کد مطلب: ۷۵۶۳
تاریخ انتشار: یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵

موضع انتقادی به خود داشته‌ام

سجاد صداقت

فرهیختگان: کتاب «آگاهی و خودآگاهی در پدیدارشناسی روح هگل» اولین بار سال ۱۳۹۰ از سوی انتشارات روزبهان روانه بازار نشر شد. اما اکنون پس از حدود پنج سال، چاپ دوم این کتاب منتشر شده است؛ اتفاقی که خود می‌تواند نگاه‌ها را دوباره به سمت سنت فلسفه آلمانی و به‌خصوص هگل بازگرداند. مهم‌ترین تغییری که در چاپ تازه «آگاهی و خودآگاهی در پدیدارشناسی روح هگل» انجام شده، مقدمه‌ای است که اردبیلی بر کتاب نوشته است و به این نکته اشاره می‌کند که نگارش این کتاب محصول هشت سال پیش است. محمدمهدی اردبیلی، مدرس دانشگاه، پژوهشگر، نویسنده و مترجم حوزه فلسفه در این گفت‌وگو با بیان مطالبی درباره چاپ تازه «آگاهی و خودآگاهی در پدیدارشناسی روح هگل»، درباره سنت فلسفه آلمانی و کتاب تازه‌ای که از او منتشر خواهد شد نیز بحث کرده است.

به‌عنوان اولین سؤال اجازه دهید بحث را با نگاهی به مقدمه شما بر چاپ تازه کتاب «آگاهی و خودآگاهی در پدیدارشناسی روح هگل» آغاز کنیم. شما در مقدمه خود به این نکته اشاره می‌کنید که «با وجود برخی انتقادات احتمالی به متن کتاب و حتی تغییر برخی از مواضع مؤلف آن، باز هم انتشار این کتاب به همین شکل و بدون هیچ گونه ویرایشی قابل دفاع است.» چکیده نگاه شما در این کتاب چه بوده و اکنون مواضعتان در چه حوزه‌هایی تغییر کرده که شما را ملزم به نوشتن مقدمه تازه‌ای بر آن می‌کند؟
نگارش این کتاب به حدود هشت سال پیش بازمی‌گردد و به نظرم دور از ذهن نیست اگر در این مدت برخی رویکردهای من، نوع نگاهم و شاید عمق تحلیلم نسبت به هگل و به‌طور کلی ایده‌آلیسم دچار تغییراتی شود. این تغییر البته از نوع استحاله نیست و موضع من، دغدغه‌های سیاسی، اجتماعی و روانکاوانه‌ام در تحلیل هگل و به‌طور کلی پروبلماتیک من در مواجهه با ایده‌آلیسم آلمانی همان است که بود. تفاوتی که به آن اشاره کرده‌ام، یکی به دلیل مطالعات من در این مدت است که طبیعتاً منجر به بروز نگاهی انتقادی نسبت به نوشته‌های و آثار قبلی هر نویسنده‌ای می‌شود. به نظرم همین خودانتقادی می‌تواند ناشی از ماهیت پیشرونده فهم باشد. اما صرف‌نظر از این مباحث، نکته‌ای که من در مقدمه‌ای بر چاپ دوم مدنظر داشته‌ام، این بود که اگر اثری به زعم مولفش معیارهای یک پژوهش را داراست، بنا نیست در هر ویراست آن را دستکاری کنیم. کتاب زمانی که منتشر می‌شود دیگر از دست مولفش خارج شده و در عرصه عمومی به‌عنوان یک حقیقت مستقل زیست می‌کند و تاثیرات خودش را برجا می‌گذارد. حتی اگر خود مؤلف هم برداشتی از کتاب داشته باشد، این برداشت خارجی است و خود نویسنده هم در مواجهه با کتاب صرفاً منتقدی است در کنار دیگران. پس حتی اگر انتقادی هم نسبت به برخی تعابیر و رویکردهای سابق مطرح است، باید به جای پنهان کردن یا مخفی کردنش، آن را حفظ کرد و موضع انتقادی را نشان داد. من همواره سعی کرده‌ام که این موضع انتقادی را نسبت به خود داشته باشم. برای مثال، در همین کتاب در جایی ادعا کرده‌ام که کتاب «پدیدارشناسی روح» نخستین اثر هگلیِ هگل است. اما در آخرین کتابم تحت عنوان «هگل: از متافیزیک به پدیدارشناسی»، صراحتاً با انتقاد از ادعای قبلی‌ام نشان داده‌ام که متن مختصر متافیزیک ینا که دو سال قبل از پدیدارشناسی روح منتشر شده است، اولین جایی است که هگل موضع انتقادی‌اش نسبت به شلینگ را تئوریزه می‌کند و به یک معنا «متافیزیک ینا» اولین متن هگلیِ هگل است. اما با این همه، به نظرم کتاب «آگاهی و خودآگاهی در پدیدارشناسی روح»، کتابی است که هنوز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ هم از حیث پژوهشی و هم از حیث آموزشی.

یکی از نقدهایی که به این کتاب وارد بوده کم‌توجهی «به سنت آلمانی» و «آموزه هگل در باب خودآگاهی» است. این موضوع را تا چه اندازه می‌پذیرید و فکر می‌کنید اساساً می‌توان در بازخوانی شما از بخش مهمی از «پدیدارشناسی روح» آن را دخیل کرد؟

بخش دوم انتقاد شما را واقعاً متوجه نمی‌شوم. دست‌کم برداشت من این است که بحث از خودآگاهی و مبحث ارباب و برده یکی از نقاط قوت این کتاب است. اما انتقاد نخست تا حدی وارد است که تا آنجا که به یاد دارم برای نخستین بار استاد ارجمند علی‌اصغر مصلح آن را در جلسه نقد و بررسی کتاب من مطرح کرد. کتاب من قویاً تحت تأثیر تفاسیر انگلیسی‌زبان از هگل است و به منابع آلمانی هم اگر گاهی ارجاعی داده است به ترجمه انگلیسی آن‌ها بوده است. شاید دلیل اصلی آن هم اشراف و تسلط نداشتن من به منابع و جریان‌های آلمانی‌زبان باشد. پس این انتقاد را می‌توان طرح کرد، اما مبادا این انتقاد ما را دچار این سوءفهم کند که فهم هگل فقط از مجرای منابع آلمانی‌زبان ممکن است. مهم این است که ما بتوانیم با تکیه بر آثار خود هگل و با اشراف بر جریانات تفسیری حول آن، تفسیری مستند و منسجم از هگل به دست دهیم. البته روشن است که تفسیر من نه‌تنها جا را برای سایر تفاسیر از سایر منظرها تنگ نمی‌کند، بلکه چه‌بسا راه را بر آن‌ها بگشاید. مبادا این شکل از فروکاستن فهم هگل به زبان آلمانی، چماقی شود برای مرعوب و متوقف کردن هر تلاشی برای فهم او. مهم همین معیار تعهد به متن و انسجام سیستماتیک در تحلیل است. کتاب من بیش از همه بر شرح استرن مبتنی بر پدیدارشناسی روح بود که اتفاقاً بعدها همان شرح را ترجمه و منتشر کرده‌ام، اما این به هیچ‌وجه به این معنی نیست که شرح من صرفاً ترجمه یا به هم چسباندن ترجمه‌هاست. من حتی همان شرح استرن را مکرراً مورد انتقادات قرار داده‌ام و در طول متن کوشیده‌ام نسبت به منابع مورد ارجاعم موضع انتقادی خودم را حفظ کنم. در همین کتاب من، که دست‌کم از حیث تعدد و تنوع منابع و ارجاعات قابل توجه است، نوعی تأمل مولد هم قابل‌ردیابی است. پس ما روی لبه تیغ راه می‌رویم؛ نه باید کل این متن و تاملات مؤلف را به «ترجمه» فروکاست و از طرف دیگر، هم نباید دچار خودشیفتگی کاذب شد و بدون توجه به سنت فکری‌ای که مؤلف از آن تغذیه می‌کند، به نحوی سخن گفت که انگار مؤلف ایده‌هایش را مطلقاً خلق (به معنای خلق از عدم) کرده است. پس با وجود پذیرش انتقاد شما، قویاً از کتاب و نتایج تفسیری و تاملی آن در زبان فارسی دفاع می‌کنم.

علت علاقه متفکران و فیلسوفان ایرانی به پدیدارشناسی روح هگل چیست و چه موضوعی شما را به این ورطه کشاند؟

برای پاسخ به سؤال شما باید از جهات مختلف به موضع نگریست. علت اینکه ایرانیان هگل می‌خوانند یا به بیان بهتر دلیل اقبال امروز ایرانیان به هگل را می‌توان در حوزه‌های مختلف اعم از سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فکری و حتی اقتصادی و مذهبی جست‌وجو کرد. تاکنون بحث‌های گسترده‌ای درباره نسبت ما با هگل مطرح شده که سهم مختصری هم خود من در دبیری ویژه‌نامه‌های «ما و هگل» در ماهنامه «اطلاعات حکمت و معرفت» داشته‌ام. اکنون هم مجموعه‌ای از مقالات و گفت‌وگوها با موضع «نسبت ما و هگل» تدوین کرده‌ام که احتمالاً در اواخر امسال توسط انتشارات «هرمس» منتشر خواهد شد. اجازه دهید بعد از انتشار این مجموعه، مفصلاً در این باره گفت‌وگو کنیم.

«یاکوبی» کتاب تازه‌ای است که با ترجمه شما از مجموعه دانشنامه استنفورد منتشر خواهد شد. این کتاب در میان آثار دانشنامه استنفورد چه جایگاهی دارد و چگونه می‌توان تأثیر او و این کتاب را در سنت فلسفی آلمان تشریح کرد؟

این کتاب تا آنجا که به خاطر دارم، مجلد ۶۶ از دانشنامه استنفورد است که توسط انتشارات ققنوس با ویرایش مسعود علیا منتشر خواهد شد. بنا به رویه اجازه دهید درباره این کتاب هم بعد از انتشارش صحبت کنیم. در این فرصت فقط می‌توانم به این نکته اشاره کنم همان‌گونه که می‌دانید به دلیل تعلق من به سنت ایده‌آلیسم تمرکزم عمدتاً بر انتشار کتاب‌هایی مرتبط با کانت و هگل بوده است. اما اینکه چرا به ترجمه «یاکوبی» پرداخته‌ام، شاید بیش از همه سرک کشیدن به اردوگاه دشمن بوده است. یاکوبی دشمن است؛ دشمن روشنگری و عقل مدرن. آن هم از موضعی به‌شدت عقل‌ستیزانه، متعصبانه و ارتجاعی. اما با این همه یاکوبی می‌کوشد حتی برای نقد کردن فلسفه هم گفتمانی فلسفی اتخاذ کند و همین امر باعث می‌شود انتقادات وی درس‌های زیادی برای ما داشته باشد. فهم یاکوبی در مقام دشمن برای فهم کل فلسفه مدرن آلمان بسیار حائز اهمیت است و البته خوشبختانه نتیجه این مواجهه همان نخواهد بود که یاکوبی انتظار داشت.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST