کارلو چرتی: در خصوص اومبرتو اکو، نشانهشناس، فیلسوف و نویسنده بزرگ، همواره سخنهای زیادی به میان آمده است.
اکو، پرچمدار ادبیات معاصر غنی و نابی در دنیا است که توانست میلیونها خواننده را در سراسر جهان شیفته خود سازد و این پدیده اگر بینظیر نباشد، کم نظیر است.
اکو در حال حاضر روزنامه نگار نیز هست و اگرچه خیلی جوان نیست اما به دور جهان سفر میکند تا کتابها و ِابداعاتِ جدید خود را معرفی کند که از جمله آنها میتوانیم به EncycloMedia اشاره کنیم. یک نوع ویکیپدیا یا نوعی دایرةالمعارف دیجیتال با هدف اِطلاع رسانی درست. اکو در کلاسی که در سازمان ملل برگزار کرد، اینگونه به شرح مختصری از نوآوری خود پرداخت: «سایتهای مختلفی در مورد بتهوون در اینترنت وجود دارد اما کسی نمیداند که وقتی سمفونی حَماسه را میساخت، به ناپلئون فکر میکرد. این چیزی است که شما در EncycloMedia از آن مُطّلِع میشوید».
این نو آوری، ماجراجوییِ جدید نویسنده هشتادویک ساله است که نمیخواهد با اینترنت مبارزه کند بلکه میخواهد از آن به درستی استفاده نماید. وی در باب استفادهی مُفرَط از اینترنت عقیده خود را اینگونه بیان کرد: «تلویزیون برای فُقرا یک نعمت بود زیرا زبان ایتالیایی را به آنها آموخت ولی برای ثروتمندان مایهی خُسران بود چرا که به جای رفتن به اپرا مجبور شدند به تماشای برنامههایش بنشینند. اینترنت برعکس است: برای ثروتمندان که طرز استفاده از آن را میدانند نعمت است و برای فُقرا، طبیعتا نه به معنای اقتصادی کلمه، که با آن آشنایی ندارند ضرر و زیان است».
اکو چندی پیش، هنگامی که به موضوع از دست دادن حافظه میپرداخت، از خودش به عنوان یک «خوشبین اِفراطی» یاد کرد. از نظر او از دست دادن حافظه جمعی، انسان را فقیرتر ساخته و او را بیشتر در مَعرَضِ اشتباهات و سوء تفاهمها قرار میدهد.
اکو در آخرین اثر ادبیاش تحت عنوان «تاریخ سرزمینها و اماکِن افسانهای» این حافظه را دوباره احیا میکند. این کتاب که تَوسط انتشاراتی Bompiani چاپ شده است، اثری است بسیار آراسته، مُصَوَّر، با جلد نفیس که خیلی از منتقدین آنرا از هر جهت زیبا دانستهاند.
«تاریخ سرزمینها و اماکن افسانهای» مسیری است که از میان سرزمینها و اماکِنی میگذرد که در گذشته به شیمرها، اشباح و اوهام جان داده و آنها را تقویت نمودهاند. چه واقعی باشند و چه غیر واقعی، باورهای کم و بیش مُستَحکَمی را خَلق کردند و همین باورهای مردمی هستند که از نظر اکو در خور تَوَجُّه و تحقیق میباشند.
کتاب، با دوران ماقبلِ عصر سُقراط شروع شده و به اماکن کتاب مقدس رسیده و پس از آن به هومر و حِکایتهای افسانه ایش، مشرق زمین و سفرهای مارکو پولو میپردازد. بعد، از بهشت زمینی و آتلانتیس عبور کرده و به افسانه شاه آرتو و قلعه حشاشین در الموت میرسد. او در این سفر از نَقشه نگاری قُرونِ وُسطی و مذاهب گوناگونی یاد میکند.
آخرین فصل کتاب به فضاهای مربوط به داستانهای بلند اختصاص یافته است: از هِزار فرسنگ زیر دریا تا صَحرای تاتارها، از سفرهای گالیور تا داستانِ حماسیِ تالکین و آرمانشهر و خانه ابریشمی شرلوک هولمز. با این اثر اکو به دوران جوانیش باز میگردد، زمانیکه سر کلاس دبیرستان همیشه یک اطلس جغرافیا را زیر نیمکت پنهان میکرد.
سخن خود را با دو خاطره شخصی به پایان میبرم. اولی به سالهای خیلی دور بر میگردد یعنی زمانی که باید پایان نامه کارشناسیام را مینوشتم. پیش از شروع به کار، راهنمای دقیق و هوشمندانه اکو تحت عنوان «چگونه پایان نامه کارشناسی بنویسیم» را مطالعه کردم که بسیار سودمند واقع شد. خاطره دوم که جدیدتر است به زمانی برمی گردد که سفری به شهر پترا در اردن داشتم. آنجا یک خانم استرالیایی مرا با اومبرتو اکو اشتباه گرفت و هر چه من سعی کردم توضیح بدهم، نپذیرفت. سرانجام برای رهایی از اِصرارهای خانم استرالیایی با ایشان عکس گرفته و یک یادگاری برایشان نوشتم... حُقِّهای که شاید اکو، که خود استاد جادو و خیال است، نیز از آن استقبال میکرد.