فرهیختگان: نهجالبلاغه یکی از مهمترین مراجع اخلاقی و تربیتی است. در
این اثر (که نهتنها برای شیعیان دارای اهمیت است بلکه مورد احترام سنیها و مورد ارجاع
دیگر ادیان است) میتوان نکات بسیاری درباره سبک زندگی اسلامی یافت؛ ازجمله نکات
مهمی در رابطه با مدیریت زندگی، مواجهه با مشکلات، مسائل و مشکلات اخلاقی، نوع
رویارویی با مشکلات اجتماعی و روابط سیاسی و مدنی. امام علی(ع) با جملاتی گویا و
ساده به ارائه رهیافت و نکات مهم زندگی پرداخته است. ناصر مهدوی که سالهای زیادی
از عمر خود را برای شناخت و تدریس این کتاب گذرانده است، ضمن گفتوگویی کوتاه به
ارائه چند نکته مهم اخلاقی در این عصر پرداخته است.
عاقبت و آخرتاندیشی در نهجالبلاغه یکی از نکات مهمی
است که حضرت علی(ع) بر آن بسیار تاکید دارد و ما را به ترس از آن تشویق میکند،
چرا؟
همیشه حضرت علی(ع) به ما هشدار داده است که به پایان
کارتان بیندیشید و بترسید از اینکه رفتاری انجام دهید که بعداً برای شما پریشانی
بهوجود آورد یا بترسید از رفتارها و تصمیماتی که زمانی از انجام آن پشیمان شوید.
این نوعی عاقبتسنجی نکته بسیار مهم و قابلتوجهی در زندگی انسانهاست. همواره امام
علی(ع) در نهجالبلاغه به ما گفته است، یک لذت کوتاه ممکن است اشکی دائمی یا مصیبت
رنجآوری را به ما تحمیل کند. کلامی دیگر از امام علی(ع) وجود دارد که میفرماید: «من نظر فیالعواقب
سلم من النّوائب». آدمها وقتی به عواقب، پایان و نتایج کارشان فکر کنند میتوانند
از پیشامد خیلی از مصائب و سختیها و بحرانها یا از فروریختن آبرو، خودشان را
نجات دهند و در امان بمانند. این نوع ترس، از آن ترسهای بسیار خوب است که به ما
هشدار میدهد دربند عواطف، ظواهر و جاذبههای سطحی نباشیم.
انسانها چگونه ممکن است با نترسیدن به خودشان آسیب
برسانند؟
یکی از کارهایی که ظاهراً ممکن است خیلی دلنشین باشد ولی
در باطن ممکن است به ما هزاران مصیبت و رنج را تحمیل کند، سطحینگر بودن است،
اینکه آدم دست به کاری بزند که به پایان آن فکر نکرده باشد، این عدم توجه واقعاً
ترس دارد.
مثلاً من عصبانی هستم و ممکن است از سر خشم حرفی را بزنم
که به عواقب آن اصلاً نیندیشیده باشم، آن وقت با این عدمتوجه ممکن است تمام عالم
را بههم بزنم. اما امام در نهجالبلاغه زنهار میدهد که بترس از زمانی که زبانت، بیپروا
بخواهد سخن بگوید. بترس از آن زمانی که رفتارت منطبق با احساسات و هوسهای درونیات
باشد و بتواند برای تو تاریکیهای فراوانی را بهوجود آورد. بنابراین این یک نوع
ترس است که بسیار ممدوح است.
تمام ترسهایی که در نهجالبلاغه توسط امام علی(ع) به
آنها سفارش شده است آیا رویکردی دنیایی دارند؟
آن نوع ترسی که بسیار مهم است و امام علی(ع)
همواره آن را تاکید میکند و در نهجالبلاغه هم آمده، ترس از شرمساری در صحن
آخرالزمان است. یعنی زمانی که آدم به دلیل ظلم در حق انسانهای دیگر، پایمال کردن حقوق
دیگر آدمها، جفاکردن درباره آبرو یا درباره زندگی آنها، در قیامت چنان محشور شود
که شرمسار خداوند باشد. این تعبیر بسیار مهم و عظیمی است که ایشان در نهجالبلاغه
میگوید: «اگر مرا بر قرارم بنهند و بعد مرا هی به این سو و آن سو بکشند که خار
شوم یا تکهتکه شوم، حاضر هستم این کار را با من بکنند و من تحمل میکنم، اما حاضر
نیستم به اندازه بال یک پشه به یک انسان جفا کنم؛ درحالی که در قیامت شرمسار بیدار
شوم و بخواهم روبه سوی خدا و پیغمبرش اندازم و ببینم چقدر از بخت برگشتهام و دستم
تهی شده است. این هم از آن ترسهای خیلی خوب است که ترغیب میکند که به مردم جفا
نکنیم، ظلم نکنیم، حقوق کسی را پایمال نکنیم و به هرحال در برابرش بایستیم.» اما
ترس دیگر این است که آدم از نفسش بترسد، امام علی (ع) گریه میکرد و میگفت:
«إِلَهی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هوَائِی غَالِبٌ
وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ
فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ»
اینجا بهنوعی انگار ایشان زار میزند و میگوید که
خدایا من از ترس نفس چهکار کنم؟ از اینکه او را به حال خودش رها کنم، از اینکه او
در درون من سرکشی کند، غوغا کند و بعد آبروی مرا ببرد، من به چه کسی پناه ببرم؟ من
چهکار کنم اگر بخواهد بر من سیطره و سلطه پیدا کند. این هم نوعی از ترس است.
به قول مولوی:
آتش و نفتی، نسوزی چاره نیست
کیست کز دست تو جامهش پاره نیست؟