کد مطلب: ۷۲۲۳
تاریخ انتشار: سه شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۴

دیکتاتوری که خود سر شد!

قانون ـ صدیقه موسوی: کتاب «تجدد آمرانه: جامعه و دولت در عصر رضا شاه» مجموعه مقالاتی درباره روند و کیفیت مدرنیسم و مدرنیته در ایران است. مقاله فصل اول با عنوان «جامعه و دولت در دوره رضا شاه» نوشته محمدعلی همایون کاتوزیان و مقاله فصل دوم با عنوان «ایران نو و زوال سیاست‌های حزبی در دوره رضاشاه» به قلم مَتیو الیوت است. پیشگفتار این کتاب نیز توسط تورج اتابکی و اریکیان زورکر نوشته شده است. مطابق فرضیه این کتاب تغییر ماهیت رژیم پهلوی اول از خودکامگی و دیکتاتوری به استبداد و خودسری از مهم‌ترین دلایل شکست مدرنیته و اصلاحات از بالا در ایران بوده است . به عبارتی حکومت آتاترک به خاطر دیکتاتوری بودن و حفظ نهادهای سیاسی دوام آورد اما حکومت رضا شاه به خاطر استبداد و تضعیف اثرگذاری نهادهای سیاسی دوام نیاورد . 
شباهت‌ها و تفاوت‌های تجدد کمال پاشا و رضاشاه
اتابکی در پیش‌گفتار کتاب به بررسی علل گرایش رژیم‌های عثمانی و ایران به تجدد آمرانه مبتنی بر دولت مقتدر در دوران بعد از جنگ جهانی اول پرداخته است به نوشته او: نوگرایان هم در عثمانی و هم در ایران با بی‌توجهی به فردگرایی و خردگرایی حاکم بر تمدن اروپایی صرفاً به دنبال اخذ تجدد با الگوی فرانسوی بعد از ناپلئون و متکی به دولت مقتدر و متمرکز رفتند. در هر دو کشور مدرن‌سازی به اتکای روشنفکران برآمده از دیوانسالاری و ارتش و بی‌اعتنا و بی‌اعتماد به بورژوازی تجاری و صنعتی انجام شد.
مدرن‌سازی در هر دو کشور نوعی واکنش دفاعی به قدرت‌های استعماری و نیز تلاش برای غلبه بر مشکلات داخلی به حساب می‌آمد از این رو ترکیبی از ملی‌گرایی رمانتیک و آزادیخواهی و برابری‌خواهی شالوده ایدئولوژیک آن‌ها را تشکیل می‌داد.
اکثر روشنفکران ایرانی و ترک بعد از جنگ اول به این نتیجه رسیده بودند که در میانه رقابت‌های استعماری هر نوع تلاشی برای اصلاح از پایین می‌تواند به استقلال و یکپارچگی کشور آسیب برساند. در ایران ناامیدی از انقلاب مشروطیت جامعه روشنفکری را به سمت اقتدارگرایی و ملی‌گرایی زبانی و فرهنگی کشاند.
تجدد آتاترک به برچیدن نهادهای سیاسی، مجلس ملی و احزاب منتهی نشد و بعد از او حکومت استمرار یافت اما در ایران با محو شدن جایگاه این نهادها به تدریج رضاشاه از خودکامگی به استبداد متمایل شد و هیچ‌جایی برای فردگرایی، خردورزی و استدلال در درون جامعه باقی نگذاشت و به این ترتیب نظام سیاسی تأسیس شده بعد از او استمرار نیافت. 
جامعه و دولت در دوره رضا شاه
همایون کاتوزیان در این مقاله شیوه فرمانروایی رضاشاه از دیکتاتوری به حکومت استبدادی را مورد بررسی قرار داده و از این طریق علل ناکامی مدرنیته ایرانی را تشریح کرده است. نویسنده شکل‌گیری حکومت متمرکز و مقتدر رضاشاه را براساس همان نظریه چرخه استبداد یعنی خودکامگی ـ شورش ـ خودکامگی بررسی کرده و معتقد است گرایش حکومت ایران به استبداد علاوه بر عوامل خارجی ریشه در درون جامعه ایران نیز داشته است. به عبارتی یک جامعه خودسر زمینه پیدایی یک حکومت خودسر را فراهم کرده است.
 در فاصله سال‌های ۱۳۰۴ ـ ۱۳۰۰ تلاش رضاشاه برای غلبه بر هرج و مرج او را مقبول عمومی کرده بود. انگلیسی‌ها او را مخالف بلشویک، روس‌ها او را نماینده بورژوازی ملی، نخبگان جوان در مجلس او را عامل مبارزه با فساد و بی‌نظمی و روحانیون او را مدافع دین می‌دانستند. همه عوامل برای به قدرت رسیدن او یکجا مهیا شد.
علاقه به تغییر سلطنت به میزانی که در میان نخبگان هوادار داشت در میان توده‌ها جای نداشت. در انتخابات نسبتاً آزاد مجلس پنجم هیچ یک از نمایندگانی که به تغییر سلطنت رأی داده بودند رأی نیاوردند. در عوض مخالفان تغییر سلطنت همچون مصدق، مدرس و تقی‌زاده با اقبال و رأی عمومی مواجه شدند  مطابق گزارش‌های ارسالی از ولایات به کنسولگری بریتانیا مردم نسبت به تغییر سلطنت واکنش سردی ابراز کرده‌اند. 
از میان طبقات اجتماعی با اینکه اعیان و اشراف در موضوع تغییر سلطنت دخیل بودند اما نسبت به قواعد بازی و سرشت ناپایدار خود آگاه بودند و به دنبال مشروعیت بخشی یا مقاومت نبودند. بنابراین به لحاظ دودمانی و طبقاتی هیچ مشکلی جدی در مسیر مشروعیت رضاشاه وجود نداشت.
حمله به مشروعیت و تبار او و نیز به وابستگی رضا شاه به امپریالیزو همه موضوعات بعدازسال ۱۳۱۲ و مربوط به تغییر سبک حکومت او  از دیکتاتوری و خود کامگی  به خودسری و سرکوبگری است. حتی این قضیه که انگلیسی‌ها در روی کار آمدن او نقش داشته‌اند در شروع سلطنت رضا شاه  برای مردم اهمیت نداشت. 
با تغییر حکومت از دیکتاتوری اقتدارگرا به خودسر در فاصله سال‌های ۱۳۲۰۱۳۰۹ پایگاه اجتماعی رضاشاه را از بین رفت و حتی نقش مفید او در ایجاد ثبات و مدرن‌سازی راهم بی‌اثر کرد. مرگ نصرت‌الدوله فیروز در ۱۳۰۸ و تیمورتاش در ۱۳۱۲ و داور در ۱۳۱۶ نشان داد که هیچکس از رفتارهای خودسرانه حکومت در امان نیست رویگردانی وفاداران و نخبگان اجرایی از شاه انعکاسی از رویگردانی طبقات اجتماعی بود.
در مرحله دوم حکومت رضاشاه ملت به‌طور کامل از حکومت رویگردان شد علاوه بر نخبگان اجرایی بسیاری از نویسندگان، مذهبی‌ها، تجار، زمین‌داران و حتی شاعران حکومت را در مقابل خود یافتند. خودسری حکومت به دوره قبل از مشروطه برگشته بود اما این‌بار مجهز به جنگ افزارهای مدرن، جاده و راه‌آهن بود.
جدایی ملت و دولت برکناری رضاشاه از قدرت را کم هزینه ساخت. حتی متفقین هم از ترس نفرت عمومی مایل به حفظ او در قدرت نبودند. با سقوط حکومت خودکامه مجدداً میل به هرج‌ومرج در جامعه احیا شد اما حضور متفقین مانع از آن شد. با این حال در میان طبقات متوسط ایران ابراز حسرت برای حکومت رضاشاه همچنان باقی ماند. 
 در مجموع این تجربه ثابت می‌کند پیوند میان ملت و دولت و متعاقب آن ثبات و توسعه در شرایط حکومت خودسرانه میسر نمی‌شود چراکه خودسری به لحاظ جامعه‌شناختی توجیه‌گر بازگشت آشوب و هرج و مرج است.
ایران نو و زوال سیاست‌های حزبی در دوره رضا شاه
مَتیو الیوت در این مقاله به بررسی علل پیدایی و نحوه فعالیت حزب «ایران نو» در دوره رضاشاه پرداخته است. این حزب دارای خط‌مشی فاشیستی بود که در فاصله سال‌های ۱۳۱۱ ـ ۱۳۰۶ به رهبری تیمورتاش ( با عضویت شاهزاده فیروز میرزا و داور  )ظهور کرد و فراکسیون ترقی از شاخه‌های پارلمانی آن محسوب می‌شود. به عقیده نویسنده، این حزب هم مانند خود رضاشاه مروج راه‌حل‌های اقتدارطلبانه برای حل مسائل جامعه ایران بود.
الگوی حکومتی رضاشاه از بسیاری جهات شبیه الگوی اتحاد شوروی، ایتالیای فاشیستی و ترکیه جمهوری بود چرا که هرچند دولت  نهادهای حکومتی ونمایندگی مثل مجلس را حفظ کرد اما آن‌ها را از روح آزادیخواهانه‌شان تهی ساخت  فعالیت حزب ایران نو هم در چارچوب همین الگو قابل درک است.    هدف حزب ایران نو حمایت از اصلاحات رادیکالی رضا شاه از طریق تشکیل یک اکثریت منضبط در مجلس برای قانونی کردن برنامه‌های شاه و بسیج نخبگان نظامی و دیوانسالار در حمایت از شاه بود. فراکسیون ترقی به عنوان شاخه پارلمانی حزب توانست تا اواسط سال ۱۳۰۶ کنترل مجلس را در دست بگیرد. کارکرد این قبیل احزاب در این بود که توانست خصلت نمایندگی مجلس را از بین برده اما کارکرد قانونگذاری‌اش را احیا کند این حزب همه لوایح دولت را بدون هیچ مشکلی تصویب می‌کرد. با منصوب شدن تیمورتاش حزب ایران نو که مخالفت‌های مذهبی را نیز برانگیخته بود،برچیده شد. تبلیغ حزب برای الزام در استفاده از کلاه لبه‌دار باعث رنجش شدید روحانیون شده بود. 
برای مقابله با حزب ایران نو ابتدا «حزب‌ضداجنبی» خالصی‌زاده راه‌اندازی شد. سپس  رضا شاه دستور انحلال حزب ضد اجنبی و همچنین منع مقامات حکومتی از پیوستن به احزاب را داد که به معنی خروج تیمورتاش از ایران نو و تضعیف آن بود. با تضعیف ایران نو شاه به دنبال حمایت از جناح ترقی در مجلش ششم رفت این حزب با هدایت تیمورتاش تا سال ۱۳۱۱ در مجلس فعال بود و با تشکیل آن سیاست‌های حزبی لیبرال در ایران متوقف شد بعد از تیمور تاش جناح ترقی با نزدیکی به تدین (رهبر حزب تجدد) به فعالیت خود ادامه داد و مجلس ششم را در اختیار گرفت. ایران نو نماینده نیروهای عمدتاً سکولار و به هم پیوسته حکومت بود اما تدین و حزب تجدد گرایش‌های نسبتاً مذهبی داشت . بنابراین از ناحیه مذهبی و در حقیقت به خاطر منافع و درگیری‌های فردی منتقد عملکرد ایران نو شد.
رضاشاه بعد از سلطنت دچار نوعی بدبینی و بی‌اعتمادی نسبت به نخبگان پیرامونی شد و در نتیجه به انتصاب افراد کم‌مایه به جای افراد لایق در مشاغل مهم دولتی و نظامی روی آورد. در حقیقت خصلت اضطراب‌آور، خشونت‌طلب و بدگمان او برانگیختن حس وفاداری یا اعتماد در میان دیگران را برایش دشوار ساخته بود.
در طول سال ۱۳۰۵ دیپلمات‌های آلمانی و بریتانیایی از نوعی بیماری روحی و روانی شاه خبر دادند که منجر به خواب آلودگی و سپس فوران خشم او می‌شد.  رجال داخلی منشأ این رفتار را عارضه استفاده از تریاک و خارجی‌ها آن را ناشی از بیماری زیاده‌خواهی و گرایش به خودکامگی نظامی تشخیص دادند یعنی آتاترک به دنبال حکومت دیکتاتری اما رضاشاه خواهان حکومت استبدادی است.
سخن آخر
حزب ایران نو به رهبری تیمورتاش و داور در مجلس پنجم در نقش حامی و تأیید کننده سیاست‌های رادیکالی رضاشاه ظاهر شد و مبانی قانونی آن تصمیمات را فراهم ساخت. در مجلس ششم حزب تجدد به رهبری تدین این نقش را عهده‌دار شد. کار اصلی این احزاب تأیید برنامه اصلاحات حقوقی و نظام وظیفه در مجلس بود. از طرفی خود رضاشاه هم مسبب بحران‌های داخل مجلس پنجم بود تا نظام پارلمانی لیبرالی را بی‌اثر نشان دهد. 

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST