ایران: ۱. در مورد او که
رنج هجران کشید ولی وفا نمود، بگذارید از اول سخن آخر را بگویم که استاد فقید،
دانشمند فقیه و ادیب فرزانه مرحوم پروفسور احمد مهدوی دامغانی، در زمینه عنوان آیتاللهی
در حقیقت همه چیز داشت، جز عمامهای که دیگر آیات دارند.
او، فرزند دانشمندی معظم و ادیبی توانا است؛ فرزند ادیبی
یگانه، به نام آقا شیخ کاظم دامغانی. پدر و فرزند هر دو مجتهدانی در عین شهرت غریب
و ناشناس هستند. این پدر و فرزند دو گوهر مکنون در حوزه علمیه مشهد بودند که از صد
سال پیش تا امروز، بزرگترین عالمان فقیه و فلاسفه اسلامی و ادیبان و شاعران نامآور
را تربیت کردهاند.
پدر، شیخ کاظم مهدوی دامغانی از شاگردان ادیب
نیشابوری اول و فقیه و مدرسی بزرگ بود و فرزندانش نیز اینگونه بودند و اکثر
کسانی که امروز در کشور مرجع تقلید هستند یا در شرف مرجعیت هستند، از شاگردان
مرحوم آیتالله شیخ کاظم دامغانی قدس سره میباشند.
اما فرزند ارشد، استاد احمد مهدوی دامغانی، هم در ادبیات
عرب نابغه بود و هم در این زمینه میتوان گفت اجتهاد میکرد و هم میتوان گفت از
ادیب نیشابوری چیزی کم نداشت. او در ادبیات فارسی مرجع و سرآمد بود و در فقاهتِ وی
همینقدر بدانیم که «هممباحثه» و «همدرس» مراجع عظیمالشأنی همچون آیات عظام سید
علی سیستانی و سید موسی شبیری زنجانی دامت برکاتهم بود.
از این منظر اگر به «حوزه علمیه خراسان» نگاه کنیم از
حیث تعداد زیادی از رجال بزرگ علمی و ارزشمند که تربیت کرده است، بر حوزه قم، متقدم
بوده است. در تاریخ معاصر، خراسان مرکز ادیبان، فقیهان و اصولیین بود و اگر امروز
قم و نجف درخشش علمی دارند، نباید نقش خراسان را در این درخشش فراموش کنیم.
نسل جدید و طلاب حوزه و دانشگاهیان ما، از آشیخ
کاظم دامغانی ادیب و فقیه بزرگ و مقامات علمی فرزندانش پروفسور احمد و شیخ محمدرضا
مهدوی دامغانی که مجتهد هستند و دو فرزند دانشورش محمود و حسین و نوههای دانشمند
این خاندان عالمپرور مثل بانو دکتر فریده دامغانی بیاطلاع اگر نباشند بسیار کماطلاع
هستند و این گُسست نسل از مفاخر علمی، تحسّر و غمی در زمانه ما است. هر کدام از این
افراد، بیمبالغه یک رکن از ارکان علمی کشور هستند.
۲. دکتر احمد مهدوی
دامغانی بحق از نوابغی است که هم در فقه و اصول مجتهد است و هم در ادبیات فارس و
عرب و هم در فلسفه. فصل مهم زندگی وی این است که ایشان در دانشگاه هاروارد، بسیار
منشأ اثر بود و در تألیف دایرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز نقش مهمی داشت و چراغی فروزان
و صدایی بلیغ برای فرهنگ و مکتب اهلبیت علیهالسلام در دانشگاهها و مراکز علمی و
آکادمیک جهان غرب بود.
در اسلام، عالمان حقیقی در همه علوم منزلت دارند و یک
عالم پزشک با علم پزشکی خود، سلامت بشر را حفظ میکند و تمام کسانی که دارای علم
مهندسی و معماری هستند، بشریت را از گزند طبیعت نجات میدهند. همه رشتههای علوم
از نظر اسلام همین وضعیت را دارند؛ ولی در حفظ جسم انسان.
اما در «علم الادیان» حفظ و نگهداری روح و معنویت انسان
مورد توجه است و چون بشریت مقصدی بالاتر از زندگی مادی دارد، انبیا و عالمان
ربّانی، انسان را به خلیفه خدا بودن و ارزش معنوی دعوت میکنند. استاد مهدوی
دامغانی، عالمی ربانی بود که نسبت به این رسالت الهی تا آخر عمر با برکتشان وفادار
ماندند؛ بیان بلیغ، گفتار سدید، قول معروف و قلم قوی و امین او در خلق آثار
ارزنده، بسیار اعجابآور و تحسینبرانگیز است.
استاد فقید به زبانهای فارسی و عربی و فرانسه تسلط
داشت. سالیان دراز در دانشگاه تهران و مؤسسههای فرهنگی ایران و بعد از انقلاب
اسلامی در دانشگاههای مادرید و پنسیلوانیا و هاروارد و در انجمنهای گسترش زبان فارسی
در امریکا، دوستداران زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایران را با بیان گویا و قلم
شیوا و توصیف معارف اسلامی و با سخنرانیهای مذهبی در مجالس، شیعیان و تمامی محبان
آلالله را راهنمایی و ارشاد فرموده است.
حافظه شگفتانگیز وی و سرعت انتقال مفاهیم، او را
همتای یک دایرةالمعارف زنده و جوشانِ فرهنگ ایران قرار داده بود. او به گستره شعر
سنتی فارسی اشراف داشت و رویدادهای بارز در ایام دور را مانند وقایع امروز به یاد
میآورد و در عرصه خاطرات و فرهنگ نیز آثار ارزشمند به قلم روان و خط خوش مینوشت
و با حلاوتی که در بیان داشت، دقایق و ظرایف گفتوگوها را با نکتهسنجی و شیرینی
توصیف میکرد.
دکتر مهدوی دامغانی اغلب ریشه لغات مهجور را خوب میشناخت
و گره از بسیاری از شعرها و متون پیچیده باز میکرد و تواردها و تداعیها را تبیین
مینمود؛ بهعنوان مثال میتوانست بیدرنگ شاهد بیاورد که فلان بیت فردوسی یا سعدی
را در دوران جاهلیت چه کسانی در چه شعرهایی در ذهن پرورده بودند.
یکی دیگر از هنرهای ویژه استاد مهدوی دامغانی، شناسایی
دقیق مردم و فرهنگ نواحی ایران است، یعنی او در حافظه وسیعش گنجینهای از «علم
انساب» داشت که قاطبه نامداران ایرانی را خوب میشناخت، بخصوص هر صاحبنامی را میتوانست
خلقالساعه توصیف کند. در «علم رجال» بیبدیل بود و
کمتر استادی دیده شده که بزرگان علم و ادب و فرهنگ و دین ایران را در صد سال گذشته
چنین به دقت شناسایی کرده باشند.
۳. برای جوانان
امروز درسآموز است و باید یادآور شویم که استاد مهدوی دامغانی در دوران جوانی،
تحصیلات حوزوی را تا مرحله اجتهاد و تحصیلات دانشگاهی را تا مرحله دکترای ادبیات
فارسی طی کردند و در ادبیات عرب نیز سرآمد شدند و پس از آن، پنجاه سال به افاضه و
تحقیق و تدریس و نگارش کتب و مقالات گرانسنگ همت گماشتند و به فرهنگ ایران و اسلام
خدمت ممتاز و برجسته کردند.
اینجانب در دو دهه اخیر بارها توفیق دیدار توأم با
کسب فیض و انجام برخی فرامین علمی و خدماتی ناچیز برای آن استاد گرانقدر را داشتم
و از نزدیک شاهد احساسات و عواطف عمیق وی نسبت به حضرت علی ابن موسی الرضا علیهالسلام
و حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها بودم. اما با این حال، در برآورده شدن یگانه
آرزوی وی در زمینهسازی سفرش به ایران و تشّرفش به زیارت آن بزرگواران، با وجود
تلاش بسیار، موفق نبودم.
اما در آرزوی دیگرش؛ یعنی، انتقال گنجینه کتابخانه شخصی
و کمنظیر هشت هزار جلدی وی، از منزل شخصی در فیلادلفیا به کتابخانه بزرگ دانشگاه
بینالمللی جرج واشنگتن و افتتاح آن بهعنوان مجموعهای مستقل برای مطالعات
اسلامی، توفیق حاصل شد و کتابهایی که طی هفتاد سال از نمایشگاهها و ناشران جهان
با هزینه شخصی ایشان گردآوری شده بود، بهعنوان یادگار و میراث آن دانشمند بزرگ و
تحت نام او با عنایت استادان خدوم آقایان حاج سید جواد شهرستانی و دکتر سید حسین
نصر و دکتر محمد فغفوری و دکتر حمید احمدیان یزدی این امر محقق شد و یکی از بزرگترین
دلنگرانیهای او در آخر عمر برای حفظ و بهرهبرداری مفید پژوهشگران علوم اسلامی از
این گنجینه کم نظیر اسلامی - شیعی مرتفع گردید.
جامعه شیعه و مراکز و مساجد شیعه در دیار غرب، تا
بازپسین ایام عمر با برکت آن مرحوم، از فیض دانش و ادبیات و احاطه عمیق او بر علوم
و معارف اسلامی برخوردار و بهرهمند بودند و متواضعانه در پذیرش دعوت به سخنرانی
در مجالس دینی، به رسالت تبلیغ معارف قرآن و اهل بیت(ع) و فرهنگ سید الشهدا(ع)
اهتمام داشت.
بارها توفیق دیدار توأم با کسب فیض و انجام برخی فرامین
علمی و خدماتی ناچیز برای آن استاد گرانقدر را داشتم اما در برآورده شدن یگانه
آرزوی وی در زمینهسازی سفرش به ایران و تشّرفش به زیارت آن بزرگواران، علیرغم
تلاش بسیار، موفق نبودم. اما در آرزوی دیگرش؛ یعنی، انتقال گنجینه کتابخانه شخصی و
کمنظیر هشت هزار جلدی وی، از منزل شخصی در فیلادلفیا به کتابخانه بزرگ دانشگاه
بینالمللی جرج واشنگتن و افتتاح آن به عنوان مجموعهای مستقل برای مطالعات
اسلامی، توفیق حاصل شد و کتابهایی که طی هفتاد سال از نمایشگاهها و ناشرین جهان
با هزینه شخصی ایشان گردآوری شده بود، به عنوان یادگار و میراث آن دانشمند بزرگ و
تحت نام او با عنایت اساتید خدوم آقایان حاج سید جواد شهرستانی و دکتر سید حسین
نصر و دکتر محمد فغفوری و دکتر حمید احمدیان یزدی منتقل،و این امر محقق شد
روحش شاد و یادش ماندگار باد
تغمدهالله برحمته الواسعه مع خاصة اولیائه. و هنیئاَ له
قرب مولانا علی ابن موسی الرضا المرتضی علیه و علی آبائه آلاف تحیة والثناء