کد مطلب: ۷۵۵۵
تاریخ انتشار: شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۵

سلفی خودشیفتگی یا خودکاوی

پروفسور پاملا راتلج/ ترجمه‌ی سیدامین موسوی‌زاده

ایران: پروفسور پاملا راتلج، Pamela Rutledge، مدیر مرکز <پژوهش‌های روان‌شناسی رسانه> واقع در نیوپورت‌بیچ کالیفرنیا است. تخصص ویژه او در کاربست روان‌شناسی در فناوری‌های تعاملی همچون تلفن همراه است. افزون بر این، وی سردبیری نشریه «بررسی روان‌شناسی رسانه» را نیز برعهده دارد. او این یادداشت را در سایت رسمی مرکز پژوهش‌های روان‌شناسی رسانه منتشر کرده است.

«سلفی»ها تصاویری هستند که شما از خود می‌گیرید و با «#سلفی» یا «#من» برچسب می‌خورد. سلفی‌ها در همه شبکه‌های اجتماعی، از فیس‌بوک تا اینستاگرام، خودنمایی می‌کنند و تنها هم زنان نیستند که عاشق سلفی‌گرفتن‌اند. هرچقدر تعداد و بسامد سلفی‌ها افزایش می‌یابد، این پدیده بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. در نگاه برخی، این «پرتره‌های شخصی خودساخته» دلیلی بر خودشیفتگی فرهنگی -دست‌کم در نسل جدید- و نیز افول اخلاقیات است. اما من همچون برخی دیگر معتقدم این سلفی‌ها فرآورده «خودکاوی» با استفاده از فناوری است.
تمدن امروز تاریخی غنی از خودنگاره‌هایی (self-portrait) دارد که همچنان با نوآوری‌های فناورانه رو به گسترش‌اند. گرچه سلفی زمانی در حوزه نخبگان یا در مهارت چنین کسانی قرار داشت، اما تلفن‌های همراه و شبکه‌هایی مانند اینستاگرام فضای این حوزه را مردمی کرده است؛ کم‌هزینه‌تر اما سرگرم‌کننده‌تر شده است.
سلفی به رغم گسترش ناگهانی‌اش در این روزها اما پدیده تازه‌ای نیست. خودنگاره‌هایی که با «#سلفی» برچسب می‌خورند برای نخستین‌بار در سایت‌های اشتراک عکس مانند «فلیکر» و «مای‌اسپیس» در سال ۲۰۰۴ سروکله‌شان پیدا شد و ابتدا این مدخل را واژه‌نامه شهری (UrbanDictionary.com) البته با املای selfy به رسمیت شناخت. در همین حال دوربین گوشی‌ها، بویژه آن‌هایی که علاوه بر دوربین جلو، دوربین عقبی هم داشتند، گرفتن سلفی را سریع‌تر و راحت‌تر از همیشه می‌کرد.
زنان جوان بزرگ‌ترین جمعیتی هستند که سلفی‌ها را منتشر می‌کنند و همین امر، سیل بازاریابان را به این جریان وارد کرد و مسابقات و فراخوان‌هایی برای «سبک سلفی» منتشر شد. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که از هر ده زن، شش نفر از همراه خود برای گرفتن سلفی و انتشار آن، عمدتاً در فیس‌بوک، استفاده می‌کند.
با این همه، باید به جهت دیگر ماجرا نیز توجهی ویژه کرد. انسان‌ها همواره نشان داده‌اند که به «خودکاوی» علاقه دارند. از یونان‌باستان تا روزگار کنونی مردم به مطالعه و مشاهده «خویشتن» برای کشف هویت و درک حسی درست از نفس خود کوشیده‌اند. تلاش برای یافتن اینکه «که» هستیم و وجه تمایز انسان چیست که کوششی تقریباً همگانی بوده است.
از این «خودکاوی» تا علاقه به «خودنگاره‌ها» جهش بزرگی به شمار نمی‌آید. همچنان که در مصر باستان مردمی که قدرت و ثروت داشتند، خودنگاره‌هایی را از خود به جا گذاشته‌اند؛ هر چند کمتر برای «خودکاوی» و بیشتر برای «تکریم خود» این کار را انجام می‌دادند. با این حال، شماری از پیشرفت‌های فناورانه در طول تاریخ به کاهش موانع برای ایجاد و نمایش خودنگاره‌ها منجر شده است و ما در این دوران به سر می‌بریم.
ما «آینه» را بدیهی در نظر گرفته‌ایم، اما بدون اختراع این وسیله در سده پانزدهم، نقاشی نقاشان از خود، مانند آنچه «آلبرت دورر» از خود کشیده‌است، ممکن نمی‌شد. اختراع دوربین  در حدود سال‌های ۱۸۶۰،‌ سلفی را وارد دوران جدیدی کرد، هر چند هنوز این فناوری هم گران بود و هم مهارت ویژه‌ای را می‌طلبید. همچنان که دوربین‌ها تکامل یافتند، نسخه‌های خلاقانه‌تری از خودنگاره‌ها ظاهر شدند اما این دوربین‌های دیجیتال بود که یکباره گرفتن پرتره از خود را از قید هزینه گزاف و مهارت،‌ آزاد کرد.
گوشی‌های همراه نیز تبدیل به دوربین شده‌اند. در سال ۲۰۱۲، ۸۶ درصد از مردم امریکا چنین وسیله‌ای را داشتند و از این حیث بعد از انگلستان، ایتالیا، اسپانیا و چین قرار گرفتند. شاید همیشه دوربینتان را با خود نداشته‌باشید اما معمولاً گوشی تلفن، همراه شما هست. اینک سدهایی که مقابل ما قرار داشت شکسته شده است؛ نه تنها در هزینه و مهارت بلکه در مورد به اشتراک گذاشتن عکس‌ها نیز همین‌طور است. دسترسی به اینترنت ما را قادر ساخته است تا هر زمان که خواستیم دیگران را در اطلاعات و استنادات خود سهیم کنیم.
گسترش سلفی‌ها ارتباط خاصی با «خودشیفتگی» ندارد. دلایل متعددی را می‌توان برشمرد تا این گزاره را ثابت کند:
۱.‌ سلفی؛ کاوش در خویشتن و هویت را تسهیل می‌کند. سلفی یکی از مؤثرترین راه‌هایی است که آنچنان که دیگران ما را می‌بینند، خود را ببینیم و بشناسیم. سلفی فرصتی فراهم می‌کند که جنبه‌هایی از وجودمان را در قالب‌های هنرمندانه، احمقانه یا حتی تجمل‌گرایانه نمایش دهیم.
۲. ما، دیگران را در طول زمان به واسطه انباشتن اطلاعات در موردشان می‌شناسیم. درک ما از همه‌چیز و از جمله دیگران، ترکیبی از چیزهایی است که در موردشان می‌دانیم. با ارائه جنبه‌های مختلف از خودمان در سلفی‌ها، خود را بیشتر با دیگران به اشتراک می‌گذاریم و از این رو، اصیل‌تر و شفاف‌تر خواهیم شد.
۳. سلفی به وضوح می‌تواند عواطف و علایق ما را همسو با هویت اجتماعی‌مان تقویت کند.
۴. سلفی می‌تواند فراتر از زمینه شخصی، به عنوان یک بیان هنری، سبکی از عکاسی مُد یا نوعی از فنون عکاسی مطرح شود.
۵. سلفی می‌تواند به عنوان یک «پرسش گذرا» فهم شود؛ چیزی مثل دریافت بازخورد از یک دوست در مورد اینکه «آیا این ژستم خوب است؟»
۶. تنها سلفی نیست که دنبال «اعتبار بیرونی» می‌گردد، اغلب مردم اعتراف می‌کنند که هدفشان از سلفی گرفتن، تأیید گرفتن از دیگران است. همه ما دنبال تأیید هستیم. انسان موجودی اجتماعی است که با نیاز به ارتباط و اعتبار اجتماعی به پیش می‌رود. همه ما می‌خواهیم که ارزشمند باشیم، مورد قدردانی قرار گیریم و در بین دیگران جایگاهی پیدا کنیم.
۷. سلفی‌ها لایه‌های فراوانی دارند. به عنوان بیننده آگاهیم که هر سلفی توسط خود شخص تولید شده‌اند و ذاتاً یک هنر شخصی‌اند.
۸. سلفی‌ها به لحاظ حسی واقعی‌تر از «پرتره‌های سنتی» هستند. از همین رو، سرشناس‌ها سلفی را برای گسترش طرفداران خود به کار می‌برند. خامی‌های اتفاقی و احساسات دفعی و صمیمی و شخصی، ارتباط سرشناسان را با طرفدارانشان افزایش می‌دهد.
۹. سلفی می‌تواند هنجارسازی کند. مردم و بویژه زنان همیشه نگران تصاویر معمولی خود بوده‌اند. اما در میان سلفی‌های موجود در فضای مجازی و تارگاه‌های اشتراک عکس، عکس‌های فراوانی از مردم «واقعی» وجود دارد. «سلفی‌های زشت» نیز در واکنش به انتقاداتی که به سلفی می‌شد (که آن را ناشی از خودشیفتگی می‌پنداشتند) ظهور کرد که می‌توان آن را بیشتر در جهت تثبیت ایده «خودکاوی» قلمداد کرد.
۱۰. سلفی؛ به کاربر توانایی ایجاد یک روایت از زندگی‌اش از طریق تصاویر احمقانه، زشت، زیبا و... اعطا می‌کند. به طور کلی، «تصویر» نسبت به «متن»،‌ تعامل متفاوتی با مغز دارد. تصویرها تجربه‌ها را رمزگذاری می‌کنند. هنگامی که به عکس‌های قدیمی نگاه می‌کنیم، مغز ما دوباره آن رویداد را زنده می‌کند و اجازه می‌دهد تا ما با آن احساسات و زمینه‌ها و تجارب دوباره زندگی کنیم. با سلفی ما می‌توانیم در انگیزه‌ها و رفتارهایمان بازنگری کنیم و به بینشی برسیم که از راه‌های دیگر برایمان ممکن نمی‌شد.
شاید بتوان با تأمل بیشتر، وجوهی دیگر از سلفی را کشف کرد که با «خودشیفتگی» سازگار نیست. اما به هر رو، گمان می‌کنم همین موارد کافی است تا بتوانیم ادعا کنیم سلفی لزوماً از سر «خودشیفتگی» نیست. ابزاری است که کاربردهای فراوانی دارد و کاربر متناسب با روحیات خود به سراغ آن می‌رود. و البته در این میان عده‌ای هم خودشیفته هستند، ولی این تقصیر سلفی نیست.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST