کد مطلب: ۳۴۳
تاریخ انتشار: یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹

«واژگان مشترک فرهنگ ایران و هند در شاهنامه»

آناهید خزیر:  «در شاهنامه از جنگی سخن به میان آمده است که میان ساسانیان و کوشانیان اتفاق افتاده بود. کوشانی‌ها اصلا چینی بودند و سپس در هند ماندگار شدند. آن‌ها جایی در نزدیک تاج محل کنونی را پایتخت خود قرار دادند. بیست درصد مردم آن ناحیه «جت» بودند. واژه «جت» در شاهنامه هم آمده است و به معنای مرد جسور است. کوشانی‌ها به دین بودایی گرویدند و این دین را به طرف ورارود و شهر بخارا بردند.

آن‌چه بازگو شد بخشی از سخنان پروفسور یونس جعفری استاد دانشگاه هند بود که  در حضور استادان زبان‌فارسی غیرایرانی در شهرکتاب مرکزی در روز بزرگداشت فردوسی بیان کرد. در این نشست دو تن از استادان زبان و ادبیات فارسی هند و تاجیکستان، درباره‌ی شاهنامه، بزرگداشت جایگاه فردوسی و آفرینش از نظر فردوسی سخن گفتند.

 پروفسور یونس جعفری استاد دانشگاه هند در ادامه‌ی سخنانش افزود: اصل واژه بخارا، «وهارا» است. آن‌جا معبدی بودایی بوده است. واژه‌ی قند در نام شهر«سمرقند» هم واژه‌ای سانسکریتی است. به هر حال جنگ میان کوشانی‌ها و ساسانیان با پیروزی شاه ساسانی به پایان رسید. یکی دیگر از واژه‌هایی که بسیاری گمان می‌کنند که عربی است، واژه «ضحاک» است. این واژه هندی است و اصل آن «داهاک» است. هندی‌ها به کسانی که مرده می‌سوزاندند، دهاک می‌گفتند. «پلنگ» واژه دیگری است که از زبان سانسکریت وارد زبان فارسی شده است. این واژه با «پلنگ» که نام حیوانی است، فرق دارد. «پلنگ» سانسکریتی، به معنای دراز کشیدن است و اصل آن «پرهنگ» است.

آشنایی روان و اندیشه ایرانی‌تباران با شاهنامه فردوسی

سپس عبدالواحد شمال‌اف رییس پژوهشگاه فلسفه فرهنگستان علوم تاجیکستان درباره آفرینش از نظر فردوسی سخن گفت، وی افزود: در حدود هزار و سی سال از پایان یافتن اثر بی زوال فردوسی؛ شاهنامه، سپری می‌شود. هر فرد ایرانی‌تبار، از ابتدای آموزش و یادگیری، شاهنامه را می‌خواند و روان و اندیشه خود را با این کتاب آشنایی می‌دهد. سالیان بسیاری است که هم در اروپا و هم در کشورهای شرق، گام‌های استواری برای شناخت شاهنامه برداشته می‌شود. شاید تصور شود که دیگر نکته‌ای ناشناخته درباره‌ی این کتاب باقی نمانده باشد. اما این تنها یک سراب است. زیرا هنگام بررسی شاهنامه، محقق جوینده باید انگشت بر گفتارهای ناراست نهاده و سخن راست ایران‌تباران را به گوش دیگران برساند.

با خواندن شاهنامه، شاید گمان برده شود که این کتاب، تاریخ و افسانه ایران است. اما چنین تصوری درست نیست. شاهنامه از ابتدا تا سلطنت ایرج، تاریخ آریاییان است و پس از ایرج و بر تخت نشستن منوچهر، تاریخ ایران به‌شمار می‌رود.

از مقدمه شاهنامه می‌توان به هستی‌شناسی و جهان‌بینی فردوسی پی برد. ما با خواندن آن مقدمه درخواهیم یافت که واقعیت هستی‌شناسی فردوسی چگونه است. از تحلیل اندیشه‌های فردوسی چنین برمی‌آید که دیدگاه او درباره آفرینش جهان و عالم و هستی، با اعتقاد جاری زمان او متفاوت است. زیرا او نخست خرد را ستایش می‌کند و اولین آفرینش خدای را خرد می‌داند «نخست آفرینش خرد را شناس». این طرز گزارش مساله، با اعتقاد پیروان مزدیسنا شباهت دارد. به عقیده آنان اولین آفریده اهورامزدا، «وهومن»، یا اندیشه نیک، است. این واژه در سیر خود، بعدها در زبان تاجیکی به «بهمن» تبدیل شده است. از زبان پیامبر ما نیز نقل شده است که نخستین چیزی که خلق شد، عقل بود. اما این حدیثی نبوی است و در قرآن نیامده است.

فردوسی سپس از چهار عنصر یاد می‌کند. آنگاه در سلسله مراتب آفرینش، می‌گوید که انسان و مردم ظهور کردند «جز این بگذری مردم آمد پدید/ شد این بندها را سراسر کلید». فردوسی اصل و گوهر همه گیاهان، جانوران و مردمان را طبیعت به‌شمار می‌آورد. از طبیعت نیز حرکت و جنبش و جلوه‌های گوناگون زندگی پدید می‌آید.

هنگامی که فردوسی می‌گوید «نخستین فطرت پسین شمار»، به «فروهر» انسان اشاره می‌کند. فروهر، روح نیست که همراه با زادن انسان در او دمیده می‌شود. فردوسی در مورد بشر نخستین نیز به کیومرث اشاره می‌کند. او در شاهنامه، کیومرث را نه اولین شاه، بلکه به‌عنوان آغاز زندگی می‌شناساند. کیومرث در زبان اوستایی از دو جزء «کیو» و «مرته» تشکیل یافته است. یعنی زنده میرنده.

فردوسی می‌گوید اهورامزدا پس از آفریدن جهان، کیومرث، یعنی زندگی، را آفرید. کیومرث سی سال در کوه‌ها به تنهایی زندگی می‌کند و پس از آن از نطفه او دو شاخه ریواس می‌روید و در مهرگان روز، مهری و مهریانه (مشی و مشیانه در دین زرتشتی) از آن دو شاخه، بوجود می‌آیند. پس از پنجاه سال آن دو با هم ازدواج می‌کنند و هفت پسر و هفت دختر بدنیا می‌آورند.

آن‌چه فردوسی، این متفکر ایران‌تبار، در شاهنامه بیان کرده است، در چارچوب کتاب مقدس آرییان «اوستا» است. از سوی دیگر، تمام شاهنامه نیروی بزرگی برای خودشناسی ملی و پیشرفت است.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST