امیرحسین عقیقی: اولین جلسه از سلسله برنامههای «قهوه و موسیقی» در شهر کتاب مرکزی برگزار شد. قهوه و موسیقی که با هدف آشنایی بیشتر با موسیقی کلاسیک و تعاملی با این نوع موسیقی و هنرمندان بزرگ آن شکل گرفته، اولین جلسه خود را با شوپن آغاز کرد. این برنامه که به شکلی صمیمی در «کافه کتاب» برگزار شد، پس از مقدمهای کوتاه برای معرفی بیشتر این آهنگساز بزرگ با پخش گزیدهای از آثار شوپن شامل نکترنها، مازورکاها، قطعات پیانو و آثار دیگر این هنرمند لهستانی آغاز شد. همچنین خلاصهای از زندگی حرفهای او در قالب بروشور به حضار ارائه شد. این برنامه که بیش از ۳ ساعت ادامه داشت، با استقبال گستردهی مشتریان همراه بود.
در گفتوگوی کوتاهی که با عدهای از حاضران داشتم، دکتر پورپزشک که از ابتدا تا به انتها در کافه حضور داشت، این برنامه را در ایران منحصر به فرد دانست و آن را در جهت ایجاد تعامل بین هنر و مخاطب موثر ارزیابی کرد.
زندگینامه
شوپن بر اساس گفتههای خانواده در ۱ مارس در زلازولا شهری در مرکز لهستان به دنیا آمد. پدرش نیکولا شوپن یک مرد فرانسوی بود که اصلیتی لهستانی داشت. خانواده شوپن در اکتبر ۱۸۱۰ به ورشو نقل مکان کردند. استعداد موسیقایی شوپن جوان در سالهای آغاز زندگیاش ظهور کرد تا آنجا که در ورشو به لقب موتسارت دوم مشهور شد. شوپن قبل از ۷ سالگی دو پولونز (در سل مینور و در سی بمل ماژور) نوشت که اولی را فادر سیبولسکی، سرپرست مدرسه ارگانیست و یکی از معدود ناشران موسیقی در لهستان، منتشر کرد. با انعکاس نبوغ خارقالعاده او در روزنامههای ورشو، شوپن کوچک مورد توجه و پذیرش سالنهای کنسرت اشرافی در پایتخت قرار گرفت. او از این زمان اجرای کنسرتهای خیریه خود را آغاز کرد و اولین کنسرت پیانو خود را در ۸ سالگی اجرا کرد.
او نخستین درسهای حرفهای پیانو را از زیونی (متولد ۱۷۵۶ در بوهم) آموخت. این دوره از سال ۱۸۱۶ تا ۱۸۲۲ به طول انجامید. یکی دیگر از کسانی که در پیشرفت شوپن نقش بهسزایی ایفا کرد، ویلهلم وورفل (متولد ۱۷۹۱ در بوهم) بود. این پیانیست پرآوازه که استاد کنسرواتوار ورشو بود درسهای گرانبهایی را ـ گرچه نامنظم در نواختن ارگ و احتمالاً پیانو ـ به شوپن آموخت. همچنین شوپن در پاییز ۱۸۲۶ نزد جوزف السنر (متولد ۱۷۶۹) آهنگساز کنسرواتوار ورشو یادگیری تئوری موسیقی، هارمونی و آهنگسازی را شروع کرد.
شوپن در ۱۸۲۹ شاهد اجرای یکی از کنسرتهای نیکولو پاگانینی نوازنده بیهمتای ویلن در ورشو بود. او همچنین یوهان نپوموکا هومل آهنگساز و پیانیست آلمانی را ملاقات کرد. شوپن در آن سال به وین رفت و دو کنسرت در آنجا اجرا کرد. پس از این کنسرت وی با نظرات متفاوت مخاطبان شامل مقالاتی دلگرم کننده و انتقادهایی به آرام نواختن بیش از اندازه پیانو، روبهرو شد. او در ورشو نخستین اجرا از کنسرتو پیانو در فا مینور را ارائه کرد و اولین اجرا از کنسرتو پیانو دیگرش میمینور را در نشنال تئاتر در ۱۷ مارس ۱۸۳۰ به نمایش گذاشت. در ۱۸۳۰ دوباره به وین رفت و همین دو کنسرتو پیانو را اجرا کرد.
شوپن در وین خبرهایی دربارهی شورش ماه نوامبر روسیه علیه لهستان شنید که باعث شد از تصمیمش برای بازگشتن به کشورش صرف نظر کند. او چند ماه دیگر در وین اقامت گزید و پس از آن به مونیخ و اشتوتگارت و سپس در اوایل اکتبر به پاریس رفت. شوپن تا پیش از این، بسیاری از آثار مهم خود را تصنیف کرده بود که تعدادی از اتودهای اپوس ۱۰ و دو کنسرتو پیانواش از آن جملهاند.
شوپن در پاریس با چند تن از بهترین پیانیستهای آن زمان آشنا شد که فردریش کالکبرنر، فردیناند هیلر و فرانتس لیست از آن جملهاند. در همین زمان بود که ارتباط صمیمی او با آهنگسازانی مثل هکتور برلیوز، فلیکس مندلسون و وینچنتزو بلینی شکل گرفت. تا پیش از این، موسیقی او بسیار تحسین شده بود تا جایی که روبرت شومان دربارهی شوپن به دیگران گفت: آقایان، کلاهتان را به احترام یک نابغه بردارید.
شوپن در ۱۸۳۵ با خانوادهاش در کارلسبد ملاقات و آنها را تا محل سکونتشان در دشن و سپس تا ورشو همراهی کرد. پس از آن چند هفتهای را در درسنین اقامت گزید و بعد به لیپزیگ عزیمت کرد و در آنجا با مندلسون و شومان دیدار کرد. او هنگام بازگشت از این سفر دچار حمله شدید تنگی نفس شد که این حمله به قدری طاقت فرسا بود که روزنامههای لهستانی خبر درگذشت او را منتشر کردند.
شوپن در ۱۸۳۸ با ژرژ ساند (که شش سال بزرگتر از او بود) آشنا شد. این رابطه که به سختی میتوان دربارهی شیرین یا تلخ بودنش قضاوت کرد تا سال ۱۸۴۷ به طول انجامید. آنها در زمستان ۱۸۳۹ به مایورکا رفتند که هوای نامساعد آنجا و نمناک بودن اتاقهایی که شوپن در آنها اقامت داشت، تأثیر بسیار بدی بر سلامتی وی گذاشت تا آنجا که آنها مجبور به بازگشت به خانه شدند و شوپن پس از آن دیگر هرگز نتوانست سلامت خود را بازیابد. در سال ۱۸۴۵ مشکلات زیادی در رابطه بین شوپن و ساند ظاهر شد و در ۱۸۴۶ این رابطه با ورود مشکلات خانوادگی تیرهتر شد و این همان سالی بود که ساند یکی از رمانهایش به نام نوکرزیا فلوریانی را که اصلاً برای شوپن خوشایند نبود، منتشر کرد. داستان این رمان به داستان یک هنرپیشه ثروتمند و یک شاهزاده بیمار برمی گردد که احتمالاً بازتابی از روابط میان خود او و شوپن است. مشکلات خانوادگی وی در سال ۱۸۴۷ به قدری قوت گرفت که سرانجام منجر به قطع رابطهی شوپن با ساند شد.
شوپن در ۱۸۴۸ آخرین کنسرتش را در پاریس اجرا کرد و سپس به اسکاتلند و انگلستان رفت اما شدیدا بیمار شد تا آنکه در ۱۷ اکتبر ۱۸۴۹ هنگامی که به پاریس باز میگشت، در خانه خواهرش لودویکا بر اثر سل ریوی درگذشت. روز پس از آن ماسکی از صورت و دستهایش ساختند و سپس بدن او را گورستان پر لاشز به خاک سپردند.
آثار شوپن
شوپن که هم عصر آهنگسازانی چون شومان، مندلسون، برامس، لیست، پاگانی نی میزیسته، آهنگسازی رمانتیک شناخته میشود. ولیکن وی از نظر فرم حتی الامکان به فرم کلاسیک وفادار بوده است. شوپن اغلب آثارش را تنها برای پیانو مینوشت. اما در میان کارهایش میتوان قطعاتی برای پیانو و سایر سازهای همراه یافت. ملودی، اصل تقویت کننده اثر اوست و هیچ عنصری در آن از تزیین بیدلیل و زاید برخوردار نیست. گرچه در آثارش تکنیک نوازندگی بالایی به چشم میخورد، ولی بیان شاعرانه و نوانسها، آثار او را از سایر آثار پرتکنیک نوازندگی متمایز میکند. در واقع شوپن در موسیقی خود، پیانو را وادار به سخن گفتن کرد، کاری که قبل از وی انجام نشده بود. همچنین شوپن تعدادی فرمهای موسیقی ابداع کرده است. لازم به ذکر است که مهمترین نوآوریهای وی در قالب فرمهایی مثل سونات پیانو، والس، نوکتورن، اتود، پرلود و پولونز به چشم میخورد.
همانطور که اشاره شد، همهی آثار شوپن برای پیانو نوشته شدهاند که این آثار یا تکنوازی هستند یا با همراهی پیانو دوم، ویلن، ویلن سل، آواز و یا ارکستر. آثار طولانی شوپن عبارتاند از: ۴ بالاد، ۴ اسکرتزو، بارکاروله، ۶۰. Op، فانتزی، ۴۹. Op و سوناتهایش. و آثار کوتاهتر او شامل ایمپرومتوها، مازورکاها، نوکتورنها، والسها و پولونزها است. دو مجموعه مهم شوپن برای پیانو عبارتاند از ۲۴ پرلود، ۲۸. op و اتودهای ۱۰. op و ۲۵. op. نکته قابل توجه این است که تمام آثار شوپن در بین آثار (رپرتوار) پیانو جایگاهی تثبیت شده دارند.
گاه شمار زندگی شوپن
صفات شوپن: شاعر پیانو، لهستانی، فرانسوی، معلم بزرگ، رومانتیک، پیانیست و آهنگساز.
تحولات اجتماعی دوره وی: موج جمهوریخواهی و آزادیخواهی به جای فئودالیسم در سراسر اروپا و در نتیجه رشد افکار رومانتیک و تاثر از اشعار ژان پل.