کد مطلب: ۵۶۹۰
تاریخ انتشار: شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۳

شعر امروز ایران چه چیزی نیست؟

ابتکار ـ سعید برآبادی: شعر امروز ایران چه شمایلی دارد؟ شمایل شاملویی؟ شمایل رؤیایی یا شمایل احمدی و شاید حتی عبدالملکیان؟ شمایل آن چه که امروز شاعر لقب می‌گیرد چیست؟ زندگی شاعرانه یا زندگی غیرشاعرانه؟ هیچ وقت برای این سؤال‌ها نمی‌توان جواب روشنی پیدا کرد نه به این خاطر که همه چیز مخدوش است و متکثر بلکه به این خاطر که امروز کلمات معانی تازه ای یافته‌اند و آن قدر چند وجهی شده‌اند که از شمایل سازی سر باز می‌زنند.
این روزها همه بالفطره شاعرند و شاعرانگی‌شان را در کافه‌ها و جمع‌های دوستانه و شبکه‌های اجتماعی در معرض نمایش می‌گذارند. دفترهای شعر بیشترین حجم تبادل را دارند چرا که کنار هم قرار دادن کلمات، درست شبیه به یک میل غریزی و باستانی، هنوز آدم را در این کره خاکی رها نکرده و البته که در فلات ایران، آن چه بیش از مخاطب یافت می‌شود، شاعر است. همیشه برای این که بفهمیم چه شکلی هستیم، رو به روی آینه می‌ایستیم اما وقتی که چهار سوی بدن مان را آینه‌هایی منشورگونه فرا گرفته باشند، تشخیص خود، سخت‌ترین کار ممکن است.
برای این که بفهمیم شعر چیست و چه چیزی نخواهد بود امروز ناچار از توسل به گوگل هستیم. گوگل اما اگر چه دنیایی از اطلاعات است و بیشتر از هر استادی، اطلاعات در چنته دارد اما نمی‌تواند در مقام یک استاد، به ما بیاموزد. شاعران پیش، از شاعران پیش‌تر خود می‌آموختند و در مسیر این جابه جایی اطلاعات، آن چه رد و بدل می‌شد، معرفت و شناختی بود که جز در رابطه میان دو انسان نمی‌توان به دستش آورد اما امروز در رابطه انسان و ماشین و ماشین و انسان، نیاموختن و انبوه کردن اطلاعات خام است که فرمان روایی می‌کند و شعر امروز هم بی آن که شاعرش بخواهد پرده پوشی کند، حامل همین داده‌های صرفی است که به جای تجربه‌های شخصی در متن ذخیره می‌شوند.
شعر امروز ایران، مثل هر دوره دیگری معلوم نیست که چه چیزی است اما می‌توانیم برایش محدوده ای تعریف کنیم از چیزهایی که نیست. شعر ایران مثل دوران‌های قبل، دیگر نه اسطوره دارد و نه بیانیه. نه خاطره ای می‌سازد و نه از خاطره ای فاصله می‌گیرد. شعر امروز، تلاش برای درک نیست، تلاشی است برای تلاش کردن و شاعرش، نه وام دار زبان مادری است و نه تعلیم دهنده نکات اخلاقی بلکه واگویه گر تجربه‌های دست و پا شکسته خود است، احتمالاً!
اسطوره‌های این شعر مرده‌اند و آن چه باقی مانده، جمعیت بالای ستارگانی است که در میان میلیون‌ها شی تابنده در آسمان این شعر، بیشتر سو سو می‌زنند؛ یا به این خاطر که به ما نزدیک تر هستند و یا به این دلیل که در بهترین ساعت‌ها طلوع می‌کنند. در چنین شرایطی، شاعری که خود را اسطوره بداند یا به اسطوره‌ها وابسته باشد، لاجرم محکوم به خروج از این دایره است چرا که به قول شاملو، شاعر حق ندارد با کلمات شاعران پیشین خود شاعری کند. شاعری که به این اسطورگی هم پایبند باشد و خود را بنده و غلام، گذشتگان خلف خود بداند هم باز محکوم به شکست است چرا که دوران تازه، زبان تازه می‌خواهد و مخاطب امروز، شاعر امروز را.
شعر امروز ایران را نه کتاب‌های چاپ شده ساختار می‌بخشند و نه آن چه که در فیس بوک و روزنامه‌ها مجال ارائه و دیده شدن پیدا می‌کند؛ این‌ها در بهترین حالت فقط رسانه‌هایی برای پرورش شاعران هستند و در شرایطی که همه زیر فشار بمباران اطلاعاتی جرات «یک روز نبودن» را نداریم، شاعران را به جنگ آوران «هر روز بودن» و «بودن به هر قیمتی» بدل می‌کنند.
شعر امروز ایران، شعر گمنامان است، شاعران بی اسم و ناشناسی که به محض چاپ یکی دو کتاب و افزایش «فرند»هایشان در شبکه‌های اجتماعی، اگرچه آشنا و معروف می‌شوند اما به تدریج با از دست دادن صدایی که در تنهایی یافته‌اند، صلادهنده و تبشیر کننده و برحذر دارنده می‌شوند. شعر امروز هم شاید سیاست زده و شعاری باشد، اما سیاسی نیست، از مفاهیم عمیق تهی شده و به سراغ کلمه‌ها و واژه‌ها و مفهوم‌هایی رفته است که از شدت بی توجهی، ناب مانده‌اند.

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST