مؤلف با در مقدمه با بیان این نکته که «عصر ناصری بهعنوان دورهای که بیشترین زمینههای فکری و اقتصادیِ نهضت مشروطیت در آن شکل گرفته، همواره شایستهی بررسی و توجه بیشتر است» مینویسد: در این میان اتکای کامل اقتصاد این عصر به کشت غلات و نقشِ محوری «نان» در تغذیهی اکثریت مردم، پژوهشگران را به تأمل وامیدارد تا تأثیر بحرانهایی را که بر اثر نوسان قیمت غله و نان شکل میگرفته، بر حیات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور بررسی کنند. بهنظر میرسد حکومت ناصری و تمام گروهها و اقشار اجتماعی در سراسر این عصر، بهطور مستقیم با مسألهی نان و فراز و نشیب قیمت غله درگیر بودهاند. بحرانی شدن مسألهی نان به بحرانی شدن تمام حوزههای اقتصادی و سیاسی دیگر میانجامید و نهتنها مشکلات، کاستیها و ضعفهای این بخشها را عیان میکرد، بلکه به تشدید این نقاطِ ضعف منجر میشد.
میرکیانی در ادامه و در تشریح محتوای کتابش آورده است: در این اثر نخست به جایگاه کشت غلات در اقتصاد عصر ناصری پرداختهایم و به نقش حداکثری مالیات در درآمدهای حکومت و رتبهی بالای غلات در این درآمدها توجه نشان دادهایم. سپس تلاش کردیم نقش محوری «نان» را بهعنوان خوراک اصلی اکثریت مردم کشور توصیف و تشریح کنیم و بهویژه با مقایسهی میزان درآمدهای برخی طبقات با قیمت نان بر این نکته که بیشتر درآمدهای ایشان به خرید نان اختصاص مییافت و درنتیجه نان غذای اصلی آنها بود، تأکید کنیم. بررسی علل گرانی نان و قحطیها از دغدغههای دیگر ما در این پژوهش بوده است. این علل در سه گروه عمدهی اقلیمی و طبیعی، اقتصادی و علل انسانی خلاصه میشود. نگاه آماری به تعداد و زمان وقوع گرانی و قحطیهای نان و مناطقی که دچار این وضعیت میشدند، پرسشها و بهتبع آن تحلیلهایی را موجب میشود که بر آگاهیهای ما در این حوزه میافزاید. در این فصل به واکنش حکومت ناصری به بحرانی شدن مسئلهی نان پرداختهایم و نشان دادیم که علیرغم ضعف جدی دیوانسالاری قاجار و استبداد سرشته در نهاد حکومت مرکزی و حکام ولایات، حکومت برای گریز از عواقب بسیار سخت بحرانهای نان، وادار میشد تدابیری را برای کاستن از این پیامدها اتخاذ کند. این امر دیوانسالاری فرسودهی ناصری را به اندکی تحرک وامیداشت.
وی در ادامه نوشته است: در فصلی که به بحرانهای اقتصادی ناشی از مسئلهی نان اختصاص دارد، بحث را از ملموسترین پدیدهی قحطی، یعنی کاهش جمعیت آغاز کردیم و سپس از تأثیر این پدیده بر کشاورزی و نیز تجارت داخلی سخن گفتیم. بحرانهای مالی که در طول و پس از قحطی گریبانگیر سطوح مختلف جامعه میشد، افزون بر رکود اقتصادی در حوزههایی همچون مالکیت ارضی نیز مؤثر بود. در این فصل نخست به رکود داد و ستد و مبادلات تجاری داخلی و خارجی پرداختهایم و سپس تلاش کردهایم بحران مالی دولت را در ایام قحطی تشریح کنیم. تلاش ما این بوده است که از سویی علل و اسباب بحران مالی دولت را تشریح کنیم و از سویی به نتایج آن بپردازیم.
وی در انتهای مقدمه آورده است: در بررسی بحرانهای اجتماعی ناشی از مسئلهی نان، این بحرانها را به دو دسته تقسیم کردهایم: نخست بحرانهایی که در سطح جامعه بهوقوع میپیوست؛ همچون تکدی، قتل، دزدی، آدمخواری، مردهخواری و توقف امور خیریه و نذورات و دوم بحرانهایی که دامنگیر خانوادهها میشد. این بحرانها را نیز از آنجا که نتیجهی پیامدهای اقتصادی و سیاسی بودند، در پایان بحث آوردهایم. در مطالعهی این پژوهش به دو نکته باید توجه داشت: نخست آنکه برخی پدیدهها در بحرانهای نان، هم بهعنوان علت نقش بازی کردهاند و هم معلول گرانی و قحطی بودهاند. بهعنوان مثل شیوع بیماریهای واگیردار یکی از عوامل کمبود و گرانی نان بود و از سویی پس از قحطیها نیز بروز میکرد و از پیامدهای آن بهشمار میرفت.
کتاب نان و سیاست در سه فصل کلی نوشته است: مسئلهی نان در عصر ناصری؛ پیامدهای اقتصادی گرانی و قحطی نان؛ پیامدهای سیاسی و اجتماعی قحطی و گرانی نان.