شرق: بهتازگی رمانی از آرتو تاپیو پاسیلینا، نویسنده فنلاندی، با عنوان «سال خرگوش» با ترجمه فرناز تیمورازف توسط انتشارات كتابسرای نیك منتشر شده است. این نویسنده فنلاندی كه در سال ١٩٤٢ متولد شده، در ابتدا بهعنوان روزنامهنگار شروع به فعالیت كرد و مدتی سردبیر یك نشریه بود و همچنین در چند نشریه دیگر هم ستون ثابت داشت. او بعد از این، به نویسندگی در سبك كمدی روی آورد و البته هنوز هم برای مجلات و رادیوی فنلاند مقاله مینویسد. او در سال ١٩٧٥ روزنامهنگاری را كاری بیمعنی دانست و بعد شروع به نوشتن رمان «سال خرگوش» كرد. او امروز جزو موفقترین نویسندگان فنلاند بهشمار میرود و آثارش در بعدی وسیع ترجمه شدهاند. «سال خرگوش» كه موفقترین رمان پاسیلینا محسوب میشود، با این جملات شروع میشود: «دو مرد مستاصل با اتومبیل در جادهای باریك پیش میرفتند. خورشید در حال غروب بود و نوری كه از شیشه خاكآلود جلوی اتومبیل میتابید، چشمشان را اذیت میكرد. چله تابستان بود و چشمانداز آن جاده فرعی ماسهای چشمهای خسته آن دو را به خود جلب نمیكرد. زیبایی غروب فنلاندی نیز به چشمشان نمیآمد. آن روزنامهنگار و عكاس از یك ماموریت بازمیگشتند: دو مرد ناراضی و بدبین، كه پا به میانسالی میگذاشتند. به هیچكدام از آرزوهای دوران جوانیشان نرسیده بودند. هردو ازدواج ناموفقی داشتند. در عشق فریب داده و فریب خورده بودند. هر دو از زخم معده رنج میبردند و روزهای خود را با نگرانی و دلواپسی سپری میكردند». «سال خرگوش» در سالی كه منتشر شد، پرفروشترین كتاب فنلاند بود و به هجده زبان ترجمه شد و سه جایزه كسب كرد و دو فیلم با اقتباس از آن ساخته شد كه یكی فنلاندی بود و در سال ١٩٧٧ ساخته شد و دیگری فیلمی فرانسوی بود كه در سال ٢٠٠٦ ساخته شد. پاسیلینا ٣٥ رمان و ١٢ كتاب غیرداستانی نوشته و ازاینرو نویسندهای پركار محسوب میشود كه سالی یك رمان جدید به مخاطبانش عرضه میكند. در توضیح ابتدایی «سال خرگوش»، درباره آثار پاسیلینا آمده: «كتابهای پاسیلینا بازتابی از زندگی روزمره فنلاند و اغلب مردهای روستایی میانسال این كشور است. زبان صریح، بیپیرایه و شوخ و شنگ او در بسیاری از داستانهایش، نمایانگر نوعی رندی در كلام است، كه سبك پیكارسك را تداعی میكند. رمانهایش روایتی واقعگرا دارند و ساختاری اتفاقی و تصادفی و شكلگرفته از ماجراهایی دارند كه بهدلیل وجود شخصیتی واحد، یكپارچه و منسجم جلوه میكنند. لحن هجوآمیزش برای خواننده جذابیتی تاثیرگذار دارد.» «سال خرگوش»، كه آن را رمانی به سبك مدرن دانستهاند، روایتی است از روزنامهنگاری كه شغلش را رها میكند و در جستجوی زندگی واقعی و ارزشهای حقیقی و برای مقابله با پوچی و بیمعنایی زندگی مدرن، رهسپار جنگلهای فنلاند میشود. قهرمان داستان، كارلو واتانن، هرچه میگذرد بیشتر از زندگی قبلیاش دلزده میشود. او با دست كشیدن از زندگی شهری و مدرن و پناهبردن به جنگل بهنوعی از اجتماع فرار میكند. پاسیلینا در داستانهایش بهطور مستقیم درباره سیاست و اجتماع نمینویسد و روایت داستانی او آمیخته با طنزی است كه این موضوع در «سال خرگوش» هم دیده میشود.