کد مطلب: ۸۰۷۸
تاریخ انتشار: سه شنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۵

آیا گفت‌وگو الزاما باید به توافق بینجامد؟

عرفان کسرایی

شرق: غالبا هرروز شاهد درگرفتن بحث‌ها و گفت‌وگوهای فراوان میان موافقان و مخالفان نظرات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی هنری و علمی هستیم. برخی از این اختلاف‌نظرها بالا گرفته و به مشاجرات و مناقشات پیش‌بینی‌نشده‌ای دامن می‌زند. پرسش اینجاست که آیا صورت‌بندی اختلاف‌نظرها در قالب گفت‌وگو ممکن است؟ آیا می‌توان به نتیجه‌ای نهایی رسید که همه طرف‌های مناقشه آن را منصفانه یا عقلانی ارزیابی کنند؟
متفکران و اندیشمندان نظریات مختلفی درباره مثمرثمربودن گفت‌وگو دارند. برخی معتقدند که برای پیشرفت مسیر عقلانی یک گفت‌وگو به حداقل پیش‌شرط‌هایی نیاز است و در صورت فقدان چنین پیش‌شرط‌هایی، هر گفت‌وگویی اساسا محکوم به شکست است. مثلا طرفین یک گفت‌وگو باید دست‌کم به قواعد منطق سلیم پایبند باشند، در غیر این صورت بحث به هیچ‌کجا نمی‌رسد و حتی یک گام نیز رو به جلو نمی‌رود. کافی است تصور کنید یکی از طرفین منازعه با تناقض‌گویی یا با بهره‌گیری از مغالطه، سعی داشته باشد هرطور که شده پیروز میدان باشد. در این صورت بحثی بی‌نتیجه و بی‌حاصل خواهیم داشت که حتی می‌تواند در صورت نداشتن قدرت تحمل و سعه‌صدر، به درگیری منجر شود. کمترین توقعی که می‌توان از یک گفت‌وگوی اثربخش داشت این است که طرف‌های درگیر، به قواعد منطق پایبند باشند. در صورتی که طرف‌های درگیر در گفت‌وگو، بر یک تناقض منطقی صحه بگذارند، یعنی هم A را بپذیرند و هم A~ ؛ یا در خلال گفت‌وگو از کلمات مشترک و با بار معنایی متفاوت استفاده کنند، گفت‌وگو پیشرفت چندانی نخواهد داشت. سازگاری منطقی (Logical Consistancy) در نظام اندیشه طرفین پیش‌شرط پایبندی به عقلانیت است. قبل از هر چیز نباید فراموش کنیم که مناقشات درواقع بر سر منافع افراد است و به عبارتی هر یک از طرفین، از ایده‌ها و نظریاتی پشتیبانی می‌کند که منافع وی یا گروه اجتماعی‌اش را تأمین می‌کند. به همین جهت است که هدف بسیاری از گفت‌وگوها دستیابی به حقیقت نیست، بلکه گفت‌وگو صرفا برای یافتن نتیجه‌ای نهایی صورت می‌پذیرد که به صورت بینابینی منافع هر دو طرف را تأمین کند. نکته بعدی که بسیاری از متفکران آن را به‌نوعی پیش‌شرط هر بحث عقلانی می‌دانند، وجود یک چارچوب حداقلی مشترک بین طرفین گفت‌وگوست. به‌عبارتی وجود یک چارچوب مشترک از ایده‌های بنیادین که مورد توافق هر دو سوی منازعه است. برخی قدری از این ایده عقب‌نشینی می‌کنند و معتقدند حتی اگر چارچوب مشترک اولیه برای بحث وجود نداشته باشد، همین که دو طرف حاضر شوند برای تعیین یک چارچوب مشترک اولیه گفت‌وگو کنند، کافی است.
«کارل پوپر» فیلسوف علم مشهور، از جمله اندیشمندانی بود که به وجود چنین چارچوبی معتقد نبود و باور به چنین چارچوبی را بالابرنده احتمال جنگ و خشونت می‌دانست. او بر این باور بود که اگر افراد شرکت‌کننده در یک گفت‌وگو در همه موارد بحث با یکدیگر اتفاق‌نظر داشته باشند بحث بسیار ساده و بی‌دردسر (و درعین‌حال کسالت‌باری) خواهیم داشت. چنین بحثی غالبا مطلوب است، اما از دید «پوپر» بحثی است بی‌فایده. او معتقد است تنها بحث‌هایی می‌توانند اثربخش باشند که طرفین آن، چارچوب‌های فکری کاملا متفاوتی داشته باشند. یکی از دلایلی که اغلب ما احیانا به وجود چارچوب اولیه از توافق حول محورهای حداقلی معتقدیم مسئله زبان است. اگر گفت‌وگو بین اهالی دو زبان مختلف صورت گرفته باشد معمولا همه‌چیز به‌گونه کاملا محسوسی دشوارتر می‌شود. بسیاری از گزاره‌ها قابل‌ترجمه به زبان‌های دیگر نیستند و بسیاری از امور واقع یا وضعیت‌ها در یک زبان قابل‌توصیف و در دیگری غیرقابل‌فهم هستند. همین مسئله فهم متقابل را دشوار می‌کند. برخی جملات در زبان فارسی بسیار ساده و قابل‌فهم‌اند، اما انتقال آن به زبان‌هایی مانند فرانسوی یا آلمانی ممکن است بی‌نهایت دشوار باشد و حتی منجر به سوءبرداشت شود. بسیاری از شوخی‌ها، کنایه‌ها و ضرب‌المثل‌ها یا ظرایف ادبی مانند ایهام یا نظایر آن قابل‌انتقال به زبان‌های دیگر نیستند. «کواین» (Quine) فیلسوف مشهور، این مسئله را «نسبیت انتولوژیک زبان» (Ontological Relativity of Language) می‌نامید و معتقد بود غالبا زبان‌های بشری به یکدیگر ترجمه‌پذیر نیستند. البته «پوپر» کاملا برخلاف «کواین» معتقد بود که زبان‌ها اغلب تا حد خوبی به یکدیگر قابل‌ترجمه هستند و تجربه شخصی خود را مثال می‌آورد که در دانشگاه لندن دانشجویانی از خاورمیانه، چین و ژاپن، هند و آفریقا داشته و طی این تجربه دریافته که با کمی مدارا می‌توان به فهم متقابل دست پیدا کرد. از مسئله زبان به‌عنوان مانعی بر سر فهم متقابل در یک گفت‌وگو که بگذریم، دوباره بازمی‌گردیم به موضوع امکان‌پذیری حصول توافق در گفت‌وگو. پرسش اینجاست که اساسا هدف از گفت‌وگو چیست و در چه صورت می‌توانیم یک گفت‌وگو را گفت‌وگویی سازنده بنامیم؟ اغلب ما علاقه‌مندیم اگر بحث بر سر یک گزاره صادق است، طرفین در پایان بر سر صادق‌بودن گزاره به توافق برسند و گفت‌وگو پایان بپذیرد و اگر هم بحث بر سر یک گزاره کاذب است، نتیجه این باشد که طرف‌های گفت‌وگو اتفاق‌نظر خود را بر سر کذب‌بودن گزاره اعلام کنند و بحث خاتمه پیدا کند.
عموما از مناظرات بی‌نتیجه راضی نیستیم و می‌خواهیم گفت‌وگو به یک نتیجه مشخص نهایی ختم شده نه‌اینکه بی‌حاصل رها شود. اگر ناظر بی‌طرف باشیم تمایل داریم از لابه‌لای بحث میان موافقان و مخالفان یک دیدگاه، حقیقت بر ما مکشوف شود. اگر هم به سود یکی از طرفین مناظره، سوگیری داشته باشیم محتمل است که استدلال‌های طرف موافق با خود را منطقی و استدلال‌های طرف مخالف را بی‌منطق ارزیابی کنیم. اگر بحث درباره هدف از گفت‌وگو را ادامه دهیم، موضوع می‌تواند کمی پیچیده‌تر شود. آیا اگر در یک گفت‌وگو طرفین بر سر یک گزاره کذب توافق کنند و همه‌چیز مسالمت‌آمیز پایان پذیرد، از نتیجه گفت‌وگو راضی خواهیم بود؟

 

 

send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST