کد مطلب: ۶۹۵۸
تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۴

سمینار حافظ شیرازی و یارُسلاو ورخلیتسکی در دانشگاه چارلز پراگ (به مناسبت بزرگداشت روز حافظ)

این نشست به ابتکار دکتر مجید بهره ور، استاد اعزامی وزارت علوم ایران به دانشگاه چارلز در موسسه مطالعات خاور نزدیک و آفریقای دانشگاه چارلز (چهاردهم اکتبر  ۲۰۱۵) برگزار گردید که در آن به همراه دو دانشجوی ایرانشناسی، آقای یاکوب اِسکلناریک و خانم زوزانا نیزکا حاصل مطالعات مشترک درباره حافظ را ارائه دادند. موضوع کلی نشست، ترجمه و دریافت شعر حافظ شیرازی در سرزمین‌های چک و اسلواکی و به طور ویژه ترجمه شعری یارُسلاو ورخلیتسکی از دیوان حافظ بود که در ضمن آن به مسائلی در مطالعات ترجمه و ادبیات تطبیقی نیز پرداخته شد.

    در ابتدا زوزانا نیزکا از تأثیر ترجمه کارولی رِویتسکی (Károly Reviczky de Revisnye) در اروپا سخن گفت. به گفته خانم نیزکا، کارولی رویتسکی دیپلمات و مستشرق برجسته مثل کریستف کلمب زمین ناشناخته ای را برای اروپا کشف کرد، ولی زمین کارولی ویژگی‌های شاعرانه داشت. کارولی در سال ۱۷۳۷ م. در Revishne شهری از اسلواکی متولد شد. امروزه Revishne در شمال اسلواکی نزدیک به مرز لهستان است. خانواده او از نجیب زادگان مجارستانی بودند و در منطقه Orava سلطنت می‌کردند. او بسیاری از زبان‌های اروپایی و شرقی را می‌دانست و پس از تحصیل در وین برای امپراطوری هابسبورگ کار می‌کرد و دیپلمات استانبول و لندن شد. رویتسکی ۱۶غزل حافظ شیرازی را به زبان لاتین ترجمه کرد و آن‌ها را در سال ۱۷۷۱ منتشر کرد. شرقشناس انگلیسی جان ریچاردسن (John Richardson) کتاب کارولی را به انگلیسی ترجمه و تحلیل کرد. ریچاردسن برای سه غزل شرح تاریخی و دستوری نوشت. رویتسکی در لندن با شرقشناس نامدار انگلیسی ویلیام جونز (William Jones) آشنا شد و حتی پس از این که رویتسکی دوستش را ترک کرد تا چند سال به هم نامه می فرستاندند. بیشتر نامه‌هایشان به زبان لاتینی نوشته بود و موضوع آن ادبیات شرقی بود ولی متأسفانه نامه‌های زیادی از دست رفته است. ترجمه رویتسکی سرآغاز الهام برای جونز شد. ظاهراً جونز فقط بر کتاب رویتسکی تکیه نزد دیگر نسخه‌های فارسی شعر حافظ را هم می‌خواند.

    سخنران دوم، مجید بهره ور گفتارش را با خواندن غزلی از دیوان حافظ آغاز کرد:

طفیلِ هستیِ عشق‌اند آدمی و پری

ارادتی بنما تا سعادتی ببری

بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش

که بنده را نخرد کس به عیبِ بی‌هنری

... به بوی زلف و رخت می‌روند و می‌آیند

صبا به غالیه سایی و گل به جلوه گری

چو مستعدّ نظر نیستی وصال مجوی

که جام جم نکند سود، وقت بی‌بصری

دعای گوشه نشینان بلا بگرداند

چرا به گوشه چشمی به ما نمی‌نگری ...

و با مقدمه ای در پیوند با گفتار دو سخنران دیگر، از نقش ترجمه به منظور گسترش شعر حافظ، به ویژه ترجمه شاعران رمانتیک سده نوزدهم چک از غزل‌های حافظ، یوزف فریچ و یارسلاو ورخلیتسکی (Jaroslav Vrchlický) سخن گفت. او اندکی هم درباره همکار شرقشناس ترجمه ورخلیتسکی، یارومیر کُشوت (Jaromír Košut) گفت. کُشوت با برگردان چکی و ورخلیتسکی با منظوم ساختن آن‌ها گزیده ای از دیوان حافظ را فراهم آوردند که سالی پس از درگذشت ناگهانی کُشوت در جوانی، به همت شاگردش رودلف دورژاک (Rudolf Dvořák) در سال ۱۸۸۱ میلادی در پراگ منتشر گردید. این نخستین ترجمه چکی دیوان بود که شعر حافظ را به خوانندگان چک و اسلواکی شناساند. در واقع از ترجمه‌های موفق و منظوم دیوان به زبانی از خانواده زبان‌های اسلاوی است.

    در ادامه بهره ور توجه ویژه ای به انجمن لومِریتسکی ها یا همان نویسندگان رمانتیک نشریه لومیر (Lumír ۱۸۷۳-۱۹۴۰) نشان داد؛ جایی که نخستین ترجمه‌های مشترک ورخلیتسکی و کُشوت از دیوان حافظ  پیش‌تر منتشر شده بود. با این همه ورخلیتسکی غیر از ترجمه از دیوان حافظ، صدها غزل به چکی نیز در دیوانش دارد که از نخستین نمونه‌های جالب در تلفیق ترجمه با اقتباس ادبی است و پس از او در شعر دیگر شاعران چک، از جمله یارُسلاو سایفرت (برنده جایزه نوبل ادبی) و ویتِزلاو نِزوال هم دیده می‌شود.

    سخنران سوم، یاکوب اِسکلناریک درباره غزل‌های چکیِ ورخلیتسکی و با نظر به مقاله ای از یرژی بچکا سخن گفت. غزل‌های نامبرده در مجموعه اشعار ورخلیتسکی در سال ۱۸۹۷ م. منتشر شد. به گفته آقای اِسکلناریک، غزل‌های چکیِ ورخلیتسکی مرتبط با دوران عشقبازی های اوست و هیچ گونه معنای عرفانی ندارد؛ هرچه هست عشق زمینی است. او برای نمونه غزلی با ردیف "می‌خواهم شراب بنوشم" دارد و حتی غزلی در وصف پراگ سروده است.

    از نکات جالب توجه در گفتار پایانی، اشاره اِسکلناریک به ورود نمادهای تغزلی فارسی به غزل چکی ورخلیتسکی است مانند پروانه، بلبل، گل سرخ، نرگس و ... . البته از نظرگاه کلی هم غزل فارسی نیست و به قول بچکا، به سختی می‌توان نام غزل را بر آن صدها غزل سروده ورخلیتسکی گذاشت. جالب تر از نمادهای تغزلی، بهره گیری شاعر رمانتیک، ورخلیتسکی از تخلص در بیت پایانی غزل است که استقبال از حافظ شیرازی را در این شیوه نیز نشان می‌دهد.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST