کد مطلب: ۸۱۲۳
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۵

سینمای ایران به کیارستمی بدهکار است

منوچهر دین پرست

اطلاعات: خبر درگذشت کیارستمی همه را غافل گیر کرد. اگرچه او طی این چند ماه اخیر با مرگ دست و پنجه نرم کرده بود اما به یکباره خبر درگذشت این کارگردان بزرگ و نامی نه تنها سینمای ایران را به شوکی بزرگ فرو برد بلکه بسیاری از هنرمندان و علاقه مندان به او و آثارش از این حادثه تاسف برانگیز غمزده شدند.

کیارستمی بیش از پنج دهه از عمر خود را صرف فعالیتهای هنری کرد و از خود آثاری به جای گذاشت که چشم پوشی از آن غفلتی تعمدی است. اگرچه نام و آوازه کیارستمی پس از آنکه به عنوان اولین کارگردان ایرانی، نخل طلای کن را به خود اختصاص داد، بیش از گذشته بر سر زبانها افتاد، ولی هرگز نباید از خاطر ببریم که کیارستمی بعد از دریافت این جایزه ارزشمند چه نیش و کنایه‌ها شنید و او را به فیلم ساز جشنواره پسند متهم کردند و چه نقدهای غیر منصفانه ای را به جان نخرید و او را کارگردان سیاه نما خواندند. اما کیارستمی دربرابر تمامی این ناملایمات ایستادگی کرد و یک تنه تجربه‌ای نوین برای سینمای ایران به ارمغان آورد.

نه قصد گله‌گذاری دارم و نه می خواهم از موقعیت درگذشت کیارستمی استفاده کنم اما باید یکبار برای همیشه تکلیف خود را با هنرمندانی که سرمایه این کشور هستند روشن کنیم. رشد و اعتلای هنرمند مانند مزرعه بلال نیست که هر سال محصول بهتری بدهد، کیارستمی طی دو دهه اخیر به واسطه برخی از قوانین دست و پا گیر و بعضا دخالت افراد غیر مسئول از ساخت فیلم در ایران منصرف شد و فیلمهایی نظیر «کپی برابر اصل»۱ و «مثل یک عاشق»۲ و غیره را در کشورهای دیگر ساخت. این حرکت کیارستمی را به مثابه اعتراضی مدنی باید قلمداد کنیم او بدون اینکه جنجالی به پا کند و کنشی غیر اخلاقی از خود نشان دهد با یک روند غیر منطقی مبارزه کرد. کیارستمی اعلام نکرد که من در ایران نمی مانم و از کشور کوچ هم نکرد. او به عنوان یک ایرانی همه جا خوش درخشید و نام ایران را زنده نگاه داشت و در ایران ماند و آثار بسیاری از عکس و فیلم نامه و کارگاه و غیره را در این سرزمین به وجود آورد. کیارستمی روش دوگانگی و دو رویی را نه تنها در فیلمهایش به نمایش نگذاشت بلکه به تعبیر ژان لوک نانسی، فیلسوف فرانسوی، آنقدر فیلمهایش بدیهی و آشکار بود که از شدت بداهت در چشم فرو می رود. رفتار کیارستمی هم متکی به همین منطق بود. کاملا بدیهی و آشکار. اما طی این چند سال ما خود را و نسلی از جوانان این مرز و بوم را از داشتن چنین هنرمندانی محروم کردیم و نگذاشتیم که تجربه آنها به نسل بعدی انتقال یابد. به اعتراض مدنی کیارستمی به اوضاع سینمای ایران توجه نکردیم و اکنون پیکر بی جان او را از جایی که سالهاست که فکر می‌کردیم تعطیل شده (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) به خانه ابدی بدرقه می‌کنیم. مرگ کیارستمی هم اگر چه این روزها با شایعه خطای پزشکی توام شده است اما او با رفتن خود به ماندگان گوشزد کرد که دربرابر وضع نامطلوب و غیر معقول ایستادگی کنید و هنر خود را ارزان نفروشید و وطن خود را فراموش نکنید. سال گذشته که گالری از عکسهای کیارستمی برپا بود او با عکسهای زیبا و منحصر به فرد خود درهای قدیمی سرزمینم را و درختان برافراشته این مرز و بوم را که این روزها به واسطه نابسامانی محیط زیست رنجور شده به جهان نشان داد. او نشان داد که می توان از کوچه با نانی در دست عبور کرد حتی اگر سگ ولگردی مزاحم ما باشد . می توانی به آن حیوان نگاه کنی و آزارش ندهی و عبور کنی،۳ او به ما نشان داد که می توانیم در اوج مصیبت زلزله، زندگی را ادامه دهیم و عشق را به وحشت تبدیل نکنیم. اما افسوس که او رفت و سینمای ایران به کیارستمی و کیارستمی‌ها بیش از اینها بدهکار است.

پی‌نویس:

۱- این فیلم نامزد نخل طلای کن در سال ۲۰۱۰ بود و در ایتالیا ساخته شده است.

۲- این فیلم در ژاپن ساخته شد.

۳- اشاره به فیلم نان و کوچه که در سال ۱۳۴۹ ساخته شده است.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST