طبق نوشتهی پشت جلد کتاب «داستانهای اشتام با روایت یک لحظهی گسست در زمان شروع میشوند و او از همین جا روح آدمهای داستانش را میکاود و لحظههایی از تنهایی را شرح میدهد که پس از روابط ساده و روزمره، سر برمیآورد.»
«روزی مثل امروز» را مریم مؤیدپور به فارسی ترجمه کرده و در مقدمهاش آورده است: «این رمان مدتها موضوع بحث بخش فرهنگی روزنامههای معتبر آلمانیزبان بود و تنها در دو سال اولِ پس از انتشار نود هزار نسخه از آن بهفروش رسید. در سال ۲۰۰۶ جایگاه دوم را در فهرست بهترین کتابهای روزنامهی سوئیسی «نویه سوریر تسایتونگ» کسب کرد. در همان سال بهعنوان یکی از کتابهای برگزیده برای دریافت جایزهی کتاب آلمان معرفی شد و در ماه اوت ۲۰۰۶ بهعنوان بهترین کتاب در فهرست کتابهای منتخب رادیوی «زود وست روند فونک» آلمان برگزیده شد. این رمان با واکنشهای متفاوتی از سوی منتقدان ادبی روبهرو شد. بسیاری از آنها این رمان را با رمان «بیگانه»ی آلبر کامو و «تربیت احساسات» گوستاو فلوبر و «مردی که خواب است» ژرژ پرک و فیلم «زمانی برای رفتن» فرانسوا اوزون مقایسه کردهاند. بهعقیدهی بسیاری از آنها قهرمانان کتاب پتراشتام نمایندهی نسلی است که اسلاف آن در آثار چخوف و توماس مات و روبرت موزیل دیده میشود.»
در ادامهی یادداشت مترجم میخوانیم: «منتقدان مهارتِ حیرتانگیز و ریزبینی و دقت پتراشتام را در بیان دنیای احساسی قهرمان داستان و زندگی روزمرهاش تحسین میکنند و توانایی او را در بیان ژرفاهای احساسی داستان با استفاده از سبکی مینیمالیستی میستایند؛ سبکی که بهباور برخی دیگر از منتقدان و خوانندگان باعث کُندی روال داستان و یکنواختی آن شده است.»
در پشت جلد کتاب، آمده است: آندرآس، معلم میانسال، که تنها و سرخورده است، ناگهان تصمیم میگیرد دوباره اختیار زندگیاش را بهدست گیرد. ازاینرو همهچیز را ترک میکند، به دهکدهی زادگاهش برمیگردد و فابین را جستوجو میکند؛ به این امید که هنوز بارقهی عشقی در او مانده باشد...
رمان «روزی مثل امروز»، نوشتهی پیتراشتام را با ترجمهی مریم مؤیدپور، نشر افق در ۲۰۲ صفحه و بهقیمت دوازدههزار تومان در سال ۱۳۹۴ منتشر کرده است.