کد مطلب: ۴۸۸۴
تاریخ انتشار: شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۳

تحول چشمگیر تاثیر اشعار حافظ در ادبیات فرانسه

 آناهید خزیر: حافظ از شاعرانی است که در ادبیات جهان از جمله فرانسه تأثیر گذاشته است. تحول چشمگیر تأثیر اشعار حافظ در ادبیات فرانسه، در اواخر قرن نوزدهم، توسط آندره ژید، مرید گوته و مؤلف کتاب «مائده‌های زمینی» ـ عنوانی که برگرفته از قرآن کریم است، صورت گرفت. ژید اثرش را با غزل معروف حافظ «بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر...» آغاز می‌کند و در همه‌جا با ناتانائل که همان «ساقی» است به گفت‌وگو می‌پردازد. ژید منتقد ادبی بود و در آثارش به حافظ توجه فراوان نشان داده است.
بهره‌گیری آندره ژید از آثار حافظ شیرازی
صلاحی‌مقدم سخنانش را این‌گونه آغاز کرد: به دلیل علاقه‌ام به ادبیات تطبیقی و مقایسه‌ای و به میان آمدن بحث حافظ، بررسی مکتب حافظ و آنده ژید را به دلیل قرار داشتن در حوزه ادبیات تطبیقی سنتی در مکتب فرانسه در شهر کتاب مناسب دانستم. ادبیات تطبیقی به دو صورت در مکتب‌های فرانسه و آمریکا جلوه‌گر شد. در مکتب فرانسه به صورت سنتی تأثیر و تأثر باید وجود داشته باشد و متن فرادست و فرودست و بهره‌گیری شاعری از شاعر دیگر در اثرش دیده می‌شود در حالی‌که در مکتب آمریکا در ادبیات مقایسه‌ای نیازی به بهره‌گیری یک اثر از اثر دیگر و یا الهام‌پذیری نویسنده‌ای از نویسنده دیگر نیست و بعدها این مطلب به صورت نوین و جدید مطرح شد.
من با این اصطلاح ادبیات مقایسه‌ای موافق نیستم بلکه عنوان «ادبیات مقایسه‌ای شبکه‌ای» را مناسب‌تر می‌دانم. همچنین من و دکتر نجومیان درباره این موضوع که در میان آثار ادبی می‌تواند تأثیر و تاثری وجود نداشته باشد مقاله‌ای به نگارش درآورده‌ایم.
یک محقق هندی‌الاصل آمریکایی معتقد است دوره ادبیات تطبیقی سنتی به پایان رسیده و همه متون می‌توانند با هم و از جنبه‌های گوناگون مقایسه شوند و بر وجود متن فرادست و فرودست تاکید دارد و نظریه مهاجرت خود را در درون این مطلب بیان می‌کند در حالی که من معتقدم ادبیات تطبیقی حتی به صورت سنتی همچنان می‌تواند ادامه داشته باشد. همچنین با بررسی در ادبیات مقایسه‌ای، آن را مسیر جدید و خوبی می‌دانم که با نظریه‌های زبانشناسی مانند ترامتنیت، بینامتنیت و نشانه‌شناسی همراه می‌شود و بسیار می‌تواند در گسترش مرزهای فرهنگ، ادب و فلسفه به ما کمک کند.
حافظ نابغه شاعر و متفکر بزرگ ایران و جهان با ۴۹۰  تا ۵۰۰ غزل است که در ایران و جهان تاثیرگذار شد. غزل‌هایی که با چند بارخواندن آن‌ها نمی‌توان از آن دست کشید چرا که: «صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ/ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم.» سر ویلیام جونز، محقق و نظریه‌پرداز زبان‌های هند و اروپایی برای اولین بار در قرن ۱۸ میلادی تعدادی از غزلیات حافظ را به انگلیسی و ۱۳ غزل را به فرانسه ترجمه کرد اما «هنری کلارک» در سال ۱۸۹۱ کل دیوان حافظ را به انگلیسی ترجمه کرد. دیوان حافظ در زبان فرانسه به صورت کامل ترجمه نشد اما کسانی چون دوفرنری، نیکلا، شارل دوویلیر، آرتور گی، هانری ماسه و روژه کایوا در این میان کارهایی انجام دادند.


شاعران فرانسوی عاشق و شیدای دیوان حافظ


با وجود ترجمه غزلیات حافظ، شاعران فرانسوی عاشق و شیفته حافظ شدند. از این علاقه‌مندان می‌توان به آندره شنیه، ویکتور هوگو و ژان لاهور اشاره کرد و لازم است تا مقایسه‌ای میان این افراد با حافظ انجام شود، کاری که تاکنون انجام نشده است. ویکتور هوگو حافظ را شاعر دل‌ها می‌نامد و در کتاب اشعار خود غزل حافظ را با مطلع «حال دل با تو گفتنم هوس است/ خبر دل شنفتنم هوس است» را آورده که این افتخاری برای ما محسوب می‌شود. هوگو خطاب به خودش در این کتاب می‌گوید: «شاعر کاش در سرزمین خسروها در سرزمین نور و آفتاب و در میان عنبر و عود چشم به جهان گشوده بودی.»
همچنین ژان باتیس نیکلا نگاه عرفانی به حافظ و خیام دارد و شاعران مکتب سمبولیسم و پارناسین (مکتب هنر برای هنر) همچون ژان لاهور به حافظ علاقه‌مند شدند و از کارهای او تأثیر گرفتند. لاهور این قطعه شعر «حافظ بلبلی دیوانه گل‌ها بود/ روحی شعله‌ور و بی قرار داشت/ همه چیز او را به وجد و شوق می‌آورد/ وجد و شوق یا اشک و اندوه و دردی رهایی بخش زیرا تشنه عشق بود.»
آندره ژید از دوستداران ادبیات فارسی بود و در میان سخنوران ایرانی به حافظ، سعدی، خیام و فردوسی عشق می‌ورزید. ژید در ۲۲ نوامبر سال ۱۸۶۹ در پاریس به دنیا آمد. او مذهب پروتستان داشت و در ۱۱ سالگی پدرش را از دست داد و با مادر هنردوست و متعصب و سخت‌گیرش زندگی کرد. سخت‌گیری مادر از جهاتی خوب بود اما مسائلی را هم به دنبال داشت. مادر ژید باعث آشنایی او با ادبیات و موسیقی و نقاشی و ارتباط با هنرمندان شد. او در سن ۲۰ سالگی به محفل هنرمندان وارد شده و با استفان مالارمه و اسکار وایلد آشنا می‌شود که این دوستی تاثیرات ژرفی را در نگرش او می‌گذارد.
ژید چندین زبان می‌آموزد. نظریات انقلابی که او درباره اربابان فرانسوی در شمال آفریقا می‌دهد و نگاهی که به دردهای جامعه دارد، قابل تحسین است. او در دوره‌ای به حزب کمونیست متمایل شده و به اتحاد جماهیر شوروی می‌رود اما با نیافتن مدینه فاضله‌ای که از آن صحبت می‌شد به فرانسه باز می‌گردد و از حزب کناره‌گیری می‌کند و به دلیل همین کار نیز ناسزاهای زیادی از دیگران می‌شنود. ژید انسان شوریده‌ای بود و نظرات خود را در کتاب «بازگشت از شوروی» بیان می‌کرد که جلال آل احمد نیز آن را به فارسی ترجمه کرده است.


آغاز و پایان کتاب مائده‌های زمینی با حافظ و سعدی
ژید در سال ۱۹۴۷ جایزه نوبل را دریافت کرد و در سال ۱۹۵۱ درگذشت. ۵۰ کتاب و مقاله به نگارش درآورده که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به «باتلاق»، «سرداب‌های واتیکان»، «اگر دانه نمیرد»، «سمفونی کلیسایی»، «زئوس»، «ایزابل»، «یادداشت‌های روزانه» و «مائده‌های زمینی» اشاره کرد که به غیر از کتاب آخر او، همه دارای طنز اجتماعی هستند. کتاب مائده‌های زمینی اثری کلاسیک و شعری منثور است و به جز حافظ از سعدی نیز در این کتاب اقتباس می‌کند. ژید همچون گلستان سعدی که ۸ باب دارد، مائده‌های زمینی را در ۸ فصل به نگارش درآورده است. او فصل اول را با حافظ و فصل آخر را با سعدی به پایان می‌رساند. ژید کتاب مائده‌های زمینی را در سال ۱۸۹۷ در جوانی می‌نویسد و بعد از گذشت ۳۵ سال مائده‌های تازه را به نگارش درمی‌آورد و هر دو را با هم منتشر می‌کند.
صبر و پایداری در برابر ناملایمات و فشارهای اجتماعی، درک ناهنجاری‌های رسوم و عادات موریانه‌خورده اجتماعی و محو تدریجی آن‌ها، انزجار از اخلاق‌گرایان ریاکار، اهمیت به اعتماد به نفس، تقابل با موانع به کمال رسیدن، رک گو و صریح بودن، محق دانستن خود در برابر مسائل روز، داشتن ذوق تجدد و تولد دوباره، ایستادن در برابر عقل جزیی و مکار، برنتابیدن شعارها و اخلاق‌های شعارگونه و ریاکارانه و دوری جستن از خودخواهی و تکبر پیام‌های آندره ژید برای نسل‌های آینده است که به اختصار بیان شد.
آندرژه می‌گوید: «خوشبختی من افزودن بر خوشبختی دیگران است. برای خوشبخت بودن احتیاج به خوشبختی دیگران دارم.» ژید با قرآن نیز آشنا بود و این نکته‌ای است که کمتر کسی به آن اشاره دارد. او در عنوان کتاب مائده‌های زمینی آورده است: «این است میوه‌هایی که ما از آن بر روز زمین تناول کردیم. سوره بقره آیه ۲۳. او مفهوم کلی را از این آیه قران گرفته و در کتاب خود آورده است.


سخن گفتن ژید با ناتانائل به شیوه حافظ

ترجمه غزلیات حافظ به زبان فرانسوی ناقص بود و ژید به دلیل آشنایی با زبان آلمانی به ترجمه «هامر» مراجعه کرد. هامر در سال ۱۸۱۲ کل دیوان حافظ را به آلمانی ترجمه کرد و گوته با خواندن این غزلیات عاشق و شیفته حافظ می‌شود. ژید به گلستان و بوستان سعدی هم علاقه‌مند بود و کتاب مائده‌های زمینی را با اقتباس از گلستان می‌نویسد. ژید باب اول از کتاب   مائده‌های زمینی را با شعر «بخت خواب‌آلود ما بیدار خواهد شد مگر/ زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما» آغاز می‌کند اما به دلیل کامل نبودن ترجمه اشعار حافظ، استنباط درستی از غزلیات او صورت نمی‌گرفت. ژید مصرع اول این بیت را کاملاً فهمیده و به مساله بیداری که در آن آمده بسیار اهمیت می‌دهد اما استنباط درستی از  مصرع دوم شعر ندارد.
ژید در کتاب مائده‌های زمینی به شیوه حافظ با «ناتانائل» یا ساقی صحبت می‌کند. ناتانائل برگرفته شده از نام یکی از یاران حضرت مسیح و حواریون بوده است. حافظ ۱۲۹ بار با ساقی سخن گفته و ژید با ناتانائل حرف می‌زند. ناتانائل همزاد و همراه ژید است و همواره با او حرف می‌زند. بندها را پاره می‌کند و به لذت واقعی می‌رسد. آندره ژید نگاه عرفانی به شعر حافظ ندارد. او با کتاب مائده‌های زمینی در جهان درخشید چراکه از حافظ و سعدی در آن تأثیر گرفته است و به گفته خودش کل این کتاب بر اساس این غزل حافظ است: «ساقی بیا که شد قدح لاله پر ز می/ طامات تا به چند و خرافات تا به کی / بگذر ز کبر و ناز که دیده‌ست روزگار/ چین قبای قیصر و طرف کلاه کی/ هشیار شو که مرغ چمن مست گشت هان/ بیدار شو که خواب عدم در پی است هی» از نکات مهم در این شعر می‌توان به طامات و خرافات، بیداری، دوری از کبر و ناز، به فکر دنیا و آخرت با هم بودن، نداشتن تکبر، اطمینان نداشتن به دنیا و به یاد مرگ بودن اشاره کرد.
این کتاب در ۸ فصل نوشته شده است. فصل اول شعری از حافظ، فصل ششم عبارتی از گوته، فصل هفتم عبارتی از ویژن و فصل هشتم بیتی از سعدی آورده شده است. ژید به انرژی و فعالیت و بیداری اهمیت می‌دهد و در کتاب مائده‌های زمینی به ناتانائل می‌گوید: «من به تو شوق زندگی خواهم آموخت.» و از آموزش‌های منفعل دوران کودکی یاد کرده و انتقاد می‌کند. او می‌خواهد انرژی و اشتیاق را به مردم زمان خود و آیندگان انتقال دهد. همچون حافظ، زمان برای ژید بسیار با اهمیت است و در این باره  می‌گوید: «من هیچ استراحتی را به جز خواب مرگ نمی‌پسندیدم.» و از نعمت‌های الهی همچون انرژی و سلامتی بهترین استفاده را می‌کند.


ژید با تأثیر از حافظ به تجلی خداوند در هستی اشاره می‌کند

ژید علاوه بر ناتانائل «منالک» را در مائده‌های زمینی آورده است. ناتانائل از حواریون بود اما منالک ساخته و پرداخته ذهن اوست که با او حرف می‌زند. ناتانائل در کتاب ۸۲ بار و منالک ۲۰ بار تکرار می‌شود که این نشان‌دهنده صمیمیت ژید با ناتانائل بوده است. ژید در این کتاب به منالک می‌گوید: «تو به من عقل روزمره را نیاموختی بلکه عشق را آموختی.» نکته‌ای که ژید درباره عقل روزمره و عشق مطرح می‌کند حافظ در شعر «ذره را تا نبود همت عالی حافظ/ طالب چشمه خورشید درخشان نشود» مطرح می‌کند.
ژید با تأثیر از حافظ به تجلی خداوند در هستی اشاره می‌کند و می‌گوید: «ناتانائل نخواه که خداوند را در هیچ جا جز همه جا ببینی.» حافظ در این ارتباط در این بیت آورده است: «در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد» ژید مانند سعدی و برخلاف حافظ به سفر علاقه داشت و در کتاب مائده‌های زمینی از مکان‌هایی همچون رم، ناپل، تونس، مالت و باغ القصر در اسپانیا که به آن‌ها سفر کرده ، نام می‌برد.
به دلیل استنباط‌های غلط از غزلیات حافظ، ژید بیت «بیار باده که رنگین کنیم جامه زرق/ که مست جام غروریم و نام هوشیاری است» را این طور معنی کرده است: مصرع اول: «شراب مرد افکن را برای من بیاورید تا دامن خویش را لکه دار سازم» اما مصرع دوم به اشتباه این طور معنی شده: «من از شراب عشق مستانه راه می‌روم و مردم مرا عاقل می‌پندارند.»
غربی‌ها هر کاری خواستند با ادبیات ما کردند و استنباط خود از اشعار ایرانی را بهترین و کامل‌ترین می‌دانستند به طوری‌که «لازار» شرق‌شناس فرانسوی به دکتر رواقی گفته است: «دانسته‌های فرانسوی‌ها راجع به ادبیات فارسی بیشتر از مردم ایران است.»


ژید مانند حافظ انسانیت را مهم‌ترین قاعده در زندگی می‌داند
نکته مهمی که ژید از حافظ الهام گرفته در کتاب مائده‌های زمینی این طور بیان می‌کند: «ناتانائل کتاب‌ها را به دور بریز و خودت را از شرش رها کن. من را ترک کن و مزاحم من نشو. کتاب‌های منفعل و بیهوده و حرف‌هایی که به درد ما نمی‌خورد را باید به کناری بگذاری.» حافظ هم درباره همین مطلب این طور سروده است: «بشوی اوراق اگر همدرس مایی /که علم عشق در دفتر نباشد /رتبت دانش حافظ به فلک برشده بود /کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم/ نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست/چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم/ آن روز بر دلم در معنی گشوده شد/ کز ساکنان درگه پیر مغان شدم/ ما درس سحر در ره میخانه نهادیم /محصول دعا در ره جانانه نهادیم/ در خرمن صد زاهد عاقل/ زند آتش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم/ یکی از عقل می‌لافـد ، یکی طامات می‌بافـد/بیا ! کائن داوری‌ها را به پیش داور انـدازیـم»
ژید مانند حافظ انسانیت را مهم‌ترین قاعده در زندگی می‌داند و از دید او انسان بی سوادی که دارای انسانیت است، پروفسور محسوب می‌شود اما ممکن است شخصی درجه پروفسوری را کسب کرده باشد و فاقد انسانیت باشد. ژید می‌گوید: «نگاه انسان‌ها باید مانند آسمانی باشد که هر روز با بارش باران شفاف، زلال ، تازه و درخشان می‌شود و این خصلت جز با مطالعه، خودسازی و رسیدگی به جسم و روح امکان پذیر نیست. «در بیابان طلب گر چه ز هر سو خطری است/ می‌رود حافظ بی‌دل به تولای تو خوش»
 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST