ایسنا: این مترجم با اعلام خبر انتشار ترجمه جلد سوم کتاب «ادبیات و انقلاب» نوشته یورگن روله به خبرنگار ادبیات و نشر ایسنا گفت: جلد نخست این کتاب راجع به نویسندگان روس و جلد دوم راجع به نویسندگان آلمانی است، جلد سوم «ادبیات و انقلاب» هم که به تازگی منتشر شده در رابطه با نویسندگان دیگر نقاط دنیا مثل آمریکا، چین و... است که در حوزه انقلابها به خلق آثار ادبی دست زدهاند. به طور کلی این کتاب معرفی، نقد و سرنوشت نویسندگانی است که گرایشهای سوسیالیستی داشتهاند. در این کتاب بهویژه به چگونگی سرنوشت این نویسندگان پرداخته میشود که آیا سر سالم به گور بردهاند و یا اینکه حکومتها و دولتها با آنها برخورد قهری کردهاند.
او افزود: این کتاب نویسندگان تمام جهان را که با موضوع انقلاب درگیر بودهاند دربر میگیرد.
حداد در پاسخ به این پرسش که آیا در این کتاب از نویسندگان یا ادبیات ایران هم یاد شده است گفت: خیر. در این کتاب نویسندگان ایرانی وجود ندارند، چون کتاب به سال ۱۹۶۰ مربوط میشود و در آن زمان نویسندگان ایرانی آنقدر مشهور نبودهاند که نامشان در این کتاب آورده شود.
او سپس درباره دلیل ناشناخته بودن نویسندگان و ادبیات مدرن فارسی در دیگر کشورها اظهار کرد: مقداری از این مساله به خاطر این است که نویسندگان ایرانی حرفی برای گفتن ندارند و بخش دیگری از آن به خاطر عرضه نشدن ادبیات ایران در دیگر کشورهاست.
این مترجم با بیان اینکه بخشی از ماجرای شناخته نشدن ادبیات ایران در دنیا بهخاطر کشف نشدن نویسندگان ایرانی است توضیح داد: البته آثار تعدادی از نویسندگان ایرانی مثل آثار محمود دولتآبادی، سیمین دانشور و... ترجمه شده، اما نکته در این است که نویسنده برای شناخته شدن در دنیا باید حرفی جهانی داشته باشد. دوم اینکه نویسنده باید ابتدا در کشور خودش به جایی برسد ولی در اینجا وقتی در کشور خودمان به ادبیات بها نمیدهند چرا باید در دیگر کشورهای جهان به آن بها داده شود؟
حداد با بیان اینکه در حال حاضر ادبیات مدرن در ایران تقریبا جایگاهی ندارد اضافه کرد: وقتی این ادبیات در ایران جایگاهی ندارد چرا باید در دنیا مطرح شود؟ در اینجا شاید بتوان این موضوع را با داوران فوتبالمان مقایسه کرد. در فوتبال ایران تمام مربیان ایرانی در سراسر سال توی سر داوران میزنند و مدام اظهار میکنند که داوران ایرانی بلد نیستند داوری کنند، اما وقتی بازیهای جهانی شروع میشود همین مربیان میگویند چرا ما در بازیهای جهانی داور ایرانی نداریم. این موضوع شبیه همین مساله ادبیاتمان است.
او افزود: در ایران ما ادبیاتی داریم که از آن حمایت رسمی میشود و جهانی نیست؛ یک ادبیات فرمایشی است که از آن به جایی نمیرسیم. به ادبیات خودجوش هم بها داده نمیشود و به همین خاطر این نوع ادبیات هم نمیتواند در دنیا مطرح شود.