کد مطلب: ۸۰۳۸
تاریخ انتشار: یکشنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۵

چه شد که اینطوری شد؟!

آیدین فرنگی

کتاب «بع‌ع‌ع‌ع» نوشته‌ی «دیوید مکالی» در پس داستانی برای نوجوانان، ماجرای پدید آمدن و ویران شدن جهان مصرف‌زده‌ای را بیان می‌کند که مردمانش اسیر اراده‌ی سیاست‌پیشگانند و مبهوت رسانه‌ها.

دوری از طبیعت سرآغاز این داستان است و نهایتش متروکه شدن شهر آکنده از گرسنگی، خشونت، دروغ، استبداد، خمودگی و فساد. ویرانی طبیعت، مهاجرت به شهر را پدید می‌‌آورد و شهر ایجاب‌های سرمایه‌سالارانه‌ی خود را به باشندگانش تحمیل می‌کند. رسانه‌ی جادویی تلویزیون به چشم‌ها اجازه‌ی چرخیدن نمی‌دهد و تماشاگران را وامی‌دارد جهان را با زل زدن به صفحه‌ی پرنورش به تماشا بنشینند و تفسیر کنند.

مُد پدید می‌آید و یکی از کارکردهای رسانه‌های فراگیر گستراندن مد است. مد الزاماً مقوله‌های مادی، چون خوراک و پوشاک را دربر نمی‌گیرد؛ زیرا روایی اندیشه‌ها و رفتارها نیز می‌تواند نتیجه‌ی مدگرایی باشد. «دوران رفاه بود. همه چی فراوون بود. بنزین ارزون بود. جمعیت رشد کرد.» (ص ۲۳) وقتی خیل باشندگان چنین شهری می‌خواهند حصار تنگ سکونتگاه را بشکنند چه می‌توانند بکنند؟ آیا می‌توانند به آغوش طبیعت، حتی اگر شده برای یک ساعت، بازگردند؟ نه! اینها هر کجا که بروند ویژگی‌هایی را که یافته‌اند با خود حمل می‌کنند: از تولید بی‌وقفه‌ی زباله تا حس‌های زراندوزانه و تملک‌خواهانه. چگونه می‌شود از دست این صفت‌ها رها شد، وقتی درون‌مان آشیانه کرده‌اند؟ مسافرت‌ها هم از زرق‌وبرق سرمایه‌سالاری در امان نیستند و به‌ندرت کسی برای شناختن دیگران گام در مسیر سفر می‌نهند. چشم‌وهم‌چشمی، حسد و میل به اقتدار روزافزون، جان‌ها را می‌آلاید. سیاستمداران ظهور می‌کنند تا بر باشندگان حکم برانند و در نهایت همان‌ها هم بدل به «شومن»هایی می‌شوند که در مبتذل‌ترین وضعیت قصد دارند شمش‌های طلایشان را روی هم بچینند. طومار زندگی آرام دیروز درهم پیچیده می‌شود: «همون‌طور که زندگی راحت‌تر می‌شد، طبیعتاً پیچیده‌تر هم می‌شد. صف فروشگاه‌ها و پمپ‌ِبنزین‌ها طولانی‌تر و حرکت‌شون کند‌تر می‌شد.» (ص ۳۲) کم‌کم کسانی گرسنه سر بر زمین می‌گذارند و عده‌ای اندک ثروتمندتر می‌شوند. گرسنه‌ها به کارهای خلاف روی می‌آورند. برنامه‌های طنز تلویزیون سرپوشی می‌شود بر رنج مردم تا جلوی وقوع شورش را بگیرد و در ادامه «مسئولان جدول‌ها و نمودارهایی ارائه کردن که نشون می‌داد فقر وجود نداره.» (ص ۴۰) «اما خبرهای خوش شامل حال همه نبود.» (ص ۴۱)

«هیچ سندی وجود نداره که نشون بده آخرین نفر کی ناپدید شد. تنها کسی که می‌تونست زمان ناپدید شدن آخرین نفر رو ثبت کرده باشه، آخرین نفری بود که ناپدید شد. مهم نیست آخرین نفر کی بود. هر کی که بود، با رفتنش اون محل متروکه شد.» (ص ۷)

کتاب «بع‌ع‌ع‌ع» نوشته‌ی دیوید مکالی را مرجان زاهدی به فارسی برگردانده و نشر کلاغ در ۶۴ صفحه‌ی قطع خشتی، با نقاشی‌های سیاه‌وسفید، به‌قیمت ۷۵۰۰ تومان منتشر کرده است. 

 

کلید واژه ها: مرجان زاهدی - دیوید مکالی -
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST