ایران ـ علیاصغر محمدخانی: امروز سالروز تولد جلال ستاری است. ستاری در چهاردهم مرداد ۱۳۱۰ در محله خواهرامام رشت به دنیا آمد. جلال ستاری کیست؟ در این ۸۴ سال چه کرده است؟ درچه حوزههای فرهنگی و علمی تلاش کرده و چه آثاری ترجمه و تألیف کرده است؟ چه نقشی در تاریخ فرهنگی ایران معاصر داشته است؟ گرایش فرهنگی او کدام است و نگاه او به اسطوره، نمایش، روابط فرهنگی شرق و غرب چه ویژگیهایی دارد؟ پاسخ به این پرسشها در یک یادداشت کوتاه مقدور نیست و علاقهمندان میتوانند برای دستیابی به این پاسخها، کتاب «گفتوگوی ناصر فکوهی با جلال ستاری» را که نشر مرکز منتشر کرده است، بخوانند. جلال ستاری بیش از ۹۰ کتاب ترجمه و تألیف کرده است و حق بر بسیاری از دانشجویان و اهل قلم دارد که آنها را با مباحث جدید در حوزههای متفاوت آشنا کرده است. در این کتاب کوشش شده که گذشته از دریچه زمان حال، نگریسته و ارزیابی نشود بلکه بر حسب معیارهای مقبول و رایج زمانه، منتهی با نظری انتقادی که همواره شیوه نگرش و بازخورد ستاری بوده است، مورد سنجش قرار گیرد و لذا آنچه پیش آمده نه بیچون وچرا قدر بیند و بر صدر نشیند و نه یکسره با سبق ذهنی طرد شود، زیرا این هر دو رویه، نشان از اعتقادی مرامی و مسلکی دارد که نقادی را برنمیتابد. ستاری هم منتقد خوبی بر گذشته فرهنگی ایران است و هم به شیوهای معقول، فعالیتها و تلاشهای خود را نقد میکند و در این کتاب، شرح کمابیش امین و بیریای پارهای امور فرهنگی و اجتماعی شایان ذکری را که سالهای متمادی در آنها نقشی و دستی داشته است، ارائه میکند. سالهایی که در سوئیس درس خوانده، در سازمان برنامه و بودجه در بخش فرهنگ و هنر و جهانگردی مسئولیت داشته و نیز هشت سالی که در وزارت فرهنگ و هنر تلاش کرده است. از همکلاسیهای دوران دبستان و دبیرستان خود همچون محمدعلی امیری، هوشنگ وزیری، مظاهر مصفا و از معلمانش سعید نفیسی، عبدالعظیم قریب و عیسی سپهبدی یاد میکند و قدردان کسانی که در آن دوران به او خیلی چیزها آموختهاند.
ستاری شیفته کسانی است که نخست زندگی میکنند و سپس کار. نه آنکه زندگی را فدای کار کنند یا در برج عاج بنشینند و فارغ از جهان و کار جهان بیندیشند. پرداختن به اسطوره و تحلیل اسطوره و تفاوت آن با قصه و افسانه، یکی از کارهایی است که ستاری در سه دهه اخیر انجام داده است و آثار ارزشمندی را برای علاقهمندان به اسطوره منتشر و تفاوت اسطوره ایرانی با اسطوره غربی را تبیین کرده است. توجه به فرهنگ در زندگی ستاری آنچنان آمیخته است که در هفتاد سال گذشته یکی از محورهای بنیادین زندگی او شده است و ستاری همیشه اعتقاد داشته که سیاست جای نزاع است ولی فرهنگ جای گفتوگو است، یعنی فرهنگ آدمها را به گفتوگو وامیدارد بدون اینکه لزوماً نقاری پیش بیاید، ولی سیاست جدایی میاندازد. فرهنگ و اسطوره با زندگی جلال ستاری پیوندی ناگسستنی دارد. ستاری بارها گفته و نوشته است که قصدش از شرح اساطیر این است که در باب اسطورهپردازی اندیشه شود و معتقد است که باید نخست اندیشه اسطورهای را به درستی شناخت و بعد دربارهاش قضاوت علمی کرد، اما جاذبه اسطوره، کار خود را کرده و شیفتگی به آن بر نظریهپردازی دربارهاش بیشتر شده و امروزه اسطوره، واژهای کلیدی شده که برای گشودن هر قفلی به کار میرود. ستاری بارها تأکید کرده که شیفتگی به اسطوره خطرناک است و اسطوره باید محملی برای تفکر باشد و تاریخمند شود. سالروز تولد جلال ستاری را تبریک میگوییم و بهترین هدیه برای تولد او، خواندن آثارش بویژه کتاب گفتوگوی ناصر فکوهی با اوست.