کد مطلب: ۸۱۶۵
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۵

وقتی طنز، دست پلیدی‌ها را رو می‌کند

مهران فیاض

ایران: انسان؛ که خود را موجود برتر تمام کائنات می‌داند، در بیشتر مواقع چندان درخور این مقام رفتار نمی‌کند، حتی امروز که به بالاترین سطح از دانش در طول دوران حیاتش دست یافته و قلمرو سلطه خویش را تا سیارات دیگر نیز گسترده است. انتظار می‌رود با پیشرفت علم و تعاریف جدید از اخلاقیات و تلاش در راه جهانی شدن، بشر روزبه‌روز از سنت‌ها و باورهای  ناموجه نیاکان خود فاصله گرفته و در جامعه‌ای آرمانی زندگی کند. اما دنیایی که انسان امروزی بنا کرده و جامعه انسانی که پدید آورده، نه تنها او را از پیروی کردن از اصول کهنه نیاکان خود بازنداشته، بلکه اصرارش به سوءاستفاده از قدرت و اقدام به خشونت برای نیل به خواسته‌های سیری‌ناپذیرش چند برابر نیز شده است.  دلیل این مدعا میزان مرگ و میر گسترده ناشی از گرسنگی، بیماری، ترور، جنگ و... و شرایط سخت زندگی در اثر فقر، مهاجرت، سانسور و... است.

در تمام دوران زندگی انسان متمدن دو دسته از افراد بوده‌اند که به اوضاع ناگوار موجود در عصر خود واکنش نشان داده و سعی در آگاه کردن دیگران از زورگویی، ظلم و سودجویی‌های حاکمان زمان، درباریان، ثروتمندان، منصب‌داران و... و حماقت، بی‌خبری و بی‌تفاوتی عامه مردم، کارگران، تحصیلکردگان و... داشته‌اند. گروه اول مستقیماً و در قالب کتاب، مقاله، بیانیه، اعتراضات گروهی، اعتصاب و... به این بی‌عدالتی‌ها حمله کرده‌اند.  گروهی که در اکثر مواقع با واکنش شدید صاحبان قدرت مواجه، به اسارت، شکنجه، تبعید یا مرگ به اشکال گوناگون، محکوم شده‌اند. تلاش‌های این افراد هرچند شجاعانه و قابل ستایش بوده، اما در بسیاری موارد سرکوب شده و با ایجاد رعب و وحشت میان مردم از سوی صاحبان قدرت، بی‌نتیجه (حداقل در آن برهه از زمان) مانده است.  گروه دوم افرادی بوده و هستند که با استفاده از ابزارهای مختلف هنری، در قالب رسانه‌های گوناگون و با زبان طنز (یا کنایه، آیرونی، هجو و...) همین اهداف را دنبال می‌کنند بدون اینکه مستقیماً شخص یا موضوعی را مخاطب قرار دهند. جاناتان سوییفت در مقدمه «نبرد کتاب‌ها» می‌نویسد: «طنز نوعی آیینه است که نظاره‌گران، چهره هر کس الا چهره خود را در آن می‌بینند؛ که همین هم دلیل عمده استقبال از آن در سطح جهان است، به‌طوری که تعدادی انگشت‌شمار از آن می‌رنجند.» واکنش به هر آن‌چه معضل یا کاستی به حساب می‌آید هدف واقعی طنز است؛ بنابراین طنز حتماً نباید باعث خنده بشود چراکه به اعتقاد درایدن: «هدف راستین طنز، اصلاح پلیدی‌هاست» (آرتور پُلارد؛ طنز).
قطعاً طنز یک پدیده اجتماعی است چرا که از همان آغاز پیدایش چنین نقشی داشته است. اما مسأله اصلی این است که: «موضوع مورد اعتراض هم باید ارزشمند باشد. باید یک یا چند حیطه مرکزی تجربه بشر را دربربگیرد... طنز اساساً سبکی اجتماعی است و مقولات متعالی در آن نمی‌گنجد» (همان). اما پوپ ارزشی والاتر برای آن قائل بود: «طنززاده غریزه اعتراض است، اعتراضی که تبدیل به هنر شده است.» اینجاست که طنز دیگر نمی‌تواند مانند هجو با مسائل شخصی برخورد کند یا مانند کمدی (که خود گاهی می‌تواند طنزآمیز نیز باشد) خیلی رو و سرراست باشد.  از آنجا که طنز امروزه همان نقشی را ایفا می‌کند که از ابتدا برعهده داشت، دلیلی است بر این نکته که بشر همچنان در حال تکرار حماقت‌های گذشته است. از قدیمی‌ترین نمونه‌های طنز که تقریباً قدمتش به اندازه خود ادبیات است می‌توان اثری را نام برد که امروزه از مصر باستان و روی پاپیروس به‌جا مانده و در موزه بریتانیا (British museum) نگهداری می‌شود؛ «طنزِ مکاسب» (قرن دوم پیش از میلاد) یا به اشعار جوونال(Juvenal) شاعر رومی قرن اول و دوم میلادی اشاره کرد که معتقد بود دورانش چنان تباه است که «ننوشتن طنز کاری بسیار مشکل است. در توصیف طنزهای او نقل است «اشعار او زاده خشم است.»
جوونال همچنین بر این عقیده بود که بلاهت‌ها، خباثت‌ها و رذایل نفسانی آنچنان آشکار است که کافی است با دفتری در دست، بر سر چهارراهی در رم بایستی و ببینی چگونه رذالت با فضیلت درمی‌آمیزد و او را چون پرِکاهی بر زمین می‌زند» (محمدرضا اصلانی؛ فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز). پیش از او هوراس (۶۵ق.م-۸ق.م) در «سخن‌های خودمانی» «با ایهام خاصی از نابخردی‌ها و حماقت‌های بشر انتقاد کرده بود» (حسن شهباز؛ سیری در بزرگترین کتاب‌های جهان) و هم‌صدا با وی گایوس پترونیوس (۶۶-۲۰م) در سَتریکون و لوسیوس آپولیوس (۱۸۰-۱۲۵م) در الاغ طلایی(انتشارات اساطیر؛۱۳۷۹) به انتقاد از شکل زندگی عشرت جویانه مردم در دوران امپراتوری روم می‌پردازند. در الاغ طلایی شخصیت جوان داستان به‌قدری در مادیات غرق می‌شود و در کسب لذت افراط می‌کند که از قالب انسانی خود خارج شده و به یک الاغ تبدیل می‌شود. جووانی بوکاچو (۱۳۷۵-۱۳۱۳م) دو تا از حکایت‌های این کتاب را به ایتالیایی ترجمه کرد و در دکامرون (انتشارات مازیار؛۱۳۷۹) آورد.
جفری چاسر(۱۴۰۰-۱۳۴۳م) که او را پدر شعر انگلیسی می‌دانند به نوبه خود از دکامرون تأثیر فراوان گرفت. او نیز در حکایت‌های کنتربری (انتشارات مازیار؛۱۳۸۹) مانند بوکاچو به نمایش طبقه عامه و شکل زندگی آنها و با نگاهی طنزآلود می‌پردازد. «در ستایش دیوانگی» (انتشارات فرزان روز؛۱۳۷۶) نوشته دسیدریوس اِراسموس رُتردامی (۱۵۳۶-۱۴۶۹م) طنزنامه‌ای است که نویسنده در آن دغلبازی، عوامفریبی و فریبکاری‌های عصر خود را به باد انتقاد می‌گیرد و اثرش را به سر تامس مور(۱۵۳۵-۱۴۷۸م) نویسنده یوتوپیا (انتشارات خوارزمی؛۱۳۶۱) تقدیم می‌کند که خودِ این اثر نیز در زمره آثار طنزآمیز قرار می‌گیرد.  داستان‌هایی که زیر نام آرمانشهر دسته‌بندی می‌شوند را نیز می‌توانیم جزء آثار طنز به‌حساب بیاوریم چرا که نویسندگان این آثار در آرزوی جامعه‌ای آرمانی هستند که عصر خود را خیلی دور از آن می‌بینند. چرا که «طنز همیشه به تفاوت میان وضعیت، چنان که هست و چنان که باید باشد بشدت آگاه است» (پُلارد؛ طنز). هر جا سخن از طنز به میان می‌آید نمی‌شود نامی از سفرهای گالیور(انتشارات علمی وفرهنگی) اثر جاناتان سوییفت
(۱۷۴۵-۱۶۶۷م) نبرد.  
پادشاه بِرابدنیگنگ‌ها که گالیور در برابرش به اندازه حشره‌ای کوچک است خطاب به او می‌گوید: «تنها استنتاج من از سخنان شما آن است که مردم شما پلیدترین‌نژاد از حشرات نفرت‌انگیز است که تاکنون طبیعت به آنها اجازه خزیدن روی زمین داده است.» از دیگر آثار مهم طنز که خوشبختانه به فارسی ترجمه شده است می‌شود به آثار نویسندگان عصر روشنگری اشاره کرد.  آثاری که رویکردهایی کاملاً اجتماعی و انتقادی دارند. «کاندید» نوشته فرانسوا ولتر(۱۷۷۸-۱۶۹۴م)، نامه‌های ایرانی» اثر مونتسکیو (۱۷۵۵-۱۶۸۹م) و «ژاک قضا وقدری و اربابش» شاهکار دنی دیدرو (۱۷۸۴-۱۷۱۳م). نگاهی به نام‌های بالا دلیل روشنی است در اهمیت و جایگاه طنز در طول دوران حیات بشر و علاقه او به دستیابی به شرایط آرمانی زندگی.  فهرست آثار طنزنویسان برجسته به اندازه‌ای بلند است که بررسی هر کدام از آنها سیاه کردن صفحات زیادی را می‌طلبد. تنها برای اینکه سیر طنز در دو قرن اخیر را نیز پیگیری کنیم می‌شود به آثاری مانند «پَختِستان» (انتشارات کارنامه؛۱۳۸۸) نوشته ادوین ابوت (۱۹۲۶-۱۸۳۸م) اشاره کرد که از سبک سوییفت برای هجو زمانه خود استفاده کرد یا آثار مارک تواین(۱۹۱۰-۱۸۳۵م)، جوزف هلر (۱۹۹۹-۱۹۲۳م)، کورت وُنه‌گات(۲۰۰۷-۱۹۲۲م) و....  
پس می‌توان با مطالعه جدی آثار طنز سعی در شناخت بهتر زمانه خود داشت و در جهت بهبود مشکلات آن کوشید. در زمان نوشتن این مطلب اخباری که از نقاط مختلف جهان، از عراق، از نیس، از ترکیه و... به گوش می‌رسد خبر از کشته شدن صدها نفر در عملیات‌های تروریستی می‌دهند که همه ریشه در ناآگاهی، باورهای غلط و بازی‌های سودجویان دارد.  در ادبیات کهنسال فارسی نیز طنز یکی از مشخصه‌های ادبیات انتقادی و اجتماعی است هر چند مرزهای آن با سایر مضامین انتقادی همچون «هجو»، «هزل» و «مطایبه» روشن به نظر نمی‌آید. طنز در واقع، واکنش و اعتراضی است به مشکلات و مصائبی که در یک جامعه وجود دارد و از این منظر طنز در آثار شاعران و نویسندگان دوره مشروطیت می‌توان نمونه‌های برجسته‌ای را در آثار نسیم شمال، ایرج میرزا و... مشاهده کرد.  دکتر عبدالحسین زرین‌کوب می‌نویسد: «هر یک از نابسامانی‌ها و بی‌رسمی‌ها ممکن است سببی‌باشد برای پیدایش هجو و هزل یا طنز اجتماعی. هر چند با شوخی و خنده همراه است، اما نقدی است جدی بر نارسایی‌ها و اشکال‌های اجتماعی، که نه سوزندگی و تخریب، بلکه قصد سازندگی و اصلاح دارد.» طنز موجب اندیشیدن می‌شود و به سبب ماهیت چند لایه‌ای که دارد فکر را به تکاپوی بیشتر وادار می‌سازد. طنز بر پایه خنده بنا می‌شود، اما خنده وسیله‌ای است برای رسیدن به هدفی برتر و آگاه کردن انسان نسبت به اوضاع و احوال پیرامون او و پی‌بردن به عمق پلیدی‌ها و زشت‌کاری‌ها. طنز در ظاهر دعوتی به خنده و خندیدن است اما در پس آن واقعیتی تلخ وجود دارد که انسان را به اندیشیدن وامی‌دارد. بر همین اساس است که درباره طنز می‌گویند: «طنز یعنی گریه‌کردن قاه قاه، طنز یعنی خنده‌کردن آه آه.»

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST