ایران: دوشنبه ساعت ۵ بعدازظهر به اتفاق عکاس روزنامه برای دیدار و مصاحبه با سیدعلی
موسوی گرمارودی به خانهاش رفتیم. از همان طبقه همکف پلههای ساختمان را که بالا
میرفتیم دیدن کتابخانههایی که از پایین تا بالا دیوارهای راه پله را پوشانده بود
هر بینندهای را سر ذوق میآورد. خودش بالای پلهها مثل همیشه آرام و خوشرو
ایستاده بود. در اتاق پذیرایی فضایی را ایجاد کرد تا دقایقی را با هم گفتوگو
کنیم. کتاب نهجالبلاغه با آن جلد بنفش خوشرنگ که رویش نوشته شده ترجمه دکتر
سیدعلی موسوی گرمارودی موضوع اصلی قرار مصاحبه ما با استاد است. این شاعر و
نویسنده نام آشنا بعد از ترجمه «قرآن» و «صحیفه سجادیه» ترجمه نهجالبلاغه امام
علی(ع) را هم انجام داده است تا مجموعه کارش کامل شود. درگفت و گو با او درباره
ترجمه این کتاب سخن گفتهایم که حاصل آن پیش روی شماست.
تاکنون ترجمههای متعددی از نهجالبلاغه به قلم
نویسندگانی چون فیضالاسلام، دکتر سیدجعفر شهیدی، جواد فاضل، محمد دشتی و محمدمهدی
جعفری صورت گرفته است، هدف و انگیزه شما از ترجمه مجدد این اثر چه بود؟
من اعتقادم این است که ترجمه مثل شعر گفتن یک هنر است و
اینکه اگر اشخاصی این هنر را به خرج دادند مفهومش این نیست که افراد دیگر آن کار
را انجام ندهند. همین الان ما بالای ۱۰۰ شاعر در مملکت داریم که برخی از آنها خیلی خوب هستند و
هیچکدام جای دیگری را تنگ نکردهاند. من معتقدم به اینکه همانطور که هر شعری رنگ
و بوی خودش را دارد، ترجمه هم همان طور است. حتی در یک موضوع ممکن است افراد به
طرق مختلف شعر بگویند، یک ترجمه هم ممکن است با عبارات مختلف عرضه شود. البته در
کار ترجمه ویژگیهایی وجود دارد و قواعدی که باید حتماً حفظ شود. از جمله امانت در
معناست؛ یعنی آنچه در زبان اول است وقتی به زبان دوم میآید، باید عین همان
معانی را منتقل کند اما میتواند با عبارات مختلف باشد. مثل اینکه یک لباس
به هر تن ممکن است قالبهای مختلف داشته باشد. ترجمه برای یک متن معین هم میتواند
در قالبهای مختلف باشد. ما مسلمان هستیم و اولین متن قدسی ما قرآن است،
دومی نهجالبلاغه که شامل ۲۴۱
خطبه، ۷۹ نامه و ۴۸۰ حکمت یا جمله قصار است. صحیفه سجادیه و نهجالفصاحه از دیگر متون قدسی ما است.
اولین قاعدهای که در ترجمه متون قدسی باید رعایت کرد
امانت است. اگر شما این قاعده را رعایت نکنید چون این متون جنبه دینی و مذهبی
دارند در واقع مثل این است که به دین لطمه زدهاید. از این جهت باید بگویم که
ترجمه متون قدسی خیلی مشکلتر از ترجمه متون معمولی است. در متون معمولی شما یک پاراگراف
را هر بلایی سرش بیاورید همین قدری که اصل آن معنا در آن باشد کافی است اما در
متون قدسی اینطور نیست.
از میان ترجمهها، شرح و تفسیرهای نهج البلاغه و همچنین
سایر آثار موجود در باب شخصیت و افکار آن حضرت کدام را بیشتر میپسندید، آیا
در روند ترجمه از سایر ترجمههای این کتاب نیز بهره بردهاید؟
مأخذ من در ترجمه نهجالبلاغه تصحیح کتاب دکتر صبحی صالح
است. با اینکه به مقدمه او و برخی از گزینههای او در متن، ایرادهای جدی دارم اما
با این حال آن را انتخاب کردهام نه از آن جهت که آن را میپسندیدهام بلکه به آن جهت
که در ایران، متداولتر از سایر متون است. من متن تصحیح شده مرحوم شیخ فارس الحسون
چاپ شده در مؤسسه البلاغ بیروت را میپسندم.
نثر و زبانی که در ترجمه انتخاب کردهاید، به چه صورت
است و مهمترین ویژگیهای این ترجمه را در چه میدانید؟
من اول قرآنکریم را ترجمه کردم که چاپ چهارمش برنده
جایزه سال هم شد. بعد صحیفه سجادیه را ترجمه کردم، بعد نهجالبلاغه حضرت علی(ع)،
نهجالفصاحه که بیانات پیامبر اکرم(ص) است را هم با اینکه دیگران ترجمه کردند اما
اگر خدا به من توفیقی داد شاید آن را هم ترجمه کنم. در کل شیوه من در ترجمه هر سه کتاب
یکی بوده است؛ یعنی نثری که نثر معیار است به اضافه کمی از آرکاییسم یا همان
باستانگرایی. ترجمه من از کتاب نهجالبلاغه ۷ سال طول کشید. بخشی از این مدت صرف تعلیقات و حاشیه شد. مثلاً
اگر امام علی (ع) شعری را در سخنانشان به کار بردهاند، من تاریخچهای از آن شاعر
و شعر را پیدا و سعی کردم بخشی از زندگینامه آن شاعر را در پاورقی بنویسم. همچنین
در ترجمه آن سعی کردم منابعم منابع دست اول باشد و لذا از متون و منبعهای عربی
مصر هم خیلی استفاده کردم. از کارهای دیگری که در ترجمه این کتاب انجام شد این است
که سعی کردم معانی کلمات را از قدیمیترین فرهنگهای عربی به فارسی پیدا کنم. برای
اینکه خیلی از کلمات عربی هستند که الان دیگر معنی تازهای پیدا کردهاند. همچنین
سعی کردم از متون چاپی فرهنگ عربی به عربی هم از ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال پیش به این سو بوده است استفاده نکنم. درحقیقت این دقت را
داشتم که مفاهیم را به همان معنایی که در همان ۱۴۰۰ سال پیش بهکار رفته استفاده کنم نه معنی امروزی آنها.
کتاب برای چه قشری بیشتر قابل استفاده است و
استقبال از کتاب چطور بوده است؟
میتوانم بگویم برای همه قشرها خوب است اما از
دانشجو به بالا بیشتر میتوانند از آن بهره ببرند. استقبال از آن هم تا به
اینجا خیلی خوب بوده و قرار است ناشر بزودی چاپ جدیدی از آن را با ویراست دوم من
آماده کند.
شما به دلیل انسی که با ترجمه متن نهجالبلاغه دارید،
بهتر از دیگران با زیر و بمهای آن آشنا هستید، به نظر شما اهمیت این کتاب بهویژه
برای خواننده امروزی چیست؟
به نظر من بسیار با اهمیت است به دلیل اینکه کسی اگر فقط
همان ترجمه فارسی کتاب را بخواند از آن بهرههای فراوان میبرد. من در مقدمه کتاب
سعی کردم خواننده قبل از شروع به خواندن نهجالبلاغه این مطلب را بداند که از
معجزات امام علی (ع) در نهجالبلاغه این است که در سخن او، سجع، تابع معناست نه معنا
تابع سجع، یعنی امام (ع) بدون قربانی کردن معنا، کلامشان مسجع است و در تمام نهجالبلاغه
حتی یک مورد هم نمیتوان پیدا کرد که امام (ع) بهخاطر رعایت سجع، مفهوم کلام خود
را تغییر داده باشند. از مطالب دیگر در نهجالبلاغه این است که امام(ع) مرگاندیشی
دارند؛ یعنی بسیار به مردم یادآوری میکنند که به فکر این باشند که جاودانه نیستند
و سر و ته زندگی آنها در این دنیا بیشتر از ۱۰۰ سال نیست اما بعد از آن باید به طور جاودانه پاسخگو باشند.
البته امام (ع) چون خطبهها، سخنرانیها و نامههایشان بیشتر در طول سالهای حکومت
کردنشان بوده، در حوزههای مختلفی خطبه، نامه و سخن دارند و لذا شما در گفتههایشان
همه موارد را میبینید. برخی قسمتهای این کتاب را که می خوانید لرزه بر اندام میافتد
و مو بر بدن راست میشود. وقتی که ایشان به قدری بعضی از قسمتها را به دقت تشریح
کرده و گفتهاند که آدم شگفتزده میشود. مثلاً توصیف بیماری که در حالت مرگ
است، آنقدر خوب بیان شده است که همه آن لحظههای جان کندن او را میتوان دید. همین توصیفات دقیق را در مورد طاووس هم انجام دادهاند، در نهجالبلاغه
ما به توصیفهایی از طاووس، خفاش و ... هم برمیخوریم. این توصیفها آنقدر دقیق
است که آدم شگفتزده میشود.
مسأله سبک زندگی این روزها از اهمیت بالایی برخوردار شده
است، از گفتههای حضرت علی(ع) در نهج البلاغه درباره سبک زندگی بگویید.
نصیحتی که به امام حسن (ع) داشتهاند و خیلی هم طولانی
است از مواردی است که میتوان در این مورد توصیه کرد. اگر کسی همان را بخواند کافی
است چه برسد به اینکه از اول تا آخر نهجالبلاغه را بخواند. شما همینطور کتاب را باز
کنید، هر کدام از صفحاتی که بیاید سخنی در این ارتباط پیدا میکنید.(کتاب را برمیدارد
و به طور تصادفی صفحهای را باز میکند) مثل اینکه الان من این صفحه را باز کردم و
این کلمه قصار آمد: «دل مانند بدن افسرده میشود، برای آن سخنهای نغز و ناب دست و
پا کنید.» این کلمه قصار ۱۹۷ است. بقیه صفحات هم همینطور است، هر کجای کتاب را باز کنید
یقیناً یک راهنمایی، راهگشایی در فاخرترین کلمات خواهید یافت.
یکی از چهرههایی که در ایران در زمینه پژوهش درباره نهجالبلاغه
میشناسیم، مرحوم علامه محمدتقی جعفری است، ایشان در این روند چه تأثیرگذاریهایی
داشتند؟
من خدمت ایشان ارادت دارم. ایشان از بزرگانی هستند که در
زمینه شروح نهجالبلاغه زحمت کشیدند و آثار ازشمندی دارند. ایشان بهخصوص چون نگاه
حکیمانه و فلسفی هم داشتند و از طرفی هم به مثنوی مولوی علاقهمند بودند، شرح
ایشان برای عدهای که در این حوزهها علاقهمند هستند بسیار راهگشاست.