دکتر وکیلی، چرا مردم طنز می‌گویند و شوخی می‌کنند؟

درباره کارکردهای شوخی و طنز بحث‌های فراوانی شده است. دو چیز را در این مورد می‌دانیم که به بحث‌مان مربوط می‌شود، یکی اینکه شوخی و طنزپردازی راهی برای مقابله با تنش‌های شخصی است، یعنی شیوه‌ای است که شرایط بحرانی و خطرناک را به شکلی خلاقانه رمزگذاری می‌کند، امکان فاصله‌گیری و چاره‌اندیشی درباره‌اش را به دست می‌دهد.  بنابراین به لحاظ روانشناختی سودمند و سازنده و نیروبخش است. دومین نکته آنکه، طنز و شوخی یک حائل مهم نمادین در برابر ظهور تنش‌های بینافردی است، یعنی کشمکش و دشمنی و کینه را کاهش می‌دهد و مهر و همبستگی گروهی را افزون می‌کند. بنابراین طنز و شوخی اصولاً پدیداری سودمند و بسیار کارآمد است برای شرایط بحرانی.
قبول دارید مردم ایران طناز هستند و اغلب با مسائل شوخ‌طبعانه برخورد می‌کنند؟
این حرف کاملاً درست است. هم دامنه و بسامد طنزپردازی در ایران زیاد است و هم پیچیدگی و غنای معنایی‌اش، یعنی اگر آمار بگیرید، هم شوخی‌های پرشمارتری را در واحد زمان از مردمی ناهمسان می‌شنوید و هم این شوخی‌ها به لحاظ پیچیدگی مکانیسم خنداندن و محتوای معنایی که حمل می‌کنند چشمگیر و جالب توجه است. این شاخص‌ها را اگر بین کشورهای مختلف مقایسه کنید ایرانیان امتیازی بالا به دست می‌آورند.
مگر در این مورد پژوهشی مقایسه‌ای انجام شده است؟
چند مقاله خوب در این مورد وجود دارد، اما اصولاً طنز و شوخی موضوعی نوپا در مطالعات جامعه‌شناسانه و مردم‌شناسانه است. درباره بحث مربوط به پیچیدگی معنایی جوک‌های ایرانی البته خودم سال‌ها پیش پژوهشی انجام داده‌ام که در کتاب «جامعه‌شناسی جوک و خنده» منتشر شده و روی کانال تلگرامم در دسترس عموم است.
اینکه مردم با برخی مسائلی آزاردهنده یا تهدیدکننده هم شوخی کنند، به لحاظ جامعه‌شناختی آسیب‌زا نیست؟ شما منتقد چنین شوخی‌هایی نیستید؟
نکته همینجا است. اصولاً با همین مسائل باید شوخی کرد. طنزها و شوخی‌ها در هر جامعه‌ای بر همین «نقاط داغ» متمرکز می‌شوند. در ایران پیچیدگی شوخی‌ها و رواج زیادشان بدان خاطر است که تمدنی دیرینه، با بایگانی فرهنگی بسیار غنی و تجربه تاریخی جمعی چشمگیری داریم که راه و چاه رویارویی با تنش‌ها را تا حدودی یادمان داده است.
مردم ایران این همه طنز می‌گویند و شوخی می‌کنند، اما از طرف دیگر، با آمارهایی مواجه هستیم که می‌گویند جزو کشورهای ناشاد هستیم و شمار بیماری‌های روحی و افسردگی در جامعه ما تقریباً قابل توجه است. شما به عنوان جامعه‌شناس، این تضاد را چطور تحلیل می‌کنید؟
به نظرم اینها دو روند همگرا هستند. در شرایطی که جامعه در سامان برخی از امور با چالش روبه‌رو است و در برخی زمینه‌ها ناکارآمدی وجود دارد، طبعاً با درهم شکستن افراد سر و کار داریم. این موقعیت در آنان که نیرومندتر است واکنشی از جنس شوخی و خنده ایجاد می‌کند، که اثری التیام‌بخش برای کل سیستم دارد و بسیار گرانقدر است. لایه‌هایی از جامعه هم طبعاً قربانی این شرایط می‌شوند و آمار بالای آسیب‌های اجتماعی یا بیماری‌های روانی در کشورمان پیامد همین موضوع است. اینها در اصل دو روی یک سکه است.
این را گهگاه می‌شنویم که «با فلان موضوع شوخی نکنید» یا مثلاً «وضعیت معیشتی امری جدی است، درباره‌اش با طنز حرف نزنید» نظر شما در این مورد چیست؟ آیا طنزپردازی حد و مرزی مشخص دارد و با برخی امور نباید شوخی کرد؟
خندیدن به مسائل یکی از رایج‌ترین راه‌های درست رویارویی با آنها است و تلاش برای جلوگیری از خندیدن یکی از عجیب‌ترین راه‌های نادرست.
اما از جنبه‌ای دیگر، پاسخ شما تا حدودی به این پرسش برمی‌گردد که منظورتان از «طنز» چه باشد و در چه چهارچوبی به موضوع بنگرید. اگر از افراد عبوس گریانی باشید که خندیدن را نوعی گناه می‌دانند و شوخی کردن را رفتاری سطح پایین و مسخره‌بازی به حساب می‌آورند، آن وقت اصولاً طنزپردازی امری مشکوک و گناه‌آلود جلوه می‌کند که باید در حریمی مشخص محدودش کرد و دورش را حصار کشید. اگر رفتار طنازانه را یکی از رفتارهای نمادین و پیچیده در گونه آدمیزاد در نظر بگیرید و همچون پدیده‌ای عینی و علمی به آن نگاه کنید و از روانشناسی و جامعه‌شناسی خندیدن و خنداندن بپرسید، موضوع فرق می‌کند و دیگر با چیزی ملموس و عینی سر و کار دارید که تسلیم فرمان‌ها و دستورها نمی‌شود و سیستمی تکاملی است که مسیر خاص خود را طی می‌کند.
شما به این شیوه از «شماتت طنز» چگونه می‌نگرید؟
من از زاویه دوم و همچون موضوعی علمی به طنز می‌نگرم. به همین خاطر شوخی و طنز به نظرم رده‌بندی اخلاقی ندارد و به سادگی بر اساس طیف «خنده‌دار» یا «لوس» رده‌بندی می‌شود، یعنی بسته به اینکه طنز با موضوعش تناسب داشته یا نداشته باشد، به دل می‌نشیند یا نمی‌نشیند و موفق یا ناموفق از آب درمی‌آید و مخاطب، آن را زیرکانه و دلپذیر یا زمخت و توهین‌آمیز قلمداد می‌کند. انتخابی طبیعی هم در این بین فعال است و آنچه نازیبا باشد و دلنشین نباشد مخاطبی پیدا نمی‌کند و خود به خود حذف می‌شود.
چه معیارهایی می‌توان برای طنزها و شوخی‌های خوب برشمرد؛ همان‌هایی که شما با صفت متناسب و دلنشین و موفق از آن یاد کردید؟
از چندین شاخص می‌توان اسم برد؛ یکی آن است که طنز و شوخی خوب، از ریشخند و مسخره‌بازی عاری است، یعنی شوخی‌ای که با حمله شخصی، دستمایه قرار دادن ضعفی فردی یا انگیزه‌ای دشمنانه همراه باشد، اغلب به سرعت تشخیص داده شده و همچون حمله‌ای شخصی یا حرفی کینه‌توزانه طرد می‌شود. به همین خاطر، آدم‌هایی که عصبانی و کینه‌ای هستند اغلب روحیه طنز ندارند و شوخی‌هایشان به دل نمی‌نشیند. دومین شاخص تناسب است، یعنی دنیای بدیلی که در طنز وانمود می‌شود با اصل مسأله و تنشی که موضوع اصلی است، به درستی پیوند بخورد. اگر درباره موضوعی شوخی‌ای بکنیم که به موضوعی دیگر بازمی‌گردد، یا ارتباطش با مسأله سرراست نیست، به دل نمی‌نشیند.
یک نکته دیگر، ریزبینانه بودن و نکته‌سنجی نهفته در شوخی و طنز است و این هم عامل تعیین‌کننده‌ای است. در سطحی دیگر، اگر شوخی و طنزی به تابوهای اجتماعی اشاره کند، اما ادب را رعایت کند، موفقیتی بیشتر از شوخی مشابه ولی رکیک پیدا خواهد کرد. خلاصه آنکه، شوخی باید پیامی را با سطحی خاص از پیچیدگی برساند؛ نه آنقدر پیچیده که دریافت اش طولانی و دشوار باشد و نه آنقدر ساده که لوس و بی‌نمک به نظر برسد.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST